12 شهريور 1402
ساواک در گزارشی به تاریخ 12 شهریور 1342 مینویسد:
«چون موضوع روحانیت در ایران از لحاظ ارشاد مردم به خداپرستی، شاهدوستی[!]، عشق و علاقه به میهن و سرزمین اباء و اجدادی و تولید ایمان بویژه تا روزی که تعداد بیسوادان کاهش یابد قابل توجه و تعمق و در قسمتی از موارد ضروری بوده و هستند افراد متعصبی که روی منافع شخصی یا پایبندی به اصول دیانت مجری منویات و دستورات پارهای از این قبیل روحانیون میباشند و در گذشته هم دیده شده که یک عده از همین روحانی نماها[!] روی منافع شخصی یا نادانی و جهالت و تعصب بیجا درد سر و مزاحمتهایی برای اولیای امور و دولتها فراهم نموده و پارهای مواقع هم چنانچه ساکت و آرام بوده یا از ترس و یا برای حفظ منافع شخصی بوده است، علیهذا در اجرای اوامر ضمن بررسی مراتب زیر معروض که هر نوع مصلحت بدانند امر به اقدام فرمایند: ...
- ظرف چند سال گذشته مرسوم این بوده که در ماههای رمضان و محرم هر سال از عطایای ملوکانه[!] مبلغی به فراخور حال و مقام و موقعیت هر یک از روحانیون و وعاظ به آنها اعطا میگردید. پرداخت این وجوه این توهم را در آنها ایجاد مینمود که اولیای امور این وجوه را بنام حقالسکوت یا عناوین دیگر به آنها پرداخت مینمایند و از طرفی چون پرداخت وجه به کلیه روحانیون و وعاظ از لحاظ تعداد زیادی که هستند مقدور نبود و مستلزم بودجه و اعتبار هنگفتی میباشد، باعث رنجش آن عدهای میگردید که از دریافت وجه محروم میشدند و همین محرومیت عقدهای در آنها تولید میکرد و از طرفی چه بسا اشخاصی که با دریافت وجه به وظیفه خویش عمل نکرده روی موضوعات عاری از صحت مردم را نسبت به دولت و اولیای امور با سخنرانی در منابر بدبین میکردند و از همه مهمتر اینکه با ضیق بودجه مبلغی از این راه به ساواک ضرر و زیان میرسید. علیهذا چنانچه مصلحت بدانند در آتیه این رویه موقوف و اعتباری در اختیار شخصیتی که مسئول امور روحانیون و واعظ است بگذارند در مواقع ضروری به افرادی که روحانی و واعظ حقیقی بوده[!] و ضمن همکاری جز ارشاد مردم نظر دیگری نداشته و حقاً استحقاق کمک داشته باشند پرداخت گردد. در خاتمه معروض میدارد چنانچه این برنامه به نحو مقتضی و با دقت انجام پذیرد میتوان به مرور از وعاظ مورد اعتماد، تشکیل دستهجاتی داد که در مواقع ضروری به نفع مصالح کشور شاهنشاهی در تهران و ولایات بهرهبرداری نمود، مردم را به حقایق دین مبین اسلام آشنا ساخت.»[1]!
ورود روحانیون و وعاظ به عرصه سیاست به تبع پای نهاندن مرجعیت در این عرصه در ابتدای دهه 40 - پس از درگذشت آیتالله العظمی بروجردی - ناشی از تغییر رویکرد حوزههای علمیه و به مثابه تکلیف شرعی بود. به این ترتیب حکومت هرگز نتوانست با ابزار تطمیع از این قشر «دستهجات» مورد اعتماد و در خدمت خود تشکیل دهد. امام خمینی در بخشی از پیام خود به ملت ایران مورخ 21 آبان 1350 به همین موضوع اشاره دارد:
«اگر چند نفر معمم بیحیثیت و از خدا بیخبر به نفع دستگاه جبار قدمی بردارد، مطرود جامعه علمیه و جوامع اسلامی است.»[2]
پینوشتها:
تعداد بازدید: 683