22 شهريور 1402
در 22 شهریور 1343 آیتالله سیدمحسن حکیم - از مراجع عظام نجف - در خصوص اجرای قوانین ضد اسلامی و اوضاع مبهم و نگرانکننده ایران و عراق نامهای به شرح زیر به آیتالله حسن سعید تهرانی[1] نگاشت:
«... نوشته بودید که جواب تلگرافات آقایان نرسیده در صورتی که جز از حضرات آقایان آشتیانی و آملی از تهران و دو تلگراف دیگر از شهرستانها تلگرافی به اینجانب از ایران نرسیده و بنا به اظهار مطلعین تلگرافات زیادی از ایران و سایر ممالک اسلامی در تلگرافخانه مرکز ضبط نموده و به اسماء آقایانی که تلگراف نمودهاند اطلاعی نداشته و تا مبادرت به جواب [کنم] هم در مرکز ضبط و نخواهند فرستاد و در موقف خود متحیر و شدیداً متأثر و متألم می باشم. از بعضی نامهها نام چند نفر از آقایانی که تلگراف نموده بودند معلوم [بود] لذا جواب آنان را در دو سه روز قبل توسط پست ارسال [کردم]. وضع فعلی بسیار مبهم و آینده، تاریک و دشمنان دیرینه اسلام اتفاق بر محو اسلام به تبانی بر تغییر احکام مقدسه در بلاد اسلام نموده. امید است با توجهات حضرت ولی عصر اروحنا فداه کلیه اقدامات، منتج و حریم اسلام از حوادث مصون و محفوظ بماند.... در خصوص بقیه آقایانی که مرقوم شده که هنوز توقیف هستند بسیار متأثر و گمان نمیرفت که تبعیضی در این مورد قائل شوند...»[2]
گفتنی است با آغاز دهه 1950 میلادی، وقوع کودتای ارتش مصر در 23 ژوئیه 1952 (اول مرداد 1331) و به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر، جهان عرب از اندیشههای ضد استعماری، ضد اسرائیلی و ناسیونالیستی وی متأثر و با الگوبرداری از تحولات مصر درگیر بحرانهای گستردهای شد. عراق نیز تحت تأثیر این بحرانها بود که در نهایت به کودتای 14 ژوئیه 1958 (23 تیر 1337) و به قدرت رسیدن عبدالکریم قاسم انجامید. با گشایش فضای سیاسی عراق، انواع و اقسام گروهها و احزاب مختلف اعم از ناصریستها، بعثیها، ناسیونالیستها و مارکسیستها پا به عرصه فعالیت سیاسی نهادند. نزدیکی قاسم به شوروی اما کفه ترازو در فضای سیاسی عراق را به سمت مارکسیستها سنگین کرده، این کشور به پایگاه احزاب کمونیست خاورمیانه بدل شد. طرح اندیشهها و اقدامات ضد مذهبی مارکسیستها سبب شد که تقابل و درگیری بین آنان و نیروهای مذهبی شکلی جدی و خشونتبار پیدا کند، دولت عراق نیز در این میان البته حامی کمونیستها بود. رویکرد آیتالله حکیم به عنوان رهبر حوزه نجف در این سالها در راستای عدم ورود حوزه به درگیریها، جناحبندیها و بازیهای سیاسی تعریف میشد با این حال خط قرمز وی حفظ شریعت و حریم حوزههای علمیه بود. فتاوای حکیم در تکفیر حزب کمونیست و تقابل با دولت عراق به دلیل تصویب قوانین مخالف شریعت نشاندهنده نوع کنشگری سیاسی وی در آن سالهاست.[3]
در واکنش به بحرانهای حاکم بر منطقه امام خمینی نیز در سخنرانی در جمع مردم قم مورخ 18 شهریور 1343 یکی از معضلات کشورهای اسلامی را غلبه ناسیونالیسم افراطی - که از آن با عنوان «نژادبازی» یاد میکند - دانسته میگوید:
«آن چیز مهمی که دول اسلامی را بیچاره کرده است و از ظل قرآن کریم دارد دور میکند، آن قضیه نژادبازی است. این نژاد ترک است، باید نمازش را هم ترکی بخواند! این نژاد ایران است باید الفبایش هم چه جور باشد! آن نژاد عرب است، عروبت باید حکومت کند نه اسلام! نژاد آریایی باید حکومت کند نه اسلام! نژاد ترک باید حکومت کند نه اسلام! این نژادپرستی، که در بین آقایان حالا دارد رشد پیدا میکند و زیاد میشود و دامن میزنند به آن، تا ببینیم به کجا برسد. این نژادپرستی که یک مسئله بچگانه است در نظر، و مثل اینکه بچهها را دارند بازی میدهند، سران دول را دارند بازی میدهند: آقا تو ایرانی هستی! آقا تو ترک هستی! آقا تو نمیدانم اندونزی هستی! آقا تو چه هستی! آقا تو کجایی هستی! باید مملکت خودمان را چه بکنیم! غافل از آن نکته اتکایی که همه مسلمین داشتند. افسوس! افسوس! که این نکته ـ نقطه ـ اتکا را از مسلمین گرفتند و دارند میگیرند، و نمیدانم به کجا خواهد منتهی شد. همین نژادبازی که اسلام آمد و قلم سرخ روی آن کشید، و مابین سیاه و مابین سفید، مابین ترک و مابین عجم، ما بین عرب و مابین غیر عرب هیچ فرقی نگذاشت، و فقط میزان را تقوا، میزان را از خدا ترسیدن، تقوای واقعی، تقوای سیاسی، تقواهای مادی، تقواهای معنوی، میزان را اینطور قرار داد اِنّ اَکرَمَکمْ عِنْدَالله ِ اَتقیکمْ. ترک و فارس ندارد، عرب و عجم ندارد، اسلام نقطه اتکاست. قضیه نژادبازی یک ارتجاعی است... چرا باید دول اسلامی غافل باشند از این معانی؟ چرا باید در داخله هر مملکتی این نحو انقلابات ایجاد بشود؟ چرا باید صفبندی بشود بین ممالک اسلامی؟...»[4]
پینوشتها:
[1]. آیتالله حسن سعید تهرانی فرزند آیتالله میرزا عبدالله تهرانی (چهلستونی) در سال 1338ق، در تهران متولد شد، علوم حوزوی را در تهران نزد پدر، قم و نجف اشرف نزد آیات عظام حکیم، خویی و حلی فراگرفت، در سال 1380ق، و پس از بازگشت به تهران کتابخانه مدرسه چهلستون مسجد جامع بازار تهران را تأسیس کرد، وی مؤسس انتشارات «دایره المعارف قرآن» نیز بود، آیتالله تهرانی در سال 1374ش، در تهران درگذشت، (قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 5، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382، ص 194).
[2]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، 1374، ص 253 – 254.
[3]. زاور، علیاکبر و دیگران، «حوزه نجف و تحولات سیاسی - حزبی عراق در فاصله دو کودتا»، تاریخ (دانشگاه آزاد اسلامی واحد محلات)، زمستان 1399، ش 59، ص 193 – 215.
[4]. صحیفه امام، ج 1، 1389، ص 377 – 378.
تعداد بازدید: 587