24 فروردين 1403
فخرالدین حجازی، سال 1308ش. در سبزوار متولد شد. پدرش، حاج شیخ محمد حجازی، از روحانیان سبزوار بود. حجازی پس از اخذ دیپلم، در وزارت فرهنگ استخدام شد. وی فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی را از دوره جوانی، با تأسیس انجمن تبلیغات اسلامی و تشکیل کتابخانه و مجالس سخنرانی، آغاز کرده، ضمن تدریس، در روزنامه اسرار شرق، که در سبزوار منتشر میشد و وابسته به اعضای تندرو جبهه ملی بود، مقاله مینوشت. حجازی همچنین عضو حزبهای عدالت، دموکراتِ قوامالسلطنه و حزب آزادی مردم وابسته به جبهه ملی بود. وی در تیر 1331 روزنامه جلوه حقیقت را منتشر میکرد. پس از کودتای 28 مرداد 1332، دفتر این روزنامه غارت و به آتش کشیده شده، حجازی از سبزوار به مشهد گریخت و از آبان 1332 با سمت آموزگاری در مشهد مشغول به کار شد. وی با محمدتقی شریعتی، مؤسس کانون نشر حقایق اسلامی و برخی اعضای کمیته جبهه ملی خراسان نیز در ارتباط بود. حجازی در مشهد به فعالیت مطبوعاتی ادامه داده، سردبیر روزنامه خراسان و مدیر مجله آستان قدس شد. همچنین هر هفته در منزل خود جلسات تفسیر قرآن برگزار میکرد. وی به سبب سخنرانیهایش به «خطیب فرهنگ» مشهور و در سال 1339 در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه مشهد فارغالتحصیل شد. حجازی اوایل مهر 1345 به تهران آمده، در دبیرستان مروی به تدریس پرداخت. وی در تهران، به دعوت استاد مرتضی مطهری، به جمع سخنرانان در حسینیه ارشاد پیوسته، در سالهای 1345 ـ 1347 مشهورترین سخنران آنجا شد. نسل جوان از سخنرانیهای کوبنده و پرشور او استقبال کردند، این امر بهتدریج وی را آماج انتقادهای گسترده برخی قرارداد. برخی مخالفانش، با استناد به حضور حجازی در مجله نامه آستان قدس، در مقام مدیرمسئول و مواضع کلی این مجله در خدمت حکومت پهلوی، وی را فاقد صلاحیت سیاسی میدانستند. درنهایت حجازی حسینیه ارشاد را ترک ولی در مجالس دیگر همچنان سخنرانی میکرد. به علاوه با همکاری چند تن دیگر و حمایت مالی آیتالله سیدمحمدهادی میلانی مؤسسه انتشاراتی بعثت را به منظور چاپ و انتشار کتاب در حوزه معارف اسلامی و مسائل سیاسی تأسیس کرد.
حجازی از معدود سخنرانان مذهبی غیر روحانی بود و احتمالاً یکی از دلایل مخالفت با وی، از همین رو بود. ساواک نیز میکوشید به اختلاف خطبای روحانی و حجازی دامن زند. حجازی در حکومت پهلوی چندینبار بازداشت شده، در فهرست خطبای مذهبیِ ممنوعالمنبر بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی حجازی در سه دوره اول مجلس شورای اسلامی نماینده بوده، سرانجام در سال 1386 در تهران درگذشت.[1]
روز 24 فروردین 1343 و در پی آزادی امام خمینی در 15 فروردین، یکی از دوستداران فخرالدین حجازی – علی اسلامی ساکن نجف – نامهای به شرح زیر برای وی نگاشت:
«پس از عرض سلام. همواره سلامتی وجود ذیجود حضرتعالی را از درگاه ایزد متعال خواستارم. امید است همیشه اوقات کامیاب و در راه تبلیغات یگانه مذهب الهی موفق و منصور باشید... چند روزی است که به یاد شما و خدمات گرانقدر آن جناب افتادهام. لهذا دیروز نیابتاً از جانب حضرتعالی به حرم حضرت امیر مشرف شده، بقا و سعادت و موفقیت آن جناب را از حضرت احدیت در راه ترویج اسلام و نصرت مسلمین خواستار شدم. امیدوارم پروردگار طول عمر به شما عطا فرماید تا مسلمین همچنان که تا حال از وجود شما منتفع میشدند استفادههای شایانی برند...
خبر آزادی آیتالله العظمی خمینی با عظمت بیسابقهای در اینجا[2] تلقی شد و مجلس جشن مفصلی از طرف فضلای حوزه علمیه[3] در مدرسه مرحوم آیتالله بروجردی قدس سره برگزار شد و تمام بزرگان حوزه از جمله آیتالله خویی و آیتالله شاهرودی در مجلس شرکت جستند و امید میرود اگر نهضت مقدس قم ادامه پیدا کند، نهضتی همه جانبه در این مکان خموش شروع شود، شاید برای آینده اسلام و مسلمین مفید واقع گردد و جامعه شیعه از این ذلت نکبتبار که هیچ نوع شخصیتی در دنیای امروز به دست نیاورده به درآید. واقعاً باعث شرمندگی است در دنیایی که زنگیهای سیاه سر برآوردند اظهار وجود کنند، کشور ایران با آن سابقه تاریخی و دینی اینقدر ذلیل باشد. امید است که خداوند توجهی فرماید ما عمل را توأم با دعا کنیم شاید بتوانیم روی آزادی و بزرگی را ببینیم...»[4]
پینوشتها:
[1]. شمسآبادی، حسن، «حجازی، فخرالدین»، دانشنامه جهان اسلام، ج 12، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، 1393، ص 641 – 642.
[2]. نجف اشرف.
[3]. منظور حوزه علمیه نجف اشرف است.
[4]. فخرالدین حجازی به روایت اسناد ساواک، 1383، ص 39.
تعداد بازدید: 529