26 فروردين 1403
ساواک فارس در گزارشی مورخ 26 فروردین 1341 با موضوع «شیخ بهاءالدین محلاتی»[1] مینویسد:
«دستور فرمایید اعمال و رفتار نامبرده بالا را تحت مراقبت قرار دهند و چنانچه عمل خلاف مصالح مملکت از وی مشاهده گردید، بدواً تذکرات لازم مبنی بر ترک رویه مزبور به وی داده شود و هر آینه رفتار سوء خود ادامه داد، طبق مقررات درباره او اقدام شایسته معمول و نتیجه را اعلام دارند.»[2]
در گزارش دیگری، مأمور، پیرو دستورِ یاد شده «از مسجد مولا مراقبت نموده» چنین مینویسد:
«پس از خاتمه نماز مغرب و عشاء ساعت 5 /8 بعد از ظهر روز مزبور آقای شیخ بهاءالدین محلاتی به منبر رفته پس از قرائت آیه قرآن اظهار داشت: تمام حکومتها چه مشروطه و چه جمهوری رضایت مردم را بایستی فراهم کنند. در زمانهای قدیم مانند فرعون که به دروغ طرفداری از مردم میکرد اظهار میداشت که من طرفدار شما ضعفا هستم، در صورتی که گفتارهایش دروغ بود و رسوا میشد. قرآن مجید به شما دستور داده است که یکی نماز و اطاعت از خداوند نموده و دیگری اجتماع کنید و حق قانونی خود را بگیرید و زیر بار ظلم نروید، زیرا مسلمان به هیچ عنوان زیر بار ظلم نمیرود و هم اکنون شما بایستی اتحاد داشته و اگر دولت به شما ظلم کند، بایستی با دلیری لازم و قاطع به اولیاء امور بفهمانید که این طریقی که رفتار مینموده به شما ظلم کردهاند. ممکن است که سهواً این عمل [را] انجام داده باشند یا این که از روی آزمایش این عمل را کرده باشند، در غیر این صورت عمل دیگری دارد که من اظهار میدارم. در آن موقع بایستی اجتماع خود را قوی نموده و پرچم را بلند نمود و اظهار داشت که دولت ما زیر بار ظلم نمیرویم و عدالت صحیحی انجام باید بگیرد. دولتهای قدیم از کفار باج و خراج میگرفتند، ولی حالا ما دست گدایی دراز میکنیم، باج هم میدهیم.... این طریق مسلمانی نیست، مسلمان باید دستورات قرآن را عمل کند و زیر بار ظلم نرود. و چند نوبت مردم را به اتحاد و اتفاق دعوت نموده و گفت که اجتماع شما کم است بایستی بیشتر کنید تا موفق شوید. ضمناً به دانشجویان خطاب کرد که دانشجویان غیور، مسلمان ضلالت ندارد. شما بد فهمیدهاید. بیایید و اجتماع کنید تا من دستورات قرآن را برای شما بگویم. مجلس در ساعت 10 بعد از ظهر خاتمه و جمعیت در حدود تجاوز از هزار نفر بوده و انتظامات کاملی برقرار بوده است.»[3]
پینوشتها:
[1]. آیتالله بهاءالدین محلاتی (1314ق. -1360ش.) در نجف اشرف متولد شد. در کودکی به همراه پدر عازم شیراز شد و پس از فراگیری علوم دینی و کسب درجه اجتهاد به نجف رفت و 8 سال بعد مجدداً به شیراز بازگشت. وی در نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی مشارکت داشته، به سبب انتقادات صریح از حکومت پهلوی در 15 خرداد 1342 دستگیر و مدت 2 ماه در تهران زندانی شد. (قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 3، 1378، ص 17).
[3]. همان، ص 13.
تعداد بازدید: 436