30 مرداد 1403
وقتی حضرت امام تبعید شدند، مرحوم آیتالله حاج آقا مصطفی به بیوت آیات عظام میرفتند و میخواستند در اینباره چارهای بیندیشند. به منزل پدرم هم آمد و در اتاق من [حجتالاسلام والمسلمین دکتر سیدمحمود مرعشی نجفی] نشسته بودیم. ایشان صحبت را شروع کردند و گفتند: «باید چه کار کنیم. ما نمیدانیم باید چه کار کنیم». همینطور نشسته بودیم و صحبت میکردیم که ناگهان صدایی از حیاط بیرونی به گوشمان رسید. من برخاستم، رفتم دیدم عدهای کماندو به تعداد پنجاه، شصت نفر مسلح، بدون اینکه یا الله بگویند یا در بزنند، از پلهها وارد اندرون شدهاند و وسط حیاط عربده میکشند که: «پسر خمینی کجاست!؟» مرحوم حاج آقا مصطفی برخاست و من پریدم گفتم: «شما با چه کسی کار دارید؟» گفتند: «پسر خمینی!» میگفتند در همین اتاقی است که شما هستید. با چکمه وارد اتاق شدند و از روی کتابها گذشتند و دست حاج آقا مصطفی را گرفتند. مرحوم پدرم جلو دویدند و گفتند: «این میهمان عزیز من است. کسی که در منزل من هست، حق ندارید دستگیر کنید. اگر من را میخواهید دستگیر کنید، بکنید. من اجازه نمیدهم میهمانم را دستگیر کنید.» با دو دستی به سین پدرم فشار دادند و ایشان روی کتابها افتادند.
سپس مرحوم حاج آقا مصطفی را گرفتند و پدرم دوباره مانع شد و مجدداً مأموران یک لگد به ایشان زدند و روی پلهها افتادند. من هم به دنبال حاج آقا مصطفی دویدم و آنان تفنگ را به طرف من گرفتند و گفتند: «اگر تکان بخورید، میزنیم». سپس ایشان را از منزل خارج کردند و بردند.
پس از آن، من از مستخدم خانه پرسیدم که مگر در حیاط بسته نبود! چگونه وارد حیاط شدند؟ گفت: «در را زدند و ما آن را باز نکردیم. از دیوار پریدند و به داخل منزل آمدند. بلافاصله تفنگ را رو به من گرفتند و گفتند پسر خمینی کجاست؟ ما گفتیم که در اندرونی هستند».
حاج آقا مصطفی را که بردند، پس از چند روز ما مطلع شدیم حضرت امام به ترکیه و به شهر «بورسا» تبعید شدهاند. بعضی از علما و مراجع، از جمله آیتالله آقا سیداحمد خوانساری، نمایندگانی به ترکیه فرستادند تا از احوال حضرت امام جویا شوند و مرحوم پدرم هم به من فرمودند که بروم و از وضعیت ایشان خبری بگیرم. اما دولت با سفر ما به ترکیه موافقت نکرد. ولی سه، چهار نفری که از طرف علما و بزرگان به خدمت ایشان رفتند، پدرم نامههایی برای حضرت امام نوشتند و جوابهای حضرت امام به پدرم اکنون موجود است.
منبع: خاطرات 15 خرداد، دفتر پنجم، به کوشش علی باقری، تهران، حوزه هنری، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1376، ص 240 - 241.
تعداد بازدید: 295