09 مهر 1403
ساواک در گزارشی مورخ 9 مهر 1342 با موضوع «فخرالدین حجازی[1]» مینویسد:
«قبلاً خلاصه پیشینه نامبرده بالا ضمن نظر آن سازمان به آقای وزیر فرهنگ تسلیم گردیده و تاکنون نتیجه اقدامات آن وزارتخانه معلوم نیست. اینک با توجه به مفاد نامه عطفی فوق مسلماً بهترین روش اصلاح عناصر منحرف، تماس حضوری با آنها و مذاکرات مستدل میباشد، مشروط بر اینکه با تذکرِ جوانبِ امر، شخص را به عواقب نامطلوب رفتارش متوجه سازند و از طرفی هوشیار باشند که سوژه برای مصون ماندن از مجازات متوجه رد گم کردن نشود یعنی به ظاهر متعهد شود که دست از رفتار خود بردارد ولی در باطن به عملیات سوء خود ادامه دهد و از طرفی این قبیل احضارها نیز نباید موجب هوشیار شدن او شود و فعالیت خود را پنهانی ادامه داده و از دید مأمورین مخفی دارد، لذا چنان چه آن ساواک اطمینان دارد که خواهد توانست با استدلال کافی و قانعکننده نامبرده را وادار به ترک رویه و قطع فعالیتهای مضرهاش نماید مانعی ندارد. خواهشمند است دستور فرمایند او را احضار و تذکرات لازم به وی بدهند. بدیهی است چنانچه این عمل در او مؤثر واقع نشود، ساواک از نظر وظیفه خطیری که به عهده دارد ناچار به اتخاذ تصمیماتی است که بهطور قطع به نفع نامبرده نخواهد بود.»[2]
پینوشتها:
[1]. فخرالدین حجازی در سال 1308 در سبزوار به دنیا آمد و از جوانی به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی پرداخت. وی ضمن آموزگاری فعالیت مطبوعاتی نیز میکرد و در مشهد با محمدتقی شریعتی - مؤسس کانون نشر حقایق اسلامی - و برخی اعضای کمیته جبهه ملی خراسان در ارتباط بود. حجازی اوایل مهر 1345 به تهران آمد و به دعوت استاد مرتضی مطهری، به جمع سخنرانانِ حسینیه ارشاد پیوست. وی در حکومت پهلوی چندینبار بازداشت شده، در زمره خطبای مذهبیِ ممنوعالمنبر بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی حجازی در سه دوره اول مجلس شورای اسلامی نماینده بود و سرانجام در سال 1386 در تهران درگذشت. (شمسآبادی، حسن، «حجازی، فخرالدین»، دانشنامه جهان اسلام، ج 12، تهران، بنیاد دائرهالمعارف اسلامی، 1393، ص 641 - 642).
تعداد بازدید: 127