07 دي 1404
در خبر روز 7 دی 1342 آمده است که: تیمسار سرلشکر حسن پاکروان، رئیس ساواک کشور، با آیتالله خمینی در هفته گذشته ملاقات کرد، در این ملاقات پاکروان اظهار داشت شاه به روحانیون نظر مساعد دارد و گذشتهها را فراموش کرده است و قصد تلافی ندارد و از ایشان خواست گذشتهها را فراموش کند و به قم برود و مشغول تدریس شود. آیتالله خمینی در پاسخ وی اظهار نمود: من هم روحانی هستم و به سیاست کاری ندارم، فقط اگر اموری که با مذهب مخالفت داشته باشد و از حکومت سر بزند ناچار هستم طبق وظیفه مذهبی خودم آن را بگویم و مردم رو روشن کنم. پاکروان اظهار نمود، شاه به من گفته است هر کاری دارید بگویید تا انجام دهم. آیتالله خمینی پاسخ داد: محبوسین را آزاد کنید. پاکروان گفت کسی بازداشت نیست و آیتالله خمینی اظهار داشت یکی از دوستان ما به نام توکلی محبوس است بفرمایید او را آزاد کنند.»[1]
دربارة دیدار پاکروان با آیتالله خمینی برخی از روحانیون اظهار داشتهاند صرف نظر از اینکه خواهش آیتالله خمینی دربارة آزادی توکلی پذیرفته نشده است اخیراً برای توکلی پرونده سنگینی از طریق مقامات انتظامی تشکیل شده و او را یکی از مسببان اصلی قیام روز پانزدهم خرداد معرفی کرده و پرونده تشکیل شده را تحویل محاکم نظامی دادهاند.
در بین بعضی از روحانیون نیز شایع شد، که شاه خواستار رفع اختلاف بین دربار و روحانیون نیست؛ زیرا حتی یک خواهش کوچک آیتالله خمینی را که انجام نمیدهند بلکه خلاف آن را عمل میکنند. همچنین عدهای از روحانیون اظهار داشتهاند رئیس ساواک به دستور شخص شاه به ملاقات آیتالله خمینی رفته است. آنان معتقدند که شاه قصد دارد به روحانیون صدمه بیشتری بزند و آنان را اغفال کند. به نظر عدهای از آنان: «روحانیون در تمام دوران سلطنت شاه چه زمانی که تودهایها در این کشور عَلَم مخالفت با شاه را برداشته بودند و چه زمانی که مصدق علیه شاه قیام و اقدام میکرد و چه زمانی که قوامالسلطنه باطناً علیه شاه قیام میکرد در تمام این موارد هیچ کس از رجال و نظامیها که حتی تمام هستی و شخصیت آنها از تصدق وجود شاه و سلطنت بوده، جرأت ابراز کوچکترین مخالفت را نداشتند، فقط روحانیون بودند که در تمام مواقع علیه شاه ایستادگی میکردند و در تمام دوران 22 ساله سلطنت شاه کوچکترین توقعی نداشتهاند نه وزارت، نه وکالت، نه مال، و نه مقامی خواستهاند. با این حال باید این طور مورد عقاب و خطاب و ظلم قرار گیرند. ولی همان رجالی که هر روز به رنگی درمیآمدهاند از نزدیکان شاه میشدند و تمام منافع کشور در دست آنان قرار میگرفت و حال آنکه هنوز هم روحانیون از شاه تقاضایی ندارند جز اینکه فقط مقام ظاهری آنها را محفوظ بدارند و این گونه تحت فشار مقامات دولتی قرار نگیرند.[2]
پینوشتها:
تعداد بازدید: 8