عذرا اشرف نژاد
کتاب خاطرات رجبعلی طاهری در سال 1375 توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات در 140 صفحه به چاپ رسید. فهرست مطالب کتاب بدون فصلبندی است و تنها دارای تیتر و عنوان است. متن اصلی نیز بدون مقدمه و پیشگفتار آغاز شده است. از مهمترین عناوین این کتاب میتوان به نخستوزیری مصدق و ملی شدن صنعت نفت، بازداشت فداییان اسلام، حضور در مسجد هدایت، وقایع پانزده خرداد و در انتها پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد. کتاب، وقایع را از زبان خود رجبعلی طاهری از سال تولد ایشان تا پیروزی انقلاب بیان میکند و در صفحات آخر نیز اسناد، مدارک و فهرست اعلام ضمیمه شده است.
رجبعلی طاهری در 29 شهریور 1315 ش در شهرستان کازرون متولد شد. دوم ابتدایی بود که با خانواده به شیراز سفر کرد. برادر بزرگتر او محمدحسن فعالیت سیاسی گستردهای داشت و با دکتر علی شریعتی همراه بود. همین مسئله زمینه ورود رجبعلی به مسائل سیاسی را فراهم آورد.
بعد از کودتای 28 مرداد «نهضت مقاومت ملی» توسط آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر شیبانی و برخی دیگر از افراد مبارز تشکیل شد که مخفیانه به انتشار نشریه میپرداخت. از جمله نشریهها «راه مصدق» و «دفاعیات مصدق» بود. طاهری این نشریهها را در شیراز و کازرون پخش میکرد. علاوه بر آن شعارنویسی بر روی دیوارها و پخش تراکت و اعلامیه در دبیرستان را نیز به عهده داشت. برای اولین بار در سال 1332 دستگیر و چون به سن قانونی نرسیده بود بعد از سه روز آزاد شد. طاهری با نشریات فداییان اسلام آشنا بود و روزنامه «اصناف» را که ویژه درج اخبار مسایل فداییان اسلام بود مطالعه میکرد. اعدام نواب صفوی و یارانش در سال 1334 تلخترین خاطره طاهری از آن سالهاست.
اوایل سال 1339، دولت وقت از لزوم آزادی و انتخابات در کشور سخن گفت. این ایام مصادف با تشکیل جبهة ملی دوم بود. نهضت آزادی نیز پس از تأسیس، همگام با جبهه ملی در دانشگاهها فعالیت میکرد. به گفته طاهری، وی به صورت غیررسمی و صرفاً در حد اعتقادات خود با نهضت آزادی همکاری میکرد.
اوایل سال 1340 آیتالله بروجردی درگذشت در آن زمان رژیم سعی داشت مرجعیت را از ایران خارج کند. بنا به خاطرات رجبعلی طاهری، در آن زمان نام آیتالله خمینی در روزنامه کیهان به عنوان یکی از مراجع تقلید بود ولی رژیم تمایل خود را برای مرجعیت آیتالله حکیم نشان میداد و در داخل هم آیتالله شریعتمداری را مطرح میکرد. پس از طرح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مراجع حوزه علمیه قم با انتشار اعلامیه به مخالفت با این تصویبنامه برخاستند. با مخالفتهای جدی علما این لایحه لغو شد. اندکی بعد رژیم یک منشور شش مادهای را برای اظهارنظر مردم آماده کرد. رفراندوم شاه از سوی امام خمینی تحریم شد. طاهری و دوستانشان سعی داشتند تمامی عناصر مستعد مذهبی را که در سازمانهای مختلفی مانند انجمنهای اسلامی دانشجویان، نهضت آزادی و یا جبهه ملی پراکنده بودند، حول محور فعالیت روحانیون جمع کنند. این گروه نام مشخصی نداشت و اعلامیههایی که در این مدت پخش میکردند غالباً به امضای «مسلمانان دانشگاه تهران» منتشر میشد. به گفته طاهری، ساواک برای رسیدن به کانون اصلی این گروه نام «گروه مهندس طاهری» را بر آنها نهاده بود. در ششم بهمن سال 1341 رفراندوم شاه برگزار شد. امام خمینی بر ضد آن به ایران سخنرانی پرداخت و گروه طاهری نیز این نوارها را تکثیر و در اختیار دانشجویان و سایر اقشار مردم قرار داد. در واقعه مدرسه فیضیه که در دوم فرودین 1342 و در سالروز شهادت امام جعفر صادق رخ داد طاهری در مشهد بود. به گفتة ایشان در جلسة سوگواری شهادت امام جعفر صادق حضرت آیتالله گلپایگانی شخصاً در فیضیه حضور داشت و ساعتی پس از شروع مراسم عزاداری، کماندوهای رژیم به مردم و طلاب یورش برده و آنها را با چوپ و چماق کتک زدند. در آن روز یک طلبه هم به شهادت رسید.
امام خمینی در آن زمان اعلامیهای بر ضد شاه منتشر کرد و طی آن اقدامات ضد دینی حکومت را محکوم نمود. طاهری اعلامیههای امام را با همکاری هیأتهای مؤتلفه اسلامی چاپ و پخش مینمود. او از پانزدهم فروردین 1342 تا نیمه خرداد چندین مرتبه با امام دیدار و کسب تکلیف کرد. او دستورات امام خمینی را چنین یادآوری میکند : «در هر جا که میتوانید مفاسد رژیم را فاش کنید، و تکلیف این است که در افشای رژیم کوشا باشید». با فرارسیدن ماه محرم امام خمینی در نوشتهها و سخنرانیهای خویش اصرار داشتند که جلسات سوگواری فاجعه مدرسه فیضیه و پس از آن جنایات اسرائیل بر ضد اسلام مطرح شود. روز عاشورا که مطابق با 13 خرداد 1342 بود امام سخنرانی شدیداللحنی علیه رژیم ایراد کردند و به مفتضح ساختن حکومت شاه پرداختند. گروه طاهری این سخنرانیها را تکثیر میکرد و به دست مردم میرساند. بامداد روز پانزده خرداد امام را در قم دستگیر کردند و به تهران آوردند. اولین گروهی که متوجه ماجرا شد هیأت طیب بود که به خیابانها ریختند و بعد سیل جمعیت به آنها پیوست. نیروهای مسلح رژیم در تقابل با تظاهرکنندگان جمعیت را به رگبار مسلسل بسته و تعداد کثیری را کشته و زخمی کردند.
رجبعلی طاهری از ماجرای تبعید امام نیز سخن میگوید. از تصویب لایحه کاپیتولاسیون، سخنرانی تند امام خمینی و در نهایت دستگیری و تبعید ایشان به ترکیه. گروه طاهری در زمان تبعید امام، اقدام به انتشار عکسها و اعلامیههای امام میکرد و آنها را در مساجد و در بین مبارزین مسلمان توزیع میکردند.
خاطرات طاهری تا پیروزی انقلاب در این کتاب گردآوری شده است.
تعداد بازدید: 6190