جمال غلامی
کتاب «خاطرات آیت الله ابوالقاسم خزعلی» با تدوین"دکتر حمید کرمیپور"، در تابستان 1382 با 248 صفحه توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.
سیاستهای ضد دینی حکومت پهلوی اول و دوم و همچنین عملکرد احزاب و گروههای سیاسی فعال در این دوران، سبب افزایش فعالیتهای سیاسی و اجنماعی روحانیون شد. لذا ثبت و انتشار خاطرات روحانیونی که با امام خمینی(ره) و دیگر مراجع تقلید ارتباط داشتند و شاهد بسیاری از رویدادهای مهم آن دوران بودند، منبع ارزشمندی برای شناخت تحولات اجنماعی و سیاسی جامعه ایران بشمار میرود.
یکی از این روحانیون آیت الله ابوالقاسم خزعلى است که با آغاز نهضت امام خمینی به عنوان مشاوری امین در تمام مراحل مبارزه در کنار ایشان حضور داشته است و در این راه بارها ممنوعالمنبر، دستگیر، تبعید و زندانی شده است. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مسئولیتهای فراوانی بعهده داشته است که عبارتند از :
عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، عضویت در مجلس خبرگان رهبری در سه دوره متوالی به نمایندگی از مردم استان خراسان، عضویت در شورای نگهبان قانون اساسی و مديریت كل بنياد بين المللي غدير.
در پیشگفتار کتاب، دلایل جمعآوری و تدوین خاطرات آیت الله خزعلی اینگونه برشمرده شده است:
یک، ارتباط او با مراجع تقلید و بزرگان حوزهی علمیهی قم مانند آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی(ره) و شریعتمداری. دوم، پیوستگی ایشان با حوزهی علمیهی مشهد و مکتب تفکیک یا معارف در ایام جوانی و نیز دوستی با شخصیتهای علمی چون آیت الله هاشم قزوینی و آیت الله مجتبی قزوینی. سوم، پشتیبانی وی از نهضت امام خمینی در تمام مراحل آن. چهارم سفرهای تبلیغی به اقصیتقاط کشور برای گسترش نهضت امام خمینی.
تدوینگر معتقد است یکی از سختیهای ثبت و تدوین اینگونه خاطرات، نداشتن تمایل علماء و روحانیون برای بیان خاطرات سیاسی خود میباشد، زیرا انتشار آن را نوعی ریا میدانند؛ آنان ناملایمات و سختیهایی را که در روزگار سلطهی پهلوی دیدهاند، نوعی ادای وظیفه برای حفظ دین و مملکت فرض میکنند».
مصاحبه با آیت الله خزعلی و ثبت خاطرات ایشان هم از جمله موارد فوق میباشد که با پیگیری حجتالاسلام روحالله حسینیان ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سایر همکاران ایشان انجام شده است.
با مطالعهی اسناد برجایمانده از ساواک درمییابیم که خاطرات حاضر دربرگیرندهی تمام فعالیتهای سیاسی و اتفاقات پیش آمده در زندگی آیت الله خزعلی نیست و آنطور که تدوینگر میگوید، متأسفانه پس از انجام ساعتها مصاحبه، راوی اطلاعات کامل و دقیقی از تمام اقدامات و تجربیات خویش بخاطر نیاورده است. بعنوان مثال، خزعلی پس از محکومیت به تبعید و آغاز زندگی پنهانیاش در تهران، هیچگونه اشارهای به چگونگی و نحوهی زندگی مخفیانهاش ننموده است.
بر این اساس تدوینگر، به برخی از اقدامات خزعلی اشاره کرده است که در میان خاطرات ایشان بازگو نشده است.
مسلما" شخصیتی مانند ابوالقاسم خزعلی که بیشتر عمرش را در مبارزه با رژیم به سر برده است، خاطرات بسیاری دارد که میبایست سالها پیش توسط مصاحبهگران مراکز پژوهشی و فرهنگی جمعآوری و ضبط میشد و ارائه این حجم از خاطرات در کتاب حاضر بسیار کم و ناچیز بنظر میرسد. با این حال مرکز اسناد انقلاب اسلامی خاطرات فوق را در سالهای 76-1377 بعد از 18 جلسه مصاحبه با آیت الله خزعلی جمعآوری و ثبت نموده است .
همچنین در بیشتر صفحات کتاب پاورقیهای بلندی وجود دارد که ربطی به خاطرات خزعلی ندارد و بیشتر به معرفی اشخاص و زندگینامه آنها اختصاص دارد.
کتاب خاطرات آیتالله خزعلی پس از مقدمه و پیشگفتار، به سه فصل تقسیم شده است.
فصل اول با عنوان «از تولد تا آغاز نهضت اسلامی» از خانواده، تحصیلات و اساتید خزعلی سخن گفته است.
آیت الله خزعلى در سال 1304 ش در شهرستان بروجرد ، از توابع استان لرستان به دنیا آمد. خانواده هشت نفره ایشان از نظر مالی بسیار فقیر بودند. پدرش (غلامرضا) از طریق نَدّافی (پنبه زنی) و مادرش(ربابه)، با زحمت فراوان او را پرورش داده و راهی تحصیل کردند.
دوران کودکی را با رفتن به مكتب خانه محلّه «سرسوزنى» شهر بروجرد آغاز کرد. اولین استادش، «سید جعفر شیرازی» بود كه در مكتب خانه به ایشان قرآن و مسائل مذهبی را آموخت. در سن 9 سالگی به همراه خانوادهاش از بروجرد براى سكونت دائمی به مشهد رفت . چون در مكتب خانه درس خوانده بود، برای ثبت نام در دبستان امتحانى از وى گرفتند و از همان آغاز، او را در كلاس چهارم ابتدایی پذيرفتند. بعد از به پایان رساندن كلاس ششم ابتدایی، وارد دورهی متوسطه شد. در آن زمان در مدارس، زبان فرانسوی تدریس میشد؛ وی نیز به فراگیری زبان فرانسه مشغول شد كه بعدها آن را رها كرد.
خزعلی10 ساله بود که فاجعهی قیام گوهرشاد در مشهد بوقوع پیوست. بنابراین ترسیم جزئیات واقعه برای او ممکن نبوده است. در سن 17 سالگی در مغازه اى مشغول به كار شد و به نوشتن دخل و خرج مغازه و فروش اجناس مشغول بود كه پس از مدتی به شوق فراگیری علوم دینی، کسب و کار را رها کرد و وارد حوزه علميهی مشهد شد.
او تحصیل در دورهی سطح را زیر نظر اساتیدی همچون: شيخ على اكبر صدرزاده، شيخ محمّدرضا دامغانى، محقّق قوچانى، سيّد احمد يزدى، ابوالقاسم قمى، حاج شيخ مجتبى قزوينى و حاج شيخ هاشم قزوينى آغاز کرد. در سال 1327ش با خانم طاهره كلباسى فرزند شيخ محمود كلباسى ازدواج كرد. ثمرهی این ازدواج 9 فرزند هستند که پسر ارشد ایشان، حسين خزعلى، در 19 سالگى در حال پخش اعلاميه به دست مأموران رژيم پهلوی به شهادت رسيد.
خزعلی بعد از ازدواج، برای ادامه تحصیل در دورهی سطح به قم رفت و از محضر آيت الله بروجردى، امام خمينى، آيت الله سيّد محمّد حجّت كوه كمرى و آيت الله محمّدتقى خوانسارى، حاج شيخ جواد خندق آبادى تهرانى و علاّمه طباطبايى کسب فیض کرد. پس از آن به کسوت روحانيّت درآمد.
در ادامهی این فصل، مرجعیت و ریاست آیت الله بروجردی بر حوزهی علمیهی قم و نحوهی برخورد ایشان با شاه، حزب توده و برخی نکات افتراق و اشتراک نظر بروجردی با امام خمینی(ره) در برخورد با مسائل سیاسی جامعه، جریان ملی شدن صنعت نفت و مواضع مصدق و کاشانی، فداییان اسلام و اهداف و عملکرد آنها و نحوهی آشنایی خزعلی با سید مجتبی نواب صفوی مورد بررسی قرار گرفته است.
خزعلی در تأیید فداییان اسلام میگوید: «اگر جاذبه و کشش درسهای آیتالله بروجردی نبود قطعا" به فداییان اسلام میپیوستم بخصوص این که مرحوم نواب مرا میشناخت، امّا علاقهی فراوان و عجیبم به تحصیل مهمترین مانع پیوستنم به این گروه بود. همیشه در بسیاری از منبرهایم از سید مجتبی نواب صفوی در حد یکی از بزرگان اسلام تجلیل میکردم».ص90
در بخش پایانی این فصل، خزعلی از ماجرای سفر تبلیغی خود در اواخر دههی 1330ش به رفسنجان و سپس دستگیری و تبعیداش به گناباد و بیشتر شدن روابطاش با امام خمینی (ره) سخن گفته است.
عنوان دومین فصل کتاب «نهضت اسلامی امام خمینی(ره)» است.
در آغاز این بخش به تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی پرداخته شده است. با طرح این لایحه مبارزات امام خمینی آغاز شد و روحانیون نیز علیه آن قیام کردند.
خزعلی معتقد است امام خمینی(ره) زودتر از همه متوجه شد که هدف شاه از طرح لایحهی فوق، این بوده است که هرچه بیشتر مردم را به زیر انقیاد و اطاعت کامل خود ببرد و کار روحانیون را محدود به غسل و وضو و تیمم نماید. در این جریان آیتالله خزعلی همواره در خدمت امام(ره) بوده است، بطوریکه هنگام مسافرت خود به نجفآباد، بدستور امام(ره) حامل پیام ایشان برای علمای نجف آباد شد. امام به ایشان فرمودند: «به علمای آنجا بگو که آتشی زیر خاکستر است آشکار میشود، من فریاد میزنم، شما هم کمک کنید».ص99
در بخش دیگری از این فصل، مسائلی از قبیل سفر شاه به قم، فاجعه مدرسهی فیضیه در فروردین 1342 و واکنش امام در قبال آن و دستگیری و بازداشت ایشان مورد بررسی قرار گرفته است. خزعلی در روز فاجعه فیضیه در محل حضور نداشته است، زیرا ایام نوروز بوده و در منزل میهمان زیادی داشته و مجبور به تأمین حوائج خانه بوده است.
از دیگر موضوعات مهم این فصل، اشاره به قیام 15 خرداد 1342 و علل و زمینههای آن، مسئله دارالتبلیغ و موضع شریعتمداری در قبال آن میباشد.
در جریان مخالفت امام(ره) با نحوهی اداره کردن دارالتبلیغ و مذاكره با آقای شریعتمداری، آقای خزعلی در فاصله 19 ساعت، 9 بار بین خانههای آن دو رفت و آمد كرد و پیغام آنها را به هم رساند.
در بخش پایانی این فصل، علل تصویب لایحهی کاپیتولاسیون، چگونگی اطلاع امام از مفاد آن و اتخاذ مواضع شدید در قبال این مسئله، مورد بازکاوی قرار گرفته است.
با سخنرانی افشاگرانه امام در رد کاپیتولاسیون، رژیم در آبان 1343 بار دیگر امام را دستگیر و به ترکیه تبعید نمود.
یکی از راهکارهایی که نظام حاکم علیه پیشگامان نهضت اتخاذ مینمود، تبعید آنها بود. از منظر کارگزاران نظام، تبعید مبارزان میتوانست آنان را از مرکز اصلی مبارزه دور کند و از این راه، نهضت به قهقرا کشیده شود.
در 1349ش خزعلی بهمراه يازده نفر از علماى قم اعلامیهای را امضا كردند كه در آن، مرجعيّت امام خمينى مورد تأكيد و تصريح قرار گرفته بود. به دنبال اين واقعه وى به زابل تبعيد شد. اين تبعيد، شش ماه به طول انجاميد. سپس در سال 1352ش بار ديگر به علّت امضاى اعلاميه اى به حمايت از امام خمينى به بندر گناوه تبعيد شد. اين تبعيد نيز شش ماه طول كشيد.
پس از آن وى به مدّت دو سال و نيم به دامغان تبعيد شد. آیتالله خزعلی ارتباط بیشتر با مردم شهرهای مختلف و بالا رفتن سطح آگاهیهای سیاسی و مذهبی آنها را از نتایج همین تبعیدها میداند.
آيت الله خزعلى در 1354ش از قم به تهران میرفت و در مسجد الجواد(ع) سخنرانى میكرد. او بعد از مدتی به دلیل آنکه به اتفاق آیتالله ربانی شیرازی از طریق سخنرانی و یا امضای اعلامیهها همچنان بر مرجعیت امام تأکید میورزید، دستگير و به زندان قزل قلعه فرستاده شد. آيت الله خزعلى 48 روز در آنجا زندانی شد.
بعد از آزادى از زندان، چون فعاليّت هاى سیاسی او همچنان ادامه داشت، كميسيون حفظ امنيت اجتماعى شهرستان قم در تاريخ 21 /10 /1356 آقايان ناصر مكارم شيرازى، حسين نورى همدانى، محمّد يزدى، ابوالقاسم خزعلى و... را به عنوان محرّكان اصلى واقعه 19 دى 1356محکوم به تبعيد و اقامت اجبارى به مدّت سه سال در شهرهاى ديگر نمود. امّا اين بار خزعلی تن به این تبعید نداد و به زندگی مخفیانه در تهران پرداخت. در همین زمان خبر شهادت فرزنداش در قم به دست او میرسد.
عنوان آخرین فصل کتاب «یاران امام وضرورت دشمنشناسی»میباشد. آیتالله خزعليدر دوران تحصيل و مبارزه با طلاب و فضلاي بسياري مانند شهيد آیتالله مطهري، شهيد دکتر بهشتي و آیتالله ربانيشيرازي و ... همراه بوده است. در این فصل به ذکر ویژگیهای شخصی و نکات برجستهی زندگی تعدادی از این افراد پرداخته شده است.
تعداد بازدید: 4415