کتاب و نشریه

در سایه آفتاب

عباس واضح


"در سایه آفتاب" (یادها و یادداشتهایی از زندگی امام خمینی) کتابی است به قلم محمد حسن رحیمیان که در سال 1388ش توسط انتشارات شاهد منتشر گردیده است.
در کتاب حاضر نویسنده تلاش کرده تا در این کتاب مشاهدات و خاطرات بدون واسطه و مستقیم خود را درخصوص زندگی سیاسی و اجتماعی امام خمینی وهمچنین آشنایی خود با امام را به رشته تحریر در آورد.
فصل اول تا پنجم کتاب به زندگی پرفراز و نشیب و سرنوشت ساز امام خمینی در دهه 40 و نیمه اول دهه 50 اختصاص داده شده است. نویسنده در این فصل به شرح وقایع مهمی چون آغاز فعالیتهای علنی امام خمینی(ره) در مقابل تصمیمات شاه در مسائلی همچون لوایح ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید و کاپیتولاسیون و به تبع آن تبعید امام خمینی به کشورهای ترکیه و عراق پرداخته است.

در قسمتی از کتاب چنین آمده است:
"با توطئه ننگین رژیم ستم شاهنشاهی در قالب "لوایح ایالتی و ولایتی" و محتوای ضد اسلامی آن، در پائیز 1341، نهضت امام خمینی آغاز شد و برخورد شجاعانه و دفاع سرسختانه امام از اسلام و قرآن باعث شد تا بصیرت ملکوتی امام درخشیدن گیرد و نور محبت و عشق الهی او بر دلهای پاک بتابد و چند ماه بعد با تغییر تاکتیک رژیم و طرح امریکایی به اصطلاح "انقلاب سفید" در ششم بهمن 1341، قیام تمام عیار امام علیه مثلث شوم "شاه و اسرائیل و امریکا" شکل گرفت و شالوده انقلاب اسلامی ریخته شد."

همچنین "در نوروز سال 1342 به مناسبت سالگرد شهادت امام صادق (علیه السلام) مراسمی با شکوه در مدرسه فیضیه قم برپا شد. کماندوهای شاه معدوم، به مردم حمله کردند وجنایاتی را مرتکب شدند که روی تاریخ را سیاه کرد. فرمانده این دژخیمان، "سرهنگ مولوی" معاون ساواک بود.

حضرت امام (س) در روز عاشورا که مصادف با سیزدهم خرداد همان سال بود، در مدرسه فیضیه سخنرانی تاریخی و مهمی را در جمع دهها هزار نفر ایراد فرمودند در ضمن آن سخنرانی که روی خطابشان به شاه بود، از ماجرای جنایت بار فیضیه صحبت کردند. وقتی می خواستند از سرهنگ مولوی نام ببرند، فرمودند «آن مردک» آمد در مدرسه فیضیه، حالا اسمش را نمی برم، آن وقت که دستور دادم گوشهایش را ببرند آن وقت اسمش را می برم...
دو روز بعد، یعنی پانزدهم خرداد 1342 امام را دستگیر کرده و در سلولی زندانی کردند. مرحوم حاج آقا مصطفی (قدس سره)، از حضرت امام نقل می کرد که در همان ساعتهای اول زندانی شدن، سرهنگ مولوی وارد شد و با همان ژست قلدر مآبانه و با لحن مسخره آمیزی گفت: " آقا تازگی دستور نداده اید که گوش کسی را ببرند؟" او با این سخن خواسته بود که نیش زهرآگین  خود را بزند و به خیال خودش، با این طعنه، روحیه امام را تضعیف کند، ولی امام (س) بعد از چند لحظه، سرشان را بلند می کنند و با لحنی مطمئن و محکم می فرمایند: هنوز دیر نشده است.

در آن روزها انتظارمی رفت که سرهنگ با خوش رقصیها و تواناییهایی که در ساواک، از خود نشان می داد، ارتقا یافته و احیاناً به مقام ریاست کل ساواک برسد، ولی دیری نگذشت که همه چیز معکوس شد. سرهنگ به ژاندارمری انتقال یافت و بعد از چندی در حادثه سقوط هلی کوپتر هلاک شد. بدین گونه، بدون آنکه خیلی دیر شود، در حقیقت گوش او بریده شده."

امام بعد از طی دوران حبس و حصر در تهران، در شب شانزدهم فروردین ماه 1343 آزاد و وارد قم شدند. اقدامات امام علیه رژیم ادامه داشت تا اینکه " رژیم شاه با کمک فکری اربابانش مخصوصاً شیطان بزرگ پس از نزدیک به یک سال از تبعید امام به ترکیه به این نتیجه رسید که انتقال امام (ره) به نجف اشرف بهترین راه خروج از بن بست برخورد با امام است. از سویی نگرانی طرفداران امام که  عموماً متدینین و علاقمندان به امیرالمومنین (علیه السلام) هستند و بالاترین آرزوی آنان توفیق تشرف به جوار آن حضرت است، وقتی می بینند رهبر و مرجعشان به جای تبعید در نقطه دور دست در ترکیه، در نجف اشرف و در کنار جدش مستقر شده است به خوشحالی و آسودگی خاطر تبدیل می شود و بدین ترتیب مشکل افکار عمومی و تشدید توجه مردم به امام (ره) به خاطر تبعید مظلومانه اش برطرف می شود. از سوی دیگر با توجه به شناخت رژیم از جو عمومی نجف و مهره های ریز و درشتی که در حوزه علمیه نجف داشت و با این گمان که در برابر زعامت تثبیت شده و ممتد مراجع بزرگی همچون آقایان "حکیم، خوئی، شاهرودی" و تصور برتری مقام علمی مراجع نجف نسبت به مراجع قم، شخصیت غریب، بی یاور و تازه وارد امام (ره)، رنگ می بازد و با کمک ایادی و مرتبطان دربار، شخصیت تحقیر شده امام (ره) در فضای ساکت نجف، منجمد و نهال اندیشه و نهضتش خشک خواهد شد و دلایل دیگری که فعلاً مجال مطرح آن نیست، امام را در تاریخ 13 /7 /1347 به نجف تبعید کردند تا آرام و بی صدا به دور از دغدغه واکنش طرفداران امام، همه چیز را به پایان برند!"

نویسنده از فصل ششم تا فصل پایانی، به بیان سیره زندگی امام خمینی پس از پیرروزی انقلاب پرداخته است و مسائل گوناگونی در خصوص شخصیت فردی، اجتماعی و سیاسی امام در گذر انقلاب پس از پیروزی و شکل گیری جمهوری اسلامی را مطرح نموده است.
کتاب" در سایه آفتاب" پس از مقدمه دریازده فصل و در 356 صفحه به چاپ رسیده است. عکسها و پیوستها و همچنین فهرست اعلام صفحات پایانی کتاب را در برگرفته اند. این کتاب در حال حاضر چاپ دهم خود را پشت سر گذاشته است.



 
تعداد بازدید: 4390



آرشیو کتاب و نشریه

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.