صحیفه امام

پشتیبانی از نهضت، به‌وسیله اعلامیه و نشریه



امام خمینی(ره) دوازدهم اردیبهشت 1342 درباره ابعاد مختلف جنایات حکومت پهلوی در واقعه مدرسه فیضیه پیامی منتشر کردند. متن پیام ایشان چنین است:

بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

چهل روز از مرگ و ضرب و جرح عزیزان ما گذشت. چهل روز است بازماندگان کشتگان مدرسۀ فیضیه بر عزیزان خود سوگواری می‌کنند. دیروز پدر قد خمیدۀ مرحوم سید یونس رودباری(1) که آثار عظمت مصیبت چهر‌ه‌اش را درهم شکسته بود، به ملاقات من آمد. با چه زبان می‌شود مادرهای فرزند مرده و پدرهای غم‌دیده را تسلیت داد؟ باید به پیغمبر اسلام ـ صلی‌اللّه‌ علیه و آله ـ و امام عصر ـ عجل‌اللّه‌ تعالی فرجه ـ عرض تسلیت کرد. ما برای خاطر آن بزرگواران سیلی خوردیم و جوانان خود را از دست دادیم. جرم ما حمایت از اسلام و استقلال ایران است. ما برای اسلام این همه اهانت شده و می‌شویم. ما در انتظار حبس و زجر و اعدام نشسته‌ایم. بگذار دستگاه جبار هر عمل غیرانسانی که می‌خواهد بکند، دست و پای جوانان ما را بشکند، مریض‌های ما را از مریضخانه‌ها بیرون کند، ما را تهدید به قتل و هَتْک اَعراض(2) کند، مدارسِ علم دین را خراب کند، کبوتران حرمِ اسلام را از آشیانۀ خود آواره کند.

در این چهل روز ما نتوانستیم احصائیۀ(3) مقتولین و مصدومین و غارت شدگان را درست به‌دست بیاوریم. نمی‌دانیم چند نفر در زیر خاک، و چند نفر در سیاه‌چال‌های زندان‌ها، و چند نفر در پنهانی به سر می‌برند. چنان‌که بعد از سال‌های دراز، عدد مقتولین مسجد گوهرشاد(4) را، که با کامیون‌ها حمل کردند، نمی‌دانیم.

اشکال بزرگ آن است که به هر دستگاهی رجوع می‌شود می‌گویند اینها که شده است به امر اعلیحضرت است، و چاره‌ای نیست. از نخست‌وزیر تا رئیس شهربانی و فرماندار قم همه می‌گویند فرمان مبارک است! می‌گویند جنایات مدرسۀ فیضیه به دستور ایشان است؛ به دستور اعلیحضرت مریض‌ها را از مریضخانه بیرون کردند؛ دستور ایشان است که اگر در جواب حضرت آیت‌اللّه‌ حکیم کاری انجام دهید، کماندوها و زن‌های هرجایی را به منازل شماها بریزیم، و شماها را بکشیم و خانه‌هاتان را غارت کنیم؛ دستور اعلیحضرت است که بدون مجوز قانونی طلاب را بگیریم و به لباس سربازی درآوریم؛ دستور اعلیحضرت است که به دانشگاه بریزند و دانشجویان را بکوبند. مأمورین تمام قانون شکنی‌ها را به شاه نسبت می‌دهند. اگر اینها صحیح است، باید فاتحۀ اسلام و ایران و قوانین را خواند! و اگر صحیح نیست، و اینها به دروغ جرم‌ها و قانون شکنی‌ها و اعمال غیرانسانی را به شاه نسبت می‌دهند، پس چرا ایشان از خود دفاع نمی‌کنند تا تکلیف مردم با دولت روشن شود و عمال جرم را بشناسند، و در موقع مناسب به سزای اعمال خود برسانند؟

کراراً تذکر داده‌ام که این دولت(5) سوءنیت داشته و با احکام اسلام مخالف است. نمونه‌های آن یکی پس از دیگری ظاهر می‌‌شود. وزارت دادگستری دولت، با طرح‌های خود و الغای اسلام و رجولیت از شرایط قضات، مخالفت خود را با احکام مسلّمۀ اسلام ظاهر کرد. از این به بعد باید در اَعراض و نفوس مسلمین، یهود و نصاری و دشمنان اسلام و مسلمین دخالت کنند. منطق این دولت و بعضی اعضای آن محو اسلام است. تا این دولت غاصب یاغی سر کار است، مسلمین روز خوش نخواهند دید.

من نمی‌دانم این همه بی‌فرهنگی و جنایات برای نفت قم است، و حوزۀ علمیه باید فدای نفت شود؟ یا برای اسرائیل است، و ما را مزاحم پیمان با اسرائیل در مقابل دوَل اسلامی می‌دانند؟ در هر صورت ما باید نابود شویم؛ اسلام و احکام اسلام و فقهای اسلام باید فدا شوند. دستگاه جبار گمان کرده است با این اعمال غیرانسانی و فشارها می‌تواند ما را از مقصد خود، که جلوگیری از ظلم و خودسری‌ها و قانون شکنی‌ها و حفظ حقوق اسلام و ملت و برقراری عدالت اجتماعی که مقصد بزرگ اسلام است، منصرف کند. ما از سربازی فرزندان اسلام هراسی نداریم؛ بگذار جوانان ما به سربازخانه بروند و سربازان را تربیت کنند و سطح افکار آنها را بالا ببرند؛ بگذار در بین سربازان افراد روشن ضمیر و آزادمنشی باشند تا بلکه به خواست خداوند متعال ایران به آزادی و سربلندی نایل شود.

ما می‌دانیم که صاحب منصبان معظم ایران، درجه‌داران محترم، افراد نجیب ارتش، با ما در این مقاصد همراه و برای سرافرازی ایران فداکار هستند. من می‌دانم درجه‌دارانِ باوجدان راضی به این جنایات و وحشی‌گری‌ها نیستند. من از فشارهایی که بر آنها وارد می‌شود مطلع و متأسفم. من به آنها برای نجات اسلام و ایران دست برادری می‌دهم. من می‌‌دانم قلب آنها از تسلیم در مقابل اسرائیل مضطرب است، و راضی نمی‌‌شوند ایران در زیر چکمۀ یهود پایمال شود.

من به سران ممالک اسلامی و دوَل عربی و غیر عربی اعلام می‌کنم: علمای اسلام و زعمای دین و ملت دیندار ایران و ارتش نجیب، با دولَ اسلامی برادر است و در منافع و مضار همدوش آنهاست؛ و از پیمان با اسرائیل، دشمن اسلام و دشمن ایران، متنفر و منزجر است. اینجانب این مطلب را به صراحت گفتم. بگذار عمال اسرائیلی به زندگی من خاتمه دهند.

مناسب است ملت مسلمان ـ در ایران و غیر ایران ـ روز چهلم فاجعۀ بزرگ اسلام یادی از مصیبت‌های وارده بر اسلام و حوزه‌های اسلامی بکنند؛ و در صورتی که عمال دولت مانع نشوند، مجالس سوگواری داشته باشند و بر مسببین این فجایع نفرین کنند.*

همچنین امام خمینی(ره) در روز دوازدهم اردیبهشت 1342 در تلگرافی به حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن بحرالعلوم،  از او خواستند تا با انتشار نشریاتی در شمال کشور از مقاصد اسلامی پشتیبانی کرده و نگذارند دولت حکومت پهلوی به مقاصد شوم خود برسد. متن نامه ایشان چنین است:

بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

رشت ـ خدمت ذی شرافت حضرت مستطاب سیدالعلماء‌العاملین و حجت‌الاسلام والمسلمین آقای بحرالعلوم(6) ـ دامت برکاته

به عرض عالی می‌رساند، مرقومۀ محترم که حاکی از سلامت وجود مبارک و تفقد از دعاگو بود موجب تشکر گردید. سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند متعال خواستار، امید است با برکات ادعیۀ شریفه و احترامات به قدر میسور نگذاریم دستگاه به مقاصد شوم خود برسد.

اینجانب عازم هستم تا آنجا که ممکن است اقدام کنم و از هر چه پیشامد کند هراسی نکنم، تا بلکه تکلیف شرعی خود را ادا کرده باشم. اگر [در] شمال نشریه‌هایی به عنوان پشتیبانی از مقاصد اسلامی [منتشر] شود ظاهراً مؤثر است. حضور محترم مستطاب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای ضیابری(7) ـ دامت برکاته ـ سلام می‌رساند، و از جنابعالی و معظمٌ له امید دعای خیر دارم.**    

امام خمینی(ره) در همین روز در جواب نامه تسلیت علما و روحانیون بستان‌آباد(8) درباره فاجعه مدرسه فیضیه نوشتند که به‌وسیله اعلامیه و نشریه، پشتیبانی خودشان را از اعتراضات ایشان اعلام کنند. متن نوشته ایشان چنین است:

بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

خدمت ذی شرافت علمای اعلام و حجج اسلام بستان‌آباد ـ دامت برکاتهم

مرقوم محترم حضرات آقایان در تسلیت در فاجعۀ عظیم وارده بر اسلام و مسلمین(9) موجب تشکر گردید. امید است ان‌شاءاللّه‌ خداوند متعال به برکت دعای آقایان جبران مصیبت‌های وارده را بفرماید.
حضرات آقایان باید توجه داشته باشند که امروز وظیفۀ حفظ اسلام و احکام اسلام به عهدۀ نسل حاضر است که در رأس آنها علما قرار گرفته‌اند، و مسئولیت در درجۀ اولی متوجه به آنهاست. لازم است آقایان به وسیلۀ اعلامیه و نشریه پشتیبانی خودشان را از مطالبی که ما داریم اعلام فرمایند تا بلکه بتوانیم دولت را وادار کنیم به قبول مطالب شرعی خود. در هر صورت از مجالس دعا و تذکر استفاده باید کرد.***

امام خمینی(ره) دوازدهم اردیبهشت 1342 در پیامی به بازرگانان و اصناف و اهالی همدان هم نوشتند:

بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

خدمت ذی شرافت عموم بازرگانان و اصناف و اهالی محترم و متدین همدان ـ أیّدهم‌اللّه‌ تعالی؛ پس از اهدای تحیت و سلام، تلگراف شریف مبنی بر اظهار تأثر در فاجعۀ عظیمه(10) که بر اسلام و مسلمین وارد شد، واصل و موجب تشکر گردید.

لازم است به آقایان محترم تذکر دهم: به‌طوری‌که از قراین ظاهر می‌شود دستگاه جبار درصدد تصرف در احکام ضروریۀ اسلام است؛ بلکه شاید ـ خدای نخواسته ـ بخواهند قدم‌های بلندتری بردارند. کراراً در نطق‌های مبتذلشان تصریح به تساوی حقوق زن و مرد در تمام جهات سیاسی و اجتماعی کرده‌اند که لازمه‌‌اش تغییر احکامی از قرآن مجید است. و چون با عکس‌العملی از طرف مسلمین مواجه شدند، مُزورانه انکار نمودند و عذر بدتر از گناه خواسته‌اند. غافل از آنکه ما آنها را خوب می‌شناسیم، و به گفتار آنها اعتماد نداریم. دخترها را به «سپاه دانش» دعوت یا تشویق می‌کنند. و خودشان تصریح می‌‌کنند که باید قبلاً به سربازی بروند. و چون مواجه با نفرت عمومی می‌شوند، به انکار برمی‌خیزند. و در مطبوعات تصریح می‌‌شود که تصویب‌نامۀ سربازی دخترها در دست تنظیم است؛ با این وصف آن‌ را انکار می‌کنند و به تشبثات مضحک دست می‌زنند. دستگاه جبار گمان کرده با زمزمۀ تساوی حقوق می‌تواند راهی برای پیشرفت مقاصد شوم خود، که آن ضربۀ نهایی به اسلام است، باز کند. نمی‌داند که در آن صورت مواجه با چه عکس‌العملی خواهد شد. دستگاه جبار که برای احدی از افراد ملت آزادی قائل نیست و سال‎‌هاست سلب آزادی از ملت را وسیلۀ مقاصد خود قرار داده، گمان کرده به اسم آزادی بانوان می‌تواند ملت مسلمان را اغفال کند تا مقاصد شوم اسرائیل را اجرا کند.

من به شما ـ ای ملت مسلمان ـ کراراً اعلام خطر کردم و می‌کنم! روحانیت و اسلام در معرض خطر است. سکوت در مقابل دستگاه فاسد جبار برای ملت اسلام ننگ است. با منطق قوی اسلامی، مفاسد را بیان کنید، قانون‌شکنی‌ها را برملا کنید، اعتراض کنید، اعلامیه منتشر کنید، صدای خود را به ملل اسلامی برسانید. عالَم را از اعمال غیرانسانی اینان آگاه کنید. در خاتمه توفیق و تأیید حضرات آقایان و عموم ملت را از خداوند خواستارم.****

پی‌نوشت‌ها:

1 ـ طلبۀ جوانی که در حملۀ عوامل حکومت پهلوی به مدرسۀ فیضیه به شهادت رسید.

2 ـ از بین بردن آبروها.

3 ـ شمارش، آمار.

4 ـ اشاره به قتل عام مردم در مشهد 21 تیر 1314، بعد از فتنۀ کشف حجاب (در دوران رضاخان).

5 ـ دولت اسداللّه‌ عَلم.
6 ـ از روحانیون رشت.

7 ـ آقای سید محمود ضیابری (از روحانیون سرشناس استان گیلان).

8-نامه از این طریق ارسال شده است: تبریز – بستان‌آباد به وسیله جناب مستطاب حجت‌الاسلام آقای خان‌میرزا حسین‌علی مدرس – دامت افاضاته؛ خدمت ذی‌شرافت علمای اعلام، حجج اسلام – دامت برکاتهم.
9-حمله به مدرسه فیضیه.
10ـ حمله به مدرسۀ فیضیه.
*‌ صحیفه امام، ج 1، ص 196-198
**‌ صحیفه امام، ج 1، ص 202

*‌** صحیفه امام، ج 1، ص 201.

****‌ صحیفه امام، ج 1، صص 199-200.

 



 
تعداد بازدید: 9847



آرشیو صحیفه امام

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.