مقالات

زنان در قیام 15 خرداد

محمد چگینی


مدخل:
     اگر به خوبی تاریخ را بررسی کنیم خواهیم دید که زیربنای هر اجتماع زن است و این زن است که میتواند یک اجتماع ایده آل یا عقب مانده بسازد.اما علی رغم نقش موثرآنان در تکوین تمدنها ،هنگامی که برای کشف حقایق صفحات تاریخ را ورق میزنیم با این واقعیت تلخ  روبرو میشویم که تاثیر زنان درتاریخ مغفول مانده به گونهای که انگار در جریانهای بزرگ و سرنوشت ساز فاقد هرگونه ونقش و وظیفه ای بوده است.
     تا قبل از دوران قاجاريه از حركت جمعى زنان و نقش آنها در تحولات اجتماعى ـ سياسى اطلاع درستى در دست نيست. اما بر اساس شواهد و مدارك تاريخى دوره قاجار آغاز حركت جمعى زنان بوده است دوره‏اى كه زنان به علل نارضايتى‏هاى سياسى ـ اجتماعى ناشى از ضعف دولت در برابر دول استعمارگر خارجى و حكومت استبدادى داخلى به دنبال مردان و به هدايت و تشويق و تأييد آنها به نهضتهاى اجتماعى پيوستند و به طور مؤثرى در اين راه كوشيدند. آنها در اين راه، از هدفهاى مردان پشتيبانى مى‏كردند و خواسته‏هاى مشخص نداشتند (مانند نهضت تنباكو و نهضت مشروطيت)
    نخستين حركت ملى در دوره معاصر پس از شكست ايران در جنگها با روس، جنبش خود جوش مردم تهران در دفاع از زنان گرجى مسلمان شده‏اى بود كه سفير خودخواه و مستبد روس با سماجت هرچه تمامتر مى‏خواست با تفسير يكى از مواد معاهده تركمانچاى آنها را از شوهران و فرزندان خود جدا كرده و با تغيير مجدد مذهب روانه گرجستان سازد. اين عمل نزد مسلمانان نوعى تجاوز به ناموس ملى و مذهبى بود و به همين دليل، مورد اعتراض مردم قرار گرفت. زنان تهران در اين روز شور و حرارت زيادى از خود نشان دادند و تا آخرين دقيقه‏اى كه هياهوى مردم در خراب كردن سفارت روس و كشت و كشتار ادامه داشت آنها نيز از پاى ننشستند. [1]
در تظاهرات ديگرى كه مردم تهران در دفاع از امير كبير برپا ساختند، زنان شركت فعالى داشتند. درخشان‏تر از هر دو واقعه ياد شده، اتحاد و همبستگى‏شان در جنبش تحريم تنباكو بود. در اواخر سلطنت نيم قرنى ناصر الدين شاه كه امتيازات فراوانى به خارجيان داده شد، توتون و تنباكو در انحصار يك كمپانى بيگانه درآمد. مردم (و حتى زنان دربار) كه تا آن زمان هرگز در اوامر سلطان چون و چرا نمى‏كردند و ياراى چنين كارى را نداشتند، در اين جهاد ملى به دستور پيشواى مذهبى خود، مرحوم ميرزاى شيرازى، شركت كردند. زنان حرم هم قليانها را شكستند و در مقابل اوامر صريح و قدرت مطلق ولى نعمت خود مقاومت كردند. [2] اين پافشارى بجايى رسيد كه دولت ناچار امتياز توتون و تنباكو را لغو كرد. زنان در اين نهضت بخوبى رشد اجتماعى و دينى خود را به منصه ظهور رساندند.
    زنان ايران در نهضت مشروطيت كه جامعه ايران را تكان داد، تنها و بى‏اعتنا و منفعل نبودند، بلكه همانند مردان به جنب و جوش درآمدند، به طورى كه بايد گفت از اين تاريخ بيدارى واقعى زنان آغاز شد. در آذربايجان، زمانى كه سردار ملى ايران، مرحوم ستارخان، عليه استبداد قاجار و سلطه اجنبى قيام كرد، زنان از مساعدت معنوى و مادرى به وى دريغ نكردند. بين شهداى انقلابيون جنازه 20 زن مشروطه طلب در لباس مردان پيدا شد. 
   در امور زنان تغييرات با دامنه وسيع‏تر از دوره پهلوى آغاز شد. ايران در زمان پهلوى از يك دولت نيمه فئودالى آسيايى به يك دولت متمركز سرمايه‏دارى وابسته به آمريكا تبديل شد. اين تغيير در تمام ابعاد زندگى، بويژه اقتصادى و اجتماعى، تأثير بسيار گذاشت. در حالى كه فرايند نوگرايى امتيازاتى را براى بخشهايى از طبقه بالاى جامعه و طبقه متوسط در حال ظهور داشت، اما به بخش سنتى طبقه متوسط آسيب رسان بود. ارتباط تاریخى اين طبقه با روحانيون برقرار بود. يك تعارض مستمر و جناح بندى بين نوگرايان در حال افزايش و روحانيون قدرتمند و بازار سنتى وجود داشت كه وضعيت زنان قسمتى از موضوع اين اختلاف بود. دوران پهلوى از زنان به عنوان عناصر نوگرايى استفاده مى‏كرد؛ كشف حجاب يك نمونه بارز آن بود. در اين دوره، از زنان براى نماد نوگرايى نظام استفاده شد. اين حركت به شكاف اساسى بين دو گروه ياد شده بيشتر دامن زد. جناح مذهبی از همان آغاز کشف حجاب با آن مخالفت کرد که در نهایت منجر به قیام مسجد گوهر شاد شد اما رضا شاه به شدت انرا سرکوب کرد و این حادثه شکاف بین حاکمیت را که از همان ابتدا زیاد بود زیادتر نمود.در این تحقیق مساله اصلی نقش زنان در پانزده خرداد است اما بدون تردید بدون شناخت پیشینه قیام پرداختن به آن تاحدی مشکل است . بنابر این سعی شده ابتدا به اختصار دیدگاه حضرت امام درباره زن مورد بررسی قرار گیرد و سپس به انجمن ایالتی و آنگاه به قیام پانزده خرداد بپردازیم.
زن از دیدگاه امام خمینی:
     امام خمینی به عنوان مرجع تقلید شیعیان و رهبری انقلاب و نهضت اسلامی برای زنان و نقش آنها در وقایع تاریخی اهمیت زیادی قائل بودند. امام پرورش یافته مکتب اسلام بود و اگر ما به وضعیت زنان در دوران اعراب جاهلی نگاه گنیم متوجه می شویم که اسلام برای زنان ارزش، احترام،آزادی،  شخصیت و کرامت انسانی به همراه آورد. بی گمان فقیهی که آبشخور فکریاش این چشمه زلال معرفت بوده و خود نیز سالها در راه شناسایی و ترویج احکام آن کوشیده باشد نمی تواند نسبت به مقام  و جایگاه زن بیتوجه باشد.در اسلام برای زن مانند مرد در ایجاد و اثبات ولایت الهی سهیم بوده و بر اساس ضرورت جامعه جامعه حق بلکه وظیفه هجرت و جهاد فی سبیل الله را دارند و حق مزبور باعث میشود تا زنان در قبال سیاست حاکم احساس مسئولیت نمایند و هرگز توجیهی بر بی تفاوتی و بی دردی  این قشر عظیم وجود ندارد.آیات قرآن در باب حقوق زن سوره ممتحنه آیه 12 بیعت زنان با حضرت رسول را برای مثال و توجه این قشر به مسائل آورده است.
      تبيين جريان بيعت زنان در صلح حديبيه و فتح مكه با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بيانگر اين حقيقت است كه از ديدگاه اسلام زنان صلاحيت دارند دوشادوش مردان در امور سياسى اجتماعى و سرنوشت ساز اظهار نظر كنند و در حد توان براى انجام مسؤوليت سهم بگيرند و دخالت نمايند.[3] همچنين آيه شريفه «و لهن مثل الذى عليهن بالمعروف»[4] حاكى از آن است كه براى زنان همانند وظايفى كه بر دوش آنها مى‏باشد، حقوق شايسته‏اى قرار داده شده است. همچنين مى‏توان به آيه شريفه ديگرى استناد كرد كه مى‏فرمايد:
«فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكاذبين» [5]
«هرگاه بعد از علم و دانشى كه به تو رسيده كسانى با تو به محاربه و ستيز برخيزند، به آنها بگوييد: ما فرزندان خود را دعوت مى‏كنيم، شما هم فرزندان خود را. ما زنان خويش را دعوت مى‏نمايى، شما هم زنان خود را. ما از نفوس خويش دعوت مى‏كنيم، شما هم از نفوس خود. آنگاه با هم مباهله مى‏كنيم و لعن خدا را بر دروغگويان قرار مى‏دهيم» .
      امام(ره) نیز زنان را رکن بزرگ و اساسی جامعه اسلامی دانسته و همواره از آنان به عنوان مربیان انسان ساز یاد کرده اند و چنانچه روزگاری از یک جامعه  و ملت گرفته شوند ملتها رو به اضمحلال رفته و نابود خواهند شد.ایشان در طول دوران زندگیاش و از جمله از زمان شروع نهضت یعنی از قیام 15 خرداد و حتی پیش از آن یعنی بحث لایحه انجمن ایالتی و ولایتی دولت علم سعی داشتند تا با سخنان و اظهار نظرهای خود روح تازهای درکالبد زنان که با سیاست های غرب گرایانه پهلویها منفعل و خانه نشین شده بودند دمیده و آنان را به به حقوق انسانی و اسلامی خود آشنا نماید. در بیشتر سخنرانیهای خود از زنان صدر اسلام مثال میآورند که علاوه بر مسئولیت خانه داری در میدانهای جنگ نیز حاضر میشدند و برای یاری به پیامبر و پرورش نهال نو پای اسلام جانفشانی ها کرده و با توجه به توان و استعدادشان در پرستاری زخمی ها و امداد رسانی به مجاهدان مشارکت میکردند.[6]
    عملکرد زنان دربرخی وقایع تاریخ معاصر و شرکت در نهضت تنباکو، مشروطه،و... بر کسی پوشیده نیست که چگونه زنان همدوش مردان پای در میدان مبارزه گذاشته و به مقابله با استعمار و استبداد برخاستند. امام با تکیه بر این جانفشانی ها و بازگو کردن آن سعی کردن حس اعتماد به نفس و احساس مسئولیت در برابر جامعه را به آنها باز گرداند و انان را به میدان مبارزه و تلاش برای احقاق حق خودشان کشاند و از آنان به عنوان پیشروان انقلاب یاد میکردند.« ما نهضت را مرهون زنها میدانیم،مردها برای زنها در خیابانها ریختند، زنها مشوق مردان در مبارزات بودند.»[7] به برکت نهضت اسلامی زنان ایران بار دیگر بیدار شده و مشعل دار قیام بودند و چنان تحولی در آنان به وجود آورد که ره صد ساله را یک شبه طی کردند .«شما ملت شریف دیدید که زنهای محترم ایران بیش از مردان به میدان رفته و سد عظیم شاهنشاهی را درهم شکستند ما همه مرهون قیام و اقدام آنان هستیم.»[8]  به نظر می رسد برای آشنایی مختصر با دیدگاه امام این چند سطر کفایت میکند و در طول این مقاله به ذکر نظرات ایشان به ویژه درباره مسائل سالهای آغازین دهه 1340 بیشتر خواهیم پرداخت.
انجمن ایالتی و مساله حق رای به زنان:
     در اوایل سال 1340 آیت اله بروجردی(ره) مرجع بزرگ شیعیان دار فانی را وداع گفتند . پس از رحلت اين عالم برجسته، تحولات اساسي در رويكرد مبارزاتي مراجع و روحانيون از یک سو و سلوک و عمل حاکمیت از طرف دیگر به وجود آمد. هيات حاكمه فكر مي‌كرد با از بين‌رفتن وحدت مرجعيت ديگر خطري از جانب مرجعيت متوجه سياست نخواهدشد. ابتدا در تلاش بود تا مرکز را از قم به نجف انتقال دهد.[9]
محمدرضا پهلوی فکر میکرد که فوت بروجردی سرآغاز انحطاط حوزه علمیه است  به سیاست اسلام زدایی خود که مدتها بود برای اجرایش لحظه شماری میکرد سرعت بخشید.  ولی بعد درگذشت این مرجع زمینه برای دیگر مراجع از جمله حضرت امام خمینی فراهم شد تا به مقابله با مفاسد رژیم برخیزد، و بر خلاف نظر او فوت بروجردی سرآغاز فروپاشی سلطنت خاندان پهلوی شد. شاه ابتدا با فشاری که از سوی آمریکا وارد شد قصد داشت اصلاحات کندی که به «برنامه ترقی» شهرت یافته بود اجرانماید.مجری این برنامه نخست وزیر تحمیلی آمریکا یعنی دکترعلی امینی بود ولی شاه که نمیخواست اعتبار اصلاحات نزد اربابان آمریکایی نصیب کس دیگری شود با حیله و ترفند نظر آمریکا را جلب و با سپردن مقام صدارت به اسدالله علم خود مجری برنامه ای شد که به «انقلاب سفید» و یا نام کذایی «انقلاب شاه و مردم» شهرت یافت. به نظر میرسد در دوران نخست وزیری امینی علما دینی واکنش شدیدی به برنامه و اصلاحات او نشان ندادند؛ بر خلاف برخی اظهار نظرها که میگویند علما مخالف اصلاحات ارضی بودند آنان هیچ گونه اعتراضی به تقسیم کردن زمین بین رعایا قیام نداشتند و اصلا آنان خود حامی از بین بردن فقر و نابرابری و آزاد کردن رعیت از دست برخی اربابان زور گو بودند. ولی با روی کار اسداله علم که به غلام حلقه به گوش هم شهرت یافته بود اصلاحات نسبت به دوره امینی تغییر چهره داد و رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و به عبارت دیگر آشکارا چهره ضد اسلامی به خود گرفت.
    از اواسط سال 1341 نیروهای مذهبی که در راس انها مجتهدان و علما طراز اول کشور قرار داشتند به عنوان جدی ترین معارضین حاکمیت قد علم کردند. علما که به برنامه های علم سوء ظن داشتند از همان آغاز روی کار آمدن وی با تیز بینی و هوشیاری برنامه های دولت وی را زیر نظر داشتند تا مبادا اقدامی خلاف قوانین کشوری و شرعی انجام دهد.نزاع بین حوزه علمیه یا به عبارت دیگر بین قم مرکز دینی با تهران یا مرکز سیاسی از زمانی اغاز شد و شکل جدی به خود گرفت که مطبوعات در روز 16 مهر ماه با تیتیر درشت این خبر ویژه را در صفحه اول خود منتشر کردند « طبق لایحه انجمن ایالتی و ولایتی که در دولت به تصویب رسیده و امروز منتشر شده به زنان حق رای داده میشود.»[10]
  پخش این خبر موجب ایجاد شور و هیجان در جامعه شد و بحث و جدل های زیادی به وجود اورد و موجی از اعتراض به راه انداخت. هنگامی که روزنامه ها به قم رسید روحانیون نخستین گروهی بودند که به این خبر اعتراض کردند و خشم و عصبانیت آنها را بر انگیخت.[11]البته باید این نکته را در نظر داشت که نگرانی و عصبانیت روحانیت تنها به این خاطر نبود که چرا در تصویب نامه به زنان حق رای داده شده است.همان طور که بعدا مشخص شد این تصویب نامه  به همین یک بند محدود نشد و جزئیات  و بندهای دیگری در ان گنجانده شده بود که بسیار تحریک آمیز  و ضد اسلامی بود و به نظر میرسد که آنها میخواستند از این طریق حرف خود مبنی بر محو کردن اسلام سیاسی را به کرسی بنشاند. دولت در تصویب نامه خود اولا قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان بر داشته شده بود. ثانیا قید ذکوریت از شرایط مذکور حذف شده بودو به آن واژه با سواد نوشته شده بود. ثالثا در مراسم تحلیف و قسم خوردن به جای قران «کتاب آسمانی»قید شده بود.[12]
     مطالعه این تصویب نامه نشان میدهد که آن علاوه بر این اینکه ماهیتی ضد دینی داشت و غیر شرعی بود  اقدامی غیر قانونی هم محسوب میشد. از این رو روحانیون از نخستین گروههایی بودند که به ان اعتراض کردند.در شرایطی که همه نیروهای سیاسی منفعل و به حاشیه رانده شده بودند، دولت با استفاده از خلا موجود تعرض به قانون اساسی را اغاز کرد. طبق قانون اساسی مصوب در مجلس اول شورای ملی انتخابات انجمن ایالتی و ولایتی هم می بایست مانند انتخابات مجلس برگزار میشد و باز بر اساس همان قانون سه شرط برای انتخاب کننده و انتخاب شونده در نظر گرفته شده بود که عبارتاند از1-باید متدین به دین حنیف اسلام باشندو فساد عقیده نداشته باشند.2-باید هنگام قسم خوردن به «قرآن مجید» سوگند بخورند.3- طبق این قانون طایفه نسوان از انتخاب کردن و انتخاب شدن محرومند و بدین ترتیب یکی از شرایط انتخاب کننده و منتخب شونده ذکوریت بود.[13]
     با توجه به انچه در بالا گفته شد مساله انتخاب و حق رای به زنان چندان در خور توجه نبود  بلکه غرض و مقصود اصلی دستگاه دیکتاتوری اهداف شومی بود که در زیر پرچم آزادی زن دنبال میکرد.آنان با این دستاویز به ظاهر عامه پسند راحت تر به قانون اساسی که خونبهای صدها نفر بود تجاوز نمایند. چالش اصلی بین روحانیت و دولت بر سر حذف قید اسلام و سوگند به قرآن  از شرایط منتخبین بود.به زعم همه علما و مجتهدان بزرگ حذف این دو عامل راه را برای رسمیت یافتن فرقه انحرافی بهایی که از آن به نام ستون پنجم ایالات متحده  و صهیونیزم  یاد میشد و با توجه به تسامح حاکمیت در ارکان دولتی هم نفوذ کرده بود هموارترمینمود.با جایگزین کردن کتاب آسمانی به جای قران بهاییان راحت تر به مجلس و دولت و انجمنها را مییافتند و بر مصدر امور مسلمین مسلط میشدند. از این رو تصویب نامه علم برای در هم شکستن قدرت قران و مسلط شدن عناصر غیر مسلم بر مسلمین تصویب شده بود. اما هیات حاکمه برای تبلیغات و جنگ روانی علیه نیروهای مذهبی با مخفی کردن دو بند مربوط به حذف اسلام از حق رای زنان پیرآهن عثمان ساخت و آنها را متهم به ارتجاع و عامل عقب ماندگی معرفی کرد که چشم دیدن پیشرفت و ترقی(در نظر آنها اقتباس فرهنگ غربی) ملت را نداشته و میخواهند به هر طریق که شده مانع تکامل جامعه شوند.
    علما که متوجه شدند علم از زن به عنوان ابزار برای مقاصدش بهره میبرد ناچار به واکنش شده و بر همین بند قانون که بیشتر نمود پیدا کرده بود  متمرکز شدند و حمله به دولت را از این نقطه شروع کردند.علما که به شدت از این وقایع نگران بودند به همین علت در تلگرافهای جداگانهای به شاه او را از مضرات و عواقب زیانبار این لایحه برای کشور، اسلام و خودش متنبه کردند و از و خواستند برای لغو آن دستورات لازم را صادر کند. شاه سرمست از حمایت آمریکا برای اجرای طرح هایش و رساندن ایران به تمدن به قول خودش بزرگ به هیچ کدام از تلگرافها پاسخ نداد و هیچ وقعی به این نگرانی علما ننهاد.
     آیات عظام حضرت امام خمینی،شریعتمداری،گلپایگانی و... در صدد چاره جویی برآمدند و جلساتی در این خصوص برگزار کردند تا با همکاری هم تمام جوانب را بررسی کرده و برای اقدام لازم به یک نتیجه نهایی برسند.امام اهداف دولت و چگونگی شکل گیری مبارزه علیه طاغوت جلسه با علما را این گونه تشریح میکنند:«دیدیم که از اولی که این دولت بیسوادو بی حیثیت روی کار آمد از اول اسلام را هدف قرار داد. در روزنامه ها با قلم درشت نوشتند که بانوان را حق رای داده اند، لیکن شیطنت بود. برای انعکاس نظر عامه مردم به آن موضوع بود که نظرشان به الغاء اسلام و الغاء قرآن درست نیفتد و لهذا در اول که ما متوجه شدیم و اجتماع شد و آقایان اجتماع شدیم با هم برای علاج کار، توجه ما در دفعه اول منعطف شد به همان قضیه بعدها که مطالعه کردیم دیدیم، آقا قضیه بانوان نیست ، این یک امر کوچکی است، قضیه معارضه با اسلام است منتخٍب و منتخَب مسلمان لازم نیست باشد.قرآن را میخواهیم چه کنیم.»[14]
   هر چند شاه و علم در ابتدا توجهی به تلگرافها نکرده و اصلا حاضر به عقب نشینی از مواضع خود نبودند اما اقدام قاطع امام برای ارسال تلگراف به شاه و علم شرایط را عوض کرد امام در این تلگراف تمام ناگفته ها را با شاه در میان گذاشت و او را از عواقب خطر برحذر داشت. « به طوری که در روزنامه منتشر است دولت در انجمن های ایالتی و ولایتی «اسلام را در رای دهندگان و منتخبین شرط نکرده و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است ، صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و ارامش قلوب است. مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که خلاف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی و حزبی حذف نمایند»[15] کم کم حاکمیت از اخطار پی در پی علما به خود آمد و چون پی برد که جامعه به حال انفجار رسیده در اول اذر 1341 لایحه را لغو کرد.
    هرچند دولت بنا برمصلحت عقب نشینی اما از راه دیگری وارد شد تا برنامه هایش را ادامه دهد. طرفداران اصلاحات کذایی گروهی از زنان وابسته به حاکمیت را تحریک کردند تا به لغو تصویب نامه انجمن ایالتی و ولایتی اعتراض کنند و اجرای آنرا از دولت خواستار شدند. در نوزدهم دی ماه نامه ای به امضای رقیه فیروز - رئیس شورای زنان ایران- و بدرالملوک      بامداد -رئیس سازمان زنان طرفدار اعلامیه حقوق بشر – و هاجر تربیت رئیس انجمن معاونت زنان در اعتراض به لغو لایحه برای علم ارسال شد.[16]
   این گونه تحریک ها ساختگی دستاویز خوبی برای شاه بود تا برنامه های اصلاحی را اجرا نماید. از همین زمان زمزمه رفراندوم در محافل دولتی زمزمه شد که طبق آن انقلاب سفید را به همه پرسی بگذارد .در روزها نخستین بهمن ماه دولت در تلاش بود تا زمینه را برای رفراندوم 6 بهمن آماده نماید.  تحرکاتی که در قم رخ داد شاه را نگران کرده بود. بنا براین برای آنکه علما را وادار به تسلیم نماید و قدرت خود را به رخ آنان بکشد دو روز پیش از رفراندوم روانه قم شد. در حالیکه فرماندار قم کوشید نظر مراجع را برای استقبال از شاه فراهم نماید امام که از شگرد حکومت آگاهی داشت در دیدار با فرماندار اقدامات وحشیانه در سرکوب مردم را محکوم و گفت رژیم جایی برای تفاهم باقی نگذاشته است و در پیامی هرگونه ملاقات با شاه را حرام اعلام کرد.روز 4 بهمن که سکوت شهر را فراگرفته بود شاه خشمگین در سخنرانی خود به علما حمله کرد و آنان را بار دیگر مخالف ترقی و مفتخوران جامعه معرفی کرد.[17]
  امام از همان آغاز مخالفت خودشان را با رفراندوم اعلام کردند و آنرا اقدامی خلاف قانون دانستند.[18] ایشان بر این عقیده بودندکه مردم مردم اطلاع دقیقی از قضیه و برنامه های پشت پرده دولت ندارند و حکومت با اعمال نظر و قدرت مانع برگزاری همه پرسی آزاد است. و مفسد آنرا اینگونه بیان کردند.«دستگاه حاکمه ایران به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرد و به احکام مسلمه قرآن تجاوز نمود.نوامیس مسلمین در شرف هتک است و دستگاه جابره در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند. یعنی احکام ضروریه اسلام و قرآن را زیر پا گذارد، یعنی دخترهای هیجده ساله را به نظام اجباری ببرد و به سربازخانه بکشد یعنی به زور سرنیزه دخترهای جوان و عفیف مسلمان را به مراکز فحشا ببرد.»[19]
    نتیجه ای که از مخالفت امام با حق رای زنان میتوان گرفت این است که این برنامهای بود برای به ابتذال کشیدن زنان ایرانی در هیاهویی که حاکمیت با نام زن راه انداخته بود چیزی جز تباهی و انحطاط فکری و جسمی زنان نبودو الا امام بارها صراحتا اعلام کرده بود که «ما(علما) با ترقی زنها مخالف نیستیم ، ما با این فحشا مخالفیم، با این کارها ی غلط مخالفیم مگر مردها در این مملکت آزادی دارند که زنها داشته باشند، مگر آزاد مرد و آزاد مرد با لفظ درست میشود.»[20]آزادی زن تنها شعار بی محتوایی بود و الا در یک مملکت که دیکتاتوری بر همه چیز تسلط یافته آزادی معنا ندارد و اگر هم آزادی بود فقط برای زنان وابسته به دولت بود و زنان طبقه پایین فقط به ابزار دست هیات حاکمه تبدیل میشدند. تساوی که مورد نظر رژیم بود به این معنا بود که زن و مرد به طور مساوی از حقوق خود محرومند. سرانجام شاه در رفراندوم موفق شد اکثر اراء را به دست آورد. در جریان همه پرسی شاه از کلیه زنان ایران در خواست کرد تا پای صندوق های رای حاضر شوند و از حقوق سیاسی خود دفاع کنند.علم در اخطار به مخالفان گفت هرگونه مقاومتی را سرکوب خواهد کرد. او میخواست به هر قیمتی شده سیاست دیکته شده واشینگتن را پیاده نماید.
  در فرهنگ ایران- اسلامی که برای زن ارزش و اعتبار بسیاری قائل بود اتکا به ان برای زنان ایرانی کفایت میکرد و در عصر مادیگرایی زن آمریکایی و اروپایی مدل مناسبی برای تقلید زن ایرانی نبود  و نه تنها آن را در عرصه اجتماعی فعال نمی کرد بلکه آنرا به کنج خانه ها سوق میداد و حتی ممکن بود او را از وظیفه خطیرش یعنی تربیت نسل نیکو باز میداشت. حق رای به زنان  برای خاندان پهلوی بد نبود و از این طریق میتوانست با برکشیدن عدهای زن معلوم الحال دیگر به عرصه سیاست بر اقدامات خواهران شاه که هرکدام چندین مقام سیاسی و اقتصادی داشتند سرپوش بگذارند تا یکه تازی آنها در این عرصه چندان به چشم نیاید. زنان منتخب مجلس نماینه طیف های مختلف جامعه نبودند که بتوانند سخنگوی مشکلات آنها باشند. در نتیجه باز هم اکثریت زنان از حق سیاسی محروم بودند.
نقش زنان در قیام پانزده خرداد:
       رژیم برای درهم شکستن مبارزه منفی دست به خشونت برد و در دوم فرودین 1342 کماندوهای شاه به مدرسه فیضیه که دژ مستحکم مذهبیون محسوب میشد هجوم بردند وچند نفر کشته و زخمی شدند. دولت در اقدام دیگری لایحۀ خدمت سربازی طلاب را به مرحله اجرا گذاشت . عملکرد خشن  هیچ ثمری برای حاکمیت نداشت و تنها روحیۀ شاه ستیزی را تقویت کرد. بسیاری از مردم درمراسم عزاداری کشته شدگان فیضیه حاضر شدند. در ایام عاشورا رژیم در بخشنامهایاز وعاظ و روحانیون خواست بر ضد حکومت و شخص شاه سخنرانی نکنند اما امام خمینی که اینک به یک چهره محبوب تبدیل شده بود در روز 13 خرداد در صدد برآمد( به مناسبت عاشورای1383) در فیضیه سخنرانی کنند تلاش دولت برای منصرف کردن او از این تصمیم بی ثمر بود. سخنرانی با حمله مستقیم به شاه آغاز شد او بی محابا  شخص اول مملکت را عامل بدبختی ها وفجایع معرفی نمود در این سخنرانی که با بیان بسیار ساده ایراد شد یک روحانی برای نخستین بار شاه را آماج حملات خود قرار داد وبا به کاربردن الفاظی مانند «بدبخت»« بیچاره» مجری اوامر بیگانه و .... د رحضور هزاران تن ابهت و عظمت اعلیحضرت که خود را ظل الله میخواند د رهم شکست.این بیانات نقطۀ عطفی در تاریخ ایران است و به شدت رژیم را تکان داد.در این ایام تقریبا سراسر ایران از جمله تهران عزاداری محرم به تظاهرات ضد حکومتی تبدیل شد.[21]
    خاندان پهلوی در طول حکومت پنجاه و هفت ساله اش تمام تلاش خود را به کار برد تا زنان را که در حدود پنجاه درصد جامعه را تشکیل میدادند با یک کار برنامه ریزی شده  به سمت و سویی که خود میخواهد هدایت کند.اما نه تنها موفق به این کار نشد بلکه در نهایت سنگین ترین ضربه ها را از ناحیه همین قشر خورد. کشف حجاب دوره رضا شاه و به دنبال آن برنامه و تبلیغات وسیعی که حاکمیت با عنوان حق رای به زنان در دهه 1340 در جامعه را انداخت زنان را به عنوان حامی رژیم درنیاورد بلکه با توجه به سیاست ضد مذهبی که در این فرایند پیاده شد بجز چند زن معلوم الحال که به مجلس و دیگر مقام های بالا دست یافتند کسی از رژیم حمایت نکرد و به مرور مشخص شد که ادعاهای دولت برای شخصیت دادن به زن بر خلاف کرامت و مقام زن بوده است. بانوان مسلمان از همان اغاز متوجه شدند که آزادی وام گرفته از فرهنگ غرب بر خلاف ارزشهای اجتماعی اسلامی بوده و تار و پود خانواده را متلاشی میکرد. زنان ایرانی نمیخواستند به صورت کالای تبلیغاتی در آیند به همین منظور از اغاز قیام یعنی 15 خرداد قم با حجاب کامل در صحنه حاضر شدند.
     زنان از این زمان به طور جدی وارد عرصه سیاسی شدند و با وحدتی که بین روحانیت و زنان به وجود آمد پیام های امام را به عنوان چراغ راه خود قرار داده و با مشارکت گسترده و حضور دائم در صحنه از پیشروان انقلاب شدند.پیشرفت زنان در انقلاب تا آن پایه رسید که سهم آنان را بیشتر از مردان میدانند و در مقدمه قانون اساسی در این مورد چنین امده است «همبستگی گسترده مردان و زنان از همه اقشار و جناح های مذهبی و سیاسی در این مبارزه به طرز چشمگیری تعیین کننده بود و مخصوصا زنان به شکل بارز در تمام صحنه ها ی این جهاد بزرگ حضور فعال گسترده ای داشتند صحنه هایی از آن نوع که مادر با کودکی در آغوش شتابان به سوی میدان نبرد و لوله های مسلسل نشان میداد بیان گر سهم عمده و تعیین کننده این قشر بزرگ جامعه در مبارزه بود.»[22]  
نقطه‌ی آغازین نهضت امام خمینی شهر قم که به شهر خون و قیام معروف شده بود. حضور همه‌جانبه مردم آن شهر، اعم از زن و مرد بر شکل‌گیری قیام نیمه‌ خرداد سهم بسزایی داشت. پس از انتشار خبر دستگیری امام (ره)، مردم آن شهر به‌پا خاستند و در حمایت از امام خمینی و آزادی ایشان به خیابانها ریختند و دسته دسته از اطراف شهر به طرف حرم حضرت معصومه(ع) حرکت کردند.نکته قابل توجه در این روز حضور گسترده و چشمگیر زنان پاکدامن و شجاع آن شهر در کنار مردان غیوری بود که یکصدا خواستار آزادی مرجع تقلیدشان بودند. در منابع درباره نقش زنان در قیام 15 خرداد مطالب زیادی موجود نیست از این رو چنانچه کسی بخواهد  در این مورد تحقیقی انجام دهد بدون تردید با محدودیت اطلاعات روبرو خواهد شد. ولی از لابه لای اسناد به جای مانده و خاطرات میتوان تا حدودی به اطلاعات ذیقیمتی در این باره دست یافت.
   بنا به روایات مسیر خانه امام تا حرم انبوهی از زنان و مردان گرد امده بودند که شعار« یا مرگ یا خمینی» آنها پایه های استبداد شاه را به لرزه درآورده بود. زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه که بعد از کشف حجاب منزوی شده بودند بار دیگر به صحنه آمده و با راهنمایی و هدایت امام به وظیفه خطیر خود در آن شرایط بحرانی آگاه شدند.آنان در مکتب امام درس جهاد و فداکاری آموخته بودند و بی گمان اگر کسی از این چشمه زلال معرفت  جرعهای مینوشید محال بود که در این قیام شرکت نکند.به گفته یکی از ناظران زنان به خاطر دستگیری این عالم بزرگ «مانند کسی که فرزندش مرده باشد گریه میکردند و اشک میریختند.»[23]
   در آغاز دهه 1340 یک نوع همکاری ظریف اما مستحکم بین روحانیت و قشر زنان به وجود آمده بود. و این قشر به شدت تحت تاثیر سخنان امام قرار گرفته بودند که دائم در سخنانشان به عفت و پاکدامنی زن ایرانی اشاره کرده و با تاکید بر رعایت حجاب اسلامی از حقوق شرعی آنان نیز دفاع میکردند. بی جهت نبود فریاد «خمینی خمینی » آنها در این روز هیات حاکمه  که خود را حامی زنان میدانست شگفت زده نمود.میزان مشارکت بانوان در قیام بستگی به میزان شدت و ضعف واکنشهای شهرها به بازداشت امام داشت. از این رو تهران ، قم و شیراز نسبت به دیگر نقاط نقش زنان پر رنگ تر بود.
    هنگامی که عده ای مردم در صحن جمع شده و شعار میدادند و برخی هم مشغول سخنرانی شدند زنان در کوچه حکیمی قم گرد هم آمدند و مانند مبارزان واقعی در صحنه جنگ با چوب، کارد، قند شکن، سیخ کباب،و حتی خنجر مجهز شده و پیشاپیش مردان در کوچه و خیابان به حرکت درآمدند[24]و به طرف صحن حرکت کردند.هنگامی که جمعیت زیادی در حرم متحصن شده بودند صدها زن چادری که بیشتر شان از اقشار پایین شهر بودند مسلح و  با در دست داشتن عکسهای امام  وارد صحن شده و شعارهایی در حمایت از امام سر میدادند و با گریه و زاری هیجان و احساسات زیادی از خودشان نشان می‌دادند. بنا یه گزارش ساواک در ساعت 30 /9 عده زیادی از زنان در مسجد اعظم قم بده و در حمایت از امام شعار میدادند. [25]این عمل زنان بار دیگر هیجان را به تظاهر کنندگان باز گرداند و جمعیت متحصن را به جوش و خروش انداخت آه و ناله زنان بر نفرا مردم از رژیم میافزود.بدیهی بود با سیل احساساتی که زنان راه انداخته بودند جمعیت نمیتوانست مدت زیادی در در زیر سقف حرم پناه بگیرد. پس از مدتی اقامت در صحن، حوصله‌ی حضار سرآمد بنابر این تصمیم گرفتند از حرم خارج شوند .در حالی که زنان پیشاپیش حرکت کرده وشعار بر ضد شاه و حمایت از امام میدادند از صحن بیرون آمدند. هنوز چند متر بیشتر حرکت نکرده بودند که مأموران به مقابله آنان آمدند و ابتدا به زنان که در صف اول و پیشقراول بودند شلیک کردند،‌ که در نتیجه‌ی آن تهاجم تعدادی از زنان شهید و مجروح و همانند بسیاری از برادارن خود به خاک و خون کشیده شدند. [26]
در میان زنان قم، ساکنان محله چهار مردان نقش عمده‌تری در این تظاهرات‌ها داشتند و در واقع آنان، پیشرو زنان قم برای شرکت در انقلاب بودند.حضرت امام درباره پیشرو بودن زنان محله‌ چهارمردان، در اردیبهشت سال 1358فرمودند:«نام بزرگ ملت ایران در عالم به رشد سیاسی ثبت شد؛ نام بزرگ قم در بین ملت ایران به رشد سیاسی و فعالیت و جانفشانی در تاریخ ثبت شد، نام بزرگ چهارمردان در فداکاری و جان‌نثاری در تاریخ عالم ثبت شد؛ نام بزرگ بانوان ایران ثبت شد؛ نام بزرگ بانوان قم ثبت شد؛ نام بزرگ بانوان چهارمردان ثبت شد؛ بانوان قم و بانوان چهارمردان پیشرو این نهضت اسلامی بودند، رشد سیاسی خودشان را اثبات کردند، نهضت را راهنمایی کردند، شما رهبران نهضت هستید، بانوان رهبر نهضت ما هستند، ما دنباله‌ی آنها هستیم، من شما را به رهبری قبول دارم و خدمتگزار شمایم.»[27]
  هنگامی که میبینیم رهبر بزرگ انقلاب اینچنین خاضعانه از زنان قدردانی میکند باید دلاوری آنها را ستود. اقدام انها از این جهت بر مردان برتری دارد که میبینیم بسیاری از انها کودکان صغیر  را هم با خود آورده بودند که آنها را یا به کول بسته و یا چادرها را به کمر زده و آنها را دنبال خود میکشاندند. به راستی در آن شرایط عواطف مادری را کنار گذاشتن کار راحتی نیست و هر کسی نمی تواند به این راحتی بر احساسات خود غلبه کند. در کتاب روحانی به نمونه دیگری از دلاوریهای زنان اشاره شده است. او از یکی از شاهدان نقل میکند زمانی که در چهراه مردان درگیریها در اوج بود در یک کوچه بن بست زنی با چشمانی اشک آلود عده ای از تظاهرکنندگان را به خانه خود راه داد و با این کار خود دوازده نفر را که مرگشان حتمی بود از مهلکه نجات داد.[28]
 در 27 خرداد ماه شهربانی کل کشور در گزارش خود آز اقایان مهدی چاوشی،علی چاوشی،زین العابدین چاوشی به عنوان محرکان مردم قم برای ایجاد اغتشاش و بلوا در 15 خرداد نام میبرد و میگوید«..زنها را هم به دنبال آنها (مردان) حرکت میدهند و مقداری قمه و قداره ...زیر چادرهای زنها و تعدادی هم در یک کیسه شکر ریخته ....بین افراد تقسیم کرده و وارد صحن مطهر میشوند.»[29]
هنگامی که خبر بازداشت امام به مردم تهران رسید آنان زن و مرد پیر و جوان به خیابانه ریختند. در تهران تظاهرات‌ها از میدان بارفروش‌ها شروع شد و در بازار و میدان ارگ به اوج خود رسید و مؤسسات دولتی مورد تهدید قرار گرفت. و به تدریج، به سایر نقاط شهر و اطراف آن کشیده شد. عدهای در حدود دوهزار نفر در بازار عباس آباد جمع شدند و با شعار یا مرگ یا خمینی به طرف بازار کفاشان حرکت کردند. در فاصله خیابان ناصر خسرو و سبزه میدان درگیری شدیدی بین مامورین پلیس و مردم خشمگین رخ داد .تظاهر کنندگان در طول مسیر خود به طرف میدان ارگ و ایستگاه  رادیو با چوب با چوب و آجر و سنگ بعضی از دکانها را مورد حمله قرار دادند و درب و شیشه آنها را شکستند.[30] عده زیادی از دانشجویان دانشگاه تهران کلاسهای درس خود را تعطیل کردند و در حمایت از امام وارد خیابانها شدند.تظاهرات تا غروب 15 خرداد ادامه داشت و درگیریهای شدیدی در اقصی نقاط شهر تهران رخ که در طی ان چندین نفر مجروح و کشته شدند. شمار کشته و مجروحان به درستی مشخص نشد و برخی منابع انرا چندهزار و یا چند صد نفر ذکر کرده اند.
در تظاهراتی که در 15 خرداد در تهران برپا شد، زنان نقش بسزایی ایفا کردند وبا توجه به اسناد بسیار اندکی که از حضور زنان  در این نهضت حکایت دارد تعدادی از شهدا و مجروحان این دو روز را زنان تشکیل می‌دادند.زنان ازاد قهرمان تهران هم با شناخت خود و بازگشت به خویشتن خویش لحظه درنگ نکرده و همانند دیگر زنان دلیر در اقصی نقاط ایران به میدان مبارزه آمد . انها به خوبی به این نکته پی بردند که آزادی صوری و اعطایی محمدرضا شاه آزادی هوا پرستی، شراب خواری و ارضاء امیال جنسی  و نوعی اسارت بود نه آزادی. [31]ماموران به بهانه قیام ارتجاع به زنان و دختران بیگناهی که دوشادوش مردان از حقوق حقه خود دفاع میکردند را مورد حمله قهر آمیز قرار داده و به روی آنها آتش گشودند. از 23 نفر مجروح و مصدومی که به بیمارستان سینا منتقل شدند، چهار نفر زن بودند که یک نفر آنان(نرگس پاشایی) شهید شد. در بیمارستان فیروزآبادی از میان 19 نفر، در بیمارستان پهلوی (جاده‌ کرج) از 17 نفر و در بیمارستان شفا یحیائیان از میان 19 نفر، یک نفر زن بود. در مجموع، در این چهار بیمارستان، شش نفر از مجروحان زن بودند و این نشان‌دهنده‌ حضور فعال زنان در تظاهرات بود.[32]
 
ردیف اسم شهرت اسم پدر محل سکونت سن شغل 1 مهناز رئوفیان جواد خ.شهباز،کوچه باغ شریفی، 16 کشاورز 2 بلقیس حسن سید محمدی بازرارچه قوام الدوله کاروانسرای جواهری 35 خانه دار 3 منصوره عبای حسینی سه راهبوذجمهری،منزل سروان رادپور 27 خانه دار 4 پوران حسن پیله ور سه راهبوذجمهری،منزل سروان رادپور 19 خانه دار 5 معصومه غلامرضا سهرابی خ.بهرستان،کوچه میر فضلی پلاک 513 11 کفاش 6 نرگس پاشا احمدیان خانی آباد،کوچهثمر بخش منزل محمد آقا ترکه 35 خانه دار در تظاهرات خرداد ماه  در تهران، زنان  شیوه‌ و تاکتیک جدیدی برای  مبارزات خود ابداع کردند که بعدها در طول جریان‌ها و تظاهرات‌ها بعدی تا پیروزی انقلاب در سال 1357کاربرد داشت.  در این شیوه به نوعی بانوان تهرانی در تلاش بودند تا بین الفت و عطوفت زنانه با خشونتی که در ذات نظامیان بود نوعی ارتباط برقرار کرده و پلی بین انها بزنند. آنها میخواستند به این طریق نیروهای نظامی را به سوی جنبش کشانده و یا حداقل به انها بفهمانند که به روی هموطنان و برادران خود که علیه ظلم و ستم به پا خواسته اند آتش نگشایند.[33] برای این منظور تعدادی از زنان در میدان توپخانه و بازار، میان سربازانی که برای سرکوب مردم اعزام شده بودند، میوه و شیرینی پخش می‌کردند تا بدین‌ترتیب، آنان را به نهضت مایل کنند و از برخورد با تظاهرات‌کنندگان بازدارند. با توجه به اینکه ایرانی همیشه نسبت به زن رفتاری توأم با رأفت و مهربانی دارد، این اقدامات برای بازداشتن ارتشی‌ها از سرکوب مردم بسیار مؤثر بود.[34]
بجز موارد ذکر شده نقش زنان درمنابع و اسناد به تصویر کشیده نشده بنابراین در ادامه سعی میکنیم که تبه ذکر گوشه هایی از دلاوری انان در متون دیگر اشاره نماییم. شیراز هم از جمله شهرهایی بود که به دستگیری امام واکنش شدیدی نشان دادند . فعالیت بهاالدین محلاتی و آیت اله دستغیب در بیداری مردم تاثیر زیادی داشت.شب پنج‌شنبه 16 خرداد، علمای شیراز از جمله آیت‌الله دستغیب و مصباحی از قول شیخ بهاءالدین محلاتی روی منبرها اعلام کردند که بر عموم مردم واجب است که برای ابراز مخالفت با دستگیری امام روز پنج‌شنبه بازار و مغازه‌ها را تعطیل کنند و «در مسجد نو» جمع شوند. همان شب مأموران به طور ناگهانی به منزل آیت‌الله دستغیب و سایر علمای شیراز حمله بردند. هنگامی که ماموران برای دستگیری آیت‌الله دستغیب رفتند، همسرشان مقاومت زیادی در مقابل مهاجمان از خود نشان دادند و به خاطر رشادت او آیت‌الله دستغیب توانست از معرکه رهایی یابد.
فردای آن شب شماری ازمردم شیراز که تعداد زیادی زن هم در میان آنان حضور داشت، به پیروی از دستورات علما و بی‌خبر از وقایع شب گذشته و اقدام دولت برای توقیف علما شهر، در مسجد جامع عتیق جمع شدند و پس از مدتی تحصن و شعار دادن از آنجا به سوی مسجد نو راه افتادند. میگویند در مسیر راه، زنان و مردان تظاهر کننده چنانچه  دختر و زن بی‌حجاب میدیدند، با او برخوردمیکردند که این مسئله  به خودی خو.د نشان‌دهنده‌ نفرت مردم از سیاست‌های رژیم به منظور انحراف زنان بود. مردم خشمگین در سر راه به هر مغازه مشروب فروشی که رسیدند آنرا به آتش کشیدند. وقتی تظاهرات‌کنندگان، که زنان پیشاپیش آنان بودند، به مسجد نو رسیدند، در آنجا تحصن کردند و در حمایت از امام وعلیه رژیم شعار دادند. جمعیت، منتظر آمدن آیت‌الله دستغیب ماند و چون از ایشان خبری نشد، به حال اعتراض از مسجد بیرون آمدند و در خیابان‌های اطراف به تظاهرات پرداختند دسته دسته به طرف بازرار وکیل حرکت و با پلیس درگیر شدند حکومت برای خاموش کردن این قیام در شیراز، لشکر جنوب را به کمک شهربانی فرستاد . در درگیریهای اولیه پلیس به سوی تظاهر کنندگان  ابتدا گاز اشک اور شلیک کرد اما با شدت یافت اعتراض به سوی انها آتش گشود که در نتیجه‌ آن، عده‌ای از جمله تعدادی از زنان شهید شدند که هنوز هیچ آمار دقیقی از آنها در دست نیست. [35]
در شهر خمین ـ زادگاه امام ـ نیز  زنان نقش زیادی دروقایع و تظاهرات خرداد 1342 ایفا کردند. پس از اینکه خبر دستگیری امام با اندکی تاخیر به شهر خمین رسید، مردم آنجا که از دوستداران امام بودند  به هیجان آمده و در میادین و  خیابان‌های اصلی شهر جمع شدند و در اعتراض به این اقدام حاکمیت دست به تظاهرات گسترده ای زدند. بنا به روایات زنان نقش مهمی  در این تظاهرات‌داشتندو بنا به اعتقادی میگویند  که آنان  بیش از مردان در این حماسه موثر  بودند. آنها هم مانند زنان شهر قم علیه شاه شعار سر داده و ناله و شیون می‌کردند و با آه وفغان میگفتند :«یا مرگ یا خمینی». وقتی مأموران، برای متفرق کردن تظاهرات‌کنندگان به مقابله با آنان آمدند، زنان نخستین گروهی بودند که با آنان درگیر شدند و با این کار خود، مردان  را تشجیع کرده و از انان خواستند در برابر یورش ماموران مقاومت کنند.[36]
 تظاهرات مردم ورامین هم در نوع خود جالب است و با توجه به تقارن با عاشورا و مراسم های خاصی که اجرا میکردند رنگ و بویی عاشورایی و حسینی به خود گرفت. مردم در حال اجرای مراسم بنی اسد بودند که خبر دستگیری امام را شنیدند که یکباره مراسم به تظاهرات ضد حکومتی تبدیل شد و مردم و جوانان کفن پوش به طرف تهران حرکت کردند. جالب توجه اینکه زنان هم با اشتیاق خاصی با مردان همراه شدند اما مردان با رفتن انها مخالفت کردند ولی هنوزبه پل حاجی نرسیده بودند که باز هم مشاهده کردند زنان مخفیانه دنبالشان میروند این بار هم مانند دفعه پیش مانع  از رفتن انها به تهران شدند.[37]
   با این وجود شاه ودیگر دستیارانش در سرکوب مردم نمیخواستند این واقعیت را بپذیرند که جامعه ایران بیدار شده و نمیخواهد به اصلاحات آمریکایی تن در دهد. علم قیام را نقشه و توطئه دشمنان نامید که میخواستند با پول دادن به وعاظ و عده ای اشرار به مقاصد خود مبنی بر ضریه زدن به نظام شاهنشاهی برسند.[38]شاه میز که چند روز بعد به همدان سفر کرد تا اسناد زمینها را به کشاورزان بدهد  در هتل بوعلی با چند تن از اعضای جمعیت زنان گفتگو کرد و با آنها از اینده روشن زنان ایرانی سخن گفت  و به تقبیح قیام 15 خرداد پرداخت و گفت دیدی ارتجاع چه کرد؟یک فرد شیعه ایرانی از یک بیگانه غیر مسلمان پول بگیرد و علیه ملت عمل کند![39]
جمع بندی:
زنان به عنوان نیمی از جمعیت جوامع در طول تاریخ نقش بسزایی ایفائ کرده اند اما اکثر منابع از آن غفلت کرده اند. زنان ایران هم از این قاعده مستثنی نیستند. با توجه به فرهنگ ایرانی اسلامی ما و جایگاه والای زن میتوان گفت که زنان به هیچ وجه منفعل نبوده اند. در دوره قاجار به خوبی در عرصه ظاهر شده و به وظیفه ملی و دینی خود در برابر استعمار و استبداد عمل کردند. دوره پهلوی شاهد نوسازی لیران هستیم که رضا شاه میخواست با کشف حجاب در نظر خودش این قشر را اجتماعی کرده به صحنه اجتماع بیاورد اما این نتیجه معکوس داد و زنان محجوب ایرانی برای آنکه چادر و حجاب را کنار نگذارند ترجیح دادند در خانه و کنج خلوت خانهها بمانند. محمد رضا شاه تصمیم گرفت با طرح دیگری به نام حق رای به زنان انها را به ابزار دست خود تبدیل کند که بازهم نتیجه برعکس شد و با مقاومت شدید از سوی زنان روبرو شد.اوج آن در 15 خرداد بود و در واقع این قیام آغاز حضور فعال زن به شمار میرود که نمونه های آن در بالا مورد برسی قرار گرفت . بی جهت نیست که مرحوم آیت اله طالقانی میگوید بعد از وقایع خرداد42 که از زندان ازاد شدم زنان را طور دیگری دیدم. آنان فرشتگان پاکی بودند که با چادر به خیابانها آمده، مشتها را گره کرده و علیه حاکمیت شعار میدادند.[40]


منابع:
................................................
1)   قرآن کریم
2)   امام خمینی،صحیفه نور،،تهران،وزرارت ارشاد،1361.
3)    روزنامه کیهان
4)      روزنامه اطلاعات
5)       ماهنامه روشنفکر
6)     ماهنامه زن مسلمان
7)     قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 3،مرکز بررسی ا سناد تاریخی وزارتاطلاعات،1378.
8)   . یاران امام به روایت اسناد، ج 10، نقش مطمئنه (شهید آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب)، مرکز بررسی اسناد تاریخی،
 
 1378.
9)     حاجی بیگی کندری ،محمد علی ،انقلاب اسلامی در ورامین،اسناد انقلاب،1383.
10)    حسین زاده ،سید رضا ،کفن پوشان ورامین ،ورامین،صاحب الزمان 1384.
11)    دوانی، علی ، نهضت روحانیون ایران، ج3،ص128.
12)  دهنوی ،محمد 15 خرداد 42 به روایت اسناد، مؤسسه‌ خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1360
13)  روحانی ،حمید، بررسی نهضت امام خمینی،انتشارات راه امام،1359.
14)   روحبخش ،رحیم ، نقش بازار در قیام پانزده خرداد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381
15)  شاهدی، مظفر ، اسدالله علم، مردی برای همه فصول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1379.
16)   شفايى ،حسين ، «فرازهايى از جايگاه زن در قرآن» ،مجله سراج، سال اول، شماره 1،پاييز1372.
17)     طهماسبی، ساسان ، نقش زنان در نهضت امام خمینی،مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1384.
18)  مراد حاصلی خامنه اعظم ،تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان،تهران ،مرکز اسناد انقلاب،1386.
19)     مرادی‌نیا ،محمدجواد ، خمین در انقلاب، مؤسسه‌ی چاپ و نشر عروج، تهران، 1377.
20)     مدنی، جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصرایران، ،ج2 .
21)     منصوری ،جواد ،تاریخ قیام 15خرداد به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب،1378.
22)        نجاتی، غلامرضا ،تاریخ 25 ساله ایران،تهران، رسا، 1371،ص225.
23)     واحد ،سینا ،زن وحضور تاریخی،مرکز نشر فرهنگی،تهران،1373.
24)     کتاب مشارکت سیاسی زنان، صص 34 ـ .33
 

 

پاورقی ها:
..................................................................

[1] مشارکت سیاسی زنان، صص 34 ـ .33
[2]. سینا واحد،زن وحضور تاریخی،مرکز نشر فرهنگی،تهران،1373،ص13. همچنین برای آگاهی از مبارزان زنان ر.اعظم مراد حاصلی خامنه ،تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان،تهران ،مرکز اسناد انقلاب،1386.
[3] . حسين شفايى، «فرازهايى از جايگاه زن در قرآن» ،مجله سراج، سال اول، شماره 1،پاييز1372، ص .64.
[4].قرآن کریم، سوره بقره،آیه 228..
[5] .قرآن کریم،سوره عمران،آیه 61
[6] برای آشنایی با افکار امام در مورد زن بنگرید به کتاب« زن از دیدگاه امام. نهضت زنان مسلملن دفتر 186، 1360.
[7] . همان، ص16.
[8] . همان ص101.
[9] . شاه برای این منظور از بین علما قم کسی را به عنوان مرجع خود انتخاب نکرد و آیت اله حکیم  ساکن نجف را به مرجعیت برگزید شاید او به اشتباه فکر میکرد اقدام نمونه واقعی این ضرب المثل باشد«الناس علی دین ملوکهم »باشد و مردم هم به او تاسی جسته حکیم را به مرجعیت برگزینند ولی در عمل چنین نشد. رحیم روحبخش، نقش بازار در قیام پانزده خرداد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 27؛ برای مراسم تشییع جنازه و حضور مردم همچنین پیام تسلیت شاه به حکیم ر.ک مجله روشنفکر، ش 394، 18 فروردین 1340، صص 3-6.
 
[10] . مظفر شاهدی، اسدالله علم، مردی برای همه فصول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1379، ص 203
 
[11] .علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج3،ص128.
[12] .همان،ج2،ص29.
[13] .همان،ج3،ص24.
[14] .امام خمینی،صحیفه نور،چ1،تهران،وزرارت ارشاد،1361،ص45.
[15] . دوانی، پیشین،ص34.
[16] . شاهدی،پیشین،ص417.
[17] . غلامرضا نجاتی،تاریخ 25 ساله ایران،تهران، رسا، 1371،ص225.
[18] . برای آگاهی از سخنان امام در این مورد ر.ک به  حمید روحانی بررسی نهضت امام خمینی،انتشارات راه امام،1359،،ص230
[19] .امام خمینی، پیشین،ص27.
[20] . روحانی، پیشین،ص145.
[21] . در این روز روزنامه ها از چاپ اخبار کامل وقایع خود داری کردند و تنها به انتشار بیانیه شهربانی مبنی بر اینکه عزاداری عاشورا به تظاهرات سیاسی مبدل شده اکتفا کردند.ر.ک کیهان،ش5959،15خرداد1342،ص11.
[22] بر گرفته از پاورقی تاریخ سیایسی معصرایران،تالیف جلال الدین مدنی،ج2 ،ص362.
[23] ساسان طهماسبی، نقش زنان در نهضت امام خمینی،مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص66.
[24] روحانی، پیشین،ص 476.
[25] .جواد منصوری،تاریخ قیام 15خرداد به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب،1378،سند شماره15 /4 ص16،
[26] .همان،ص477.
[27] . جایگاه زن در اندیشه‌ی امام خمینی، ص 168.
[28] .روحانی، پیشین ص480.
[29] . منصوری، پیشین،سند 19 /4 ص18.
[30] .برای آگاهی از وضعیت تهران در پانزده خرداد ر.ک محمد دهنوی م 15 خرداد 42 به روایت اسناد، مؤسسه‌ خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1360صص79-100.
[31] . علاقمندان برای آگاهی از حضور زنان در انقلاب ر.ک گفتگو با زهرا رهنورد درماهنامه زن مسلمان،سال اول،ش2،شهریور 1359،صص17-18.
[32] دهنوی، پیشین، صص 119 ـ 138.
[33] . قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 3،مرکز بررسی ا سناد تاریخی وزارت اطلاعات،ص 24..
[34] . برای نوع برخورد مردم با ارتش قبل از انقلاب  ر.کبه روزنامه کیهان،ش 10611 23 دی. 1357 و شماره های بعد.
[35] . یاران امام به روایت اسناد، ج 10، نقش مطمئنه (شهید آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب)، 1378، صص120-129.
 
[36] . محمدجواد مرادی‌نیا، خمین در انقلاب، مؤسسه‌ی چاپ و نشر عروج، تهران، 1377، ص 49
 
[37] .برای آگاهی از قیام مردم ورامین ر.ک محمد علی حاجی بیگی کندری،انقلاب اسلامی در ورامین،اسناد انقلاب،1383،ص250. همچنین سید رضا حسین زاده کفن پوشان ورامین ،ورامین،صاحب الزمان 1384.
[37]  . اطلاعات،ش11107،15 خرداد، 1342،صص1و13.
[39] بی جهت نیست که میگویند دیکتاتورهای وابسته به قدرت بیگانه از هر حرکت و عملی میترسند و بر این عقیده اند که مخالفان شان هم به یک قدرت خارجی ارتباط دارند. البته که در مورد 15 خرداد این سخن یاوه گویی بیش نیست. برای سخنان شاه ر.ک اطلاعات،ش11110،19 خرداد 1342،ص4.
[40] . برای آگاهی از دیدگاه طالقانی در مورد  زن ر.ک زن مسلمان،ش1،مرداد1359،صص8-9.



 
تعداد بازدید: 6894



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.