زهرا رنجبر کرمانی
07 بهمن 1398
علمای دین در طول تاریخ عهدهدار مسئولیتهایی چون تدریس و تحصیل علوم دینی، صدور فتوا و پاسخگویی به سؤالات شرعی مردم، امامت نمازهای جمعه و جماعت، داوری و قضاوت و وعظ و خطابه مذهبی بودهاند. وعظ و خطابه همچون سنگری استوار و مؤثر برای تبیین و تبلیغ دین از مسئولیتهای مهم و ویژه روحانیت به شمار میرود. واعظان و خطیبان گرچه مرتبه علمی فقها را ندارند، اما نزد ایشان از جایگاه ممتازی برخوردار بوده و رابط میان مردم و جامعه با مراجع تقلید به شمار میروند. وعاظ و منبریان حکم زبان و بازوی فقها در پیشبرد اهداف و مقاصد اسلامی ـ اصلاحی ایشانند.[1]
حجتالاسلام محمدتقی فلسفی از نمونههای شاخص عرصه وعظ و خطابه در میان خطبای معاصر است. فلسفی به قول امام خمینی «زبان گویای اسلام» بود و شیوه وی در وعظ، الگو و سرمشق بسیاری از واعظان جوان قرار گرفت.[2]
محمدتقی فلسفی در سال 1326ق. (1287ش.) متولد شد. او اولین منبر را در 15 سالگی بعد از نماز جماعتِ پدر در مدرسه فیلسوفالدوله خواند. مهارت وی در این کار باعث شهرت و آوازه وی شد تا جاییکه در سال 1305 محمد تدین و در سال 1306 حسین پیرنیا رؤسای وقت مجلس شورای ملی از او برای سخنرانی در مراسم عزاداری ماه محرم به صورت رسمی دعوت کردند. فلسفی در زمان قیام مسجد گوهرشاد (1314) جزء وعاظ جوانی بود که با سیاستهای رضاخان در خصوص کشف حجاب مخالفت کرد و از اینرو ممنوعالمنبر گردید. پس از سه سال ممنوعیت، در نیمه دوم سال 1319 که حکومت رضاخان رو به افول بود به منبر بازگشت.
با سقوط رضاشاه منبر فلسفی نیز دگرگون شد و به تدریج در خدمت مرجعیت سیاسی - مذهبی درآمد. پس از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی در سال 1326، فلسفی در زمره نخستین سخنرانانی بود که اسرائیل را خطری بزرگ برای جهان اسلام دانست. وی حتی در زمانیکه دولت سخن گفتن از اسرائیل را ممنوع کرد در بیشتر سخنرانیهایش از مظلومیت مردم فلسطین میگفت.
در حالی که آوازه فلسفی به خارج از ایران نیز رسیده بود، در سال 1326 و 1328 به دعوت سفیر پاکستان دوبار به این کشور سفر کرد. سخنرانیهای ماه رمضان 1327 وی در مسجد شاه (اکنون: مسجد امام خمینی) به دستور نخست وزیر وقت از رادیو بهطور مستقیم پخش شد. شهرت و محبوبیت فلسفی چنان بود که حتی سران حکومت مانند علی امینی و اسدالله علم و برخی دیگر از وزرا برای کسب وجهه مذهبی میان مردم پای منبر وی حاضر میشدند.
فلسفی با جسارت و صراحت به طرح مسائلی میپرداخت که دیگران جرأت بیان آن را نداشتند. علاوه بر مسائل تربیتی، اخلاق و خانواده، در عرصه سیاست خطر صهیونیسم برای اسلام ، انتقاد از همکاری ایران و اسرائیل و دفاع از ملت فلسطین، اشاره به جنایات آمریکا و انتقاد از باستانگرایی و ملیگراییهای افراطی حکومت پهلوی، خطر نفوذ مارکسیست و مبارزه با فرقههای ضاله چون شیخیه و بهاییت از مهمترین موضوعاتی بودند که فلسفی به آنها میپرداخت. فلسفی بدون واهمه، نامهها و پیامهای مراجع بویژه آیتالله بروجردی و امام خمینی را در منبر میخواند. با این اوصاف طبیعی بود که وی به دفعات با تهدید و ارعاب دستگاههای امنیتی حکومت مواجه شد، ممنوعالمنبر گردید و به زندان افتاد.[3]
همزمان با ورود آیتالله بروجردی به قم در سال 1325ش. فلسفی به عنوان نماینده ویژه آیتالله بروجردی برای مذاکره و ابلاغ پیام به شاه و سران حکومت تعیین شد. با شروع غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی، فلسفی مشاور و سخنگوی مراجع تقلید گردید و نظرات ایشان در این خصوص را با صراحت و جسارت در منبرهایش بیان مینمود و بدون واهمه از برنامههای ضد اسلامی حکومت انتقاد میکرد. در ماجرای لوایح ششگانه نیز سخنرانیهای شدیدی ایراد کرد و مردم را به مخالفت و تعطیلی بازار فراخواند. انتقادات فلسفی پس از فاجعه مدرسه فیضیه اوج گفت. در شب عاشورای 1342ش. در سخنرانی که در مسجد شیخ عبدالحسین در حضور 100 هزار نفر ایراد کرد، دولت علم را استیضاح کرد و در پی آن در 15 خرداد دستگیر شد. 45 روز در زندان به سر برد و به مدت یک سال نیز ممنوعالمنبر گردید. ممنوعالمنبر شدن فلسفی مکرراً اتفاق افتاد تا سرانجام در سال 1350 به علت دفاع از امام خمینی در پاسخ به یاوهگویی دو نفر از سناتورها در مجلس بسیار مهمی در مسجد جامع تهران، از منبر رفتن وی برای همیشه جلوگیری گردید که تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت. فلسفی در طول هفت سال تا پیروزی انقلاب اسلامی، به تدریس و تعلیم خطابه و علوم دینی و فعالیت در تشکیل و سازماندهی وعاظ برای مبارزه علیه حکومت شاه همت گمارد. حجتالاسلام فلسفی که احیاگر جایگاه منبر به عنوان رسانهای سنتی در مبارزه علیه طاغوت بود، سرانجام پس از سالها مجاهدت و نشر معارف اسلامی در سال 1377 دارفانی را وداع گفت.[4]
اسناد
1- واکنش مردم به تمسخر حجتالاسلام فلسفی در رادیو 19 /11 /1337[5]
متن سند
تاریخ: 19 /11 /1337
اطلاعیه
به قرار اطلاع گفتار روز جمعه 17 /11 /37 رادیو تهران در برنامه صبح که فلسفی واعظ را مسخره میکرد در بین مردم و جامعه روحانیت سوء اثر شدید گذاشته و آن را مربوط به مبارزات فلسفی در مورد تساوی حقوق نسوان میدانند و جریان را به اطلاع دکتر سید امامی[6] امام جمعه تهران رسانیدهاند که روز چهارشنبه که شرفیاب میشود، موضوع را به عرض اعلیحضرت همایونی [!] برساند.
اداره سوم
2- خشم ساواک از محتوای سخنرانی حجتالاسلام فلسفی 10 /12 /1337[7]
متن سند
از: اداره دوم
به: سازمان ضد اطلاعات
تاریخ: 10 /12 /1337
موضوع: نطق آقای فلسفی
در تاریخ 2 /12 /37 آقای فلسفی در ختم مرحوم حاجی قوام (روضهخوان) منبر بسیار خشن و محرک احساسات مردم رفته. مطالب مهمی که بهطور کنایه بیان نمود به شرح زیر است:
همیشه دولتها و حکومتهای جهان وقتی سرنگون میشود که ظلم و ستم به حد کامل برسد. دولت فرعون برای بنیاسرائیل ارزشی قائل نبود. خدا موسی را با آن شرائط سخت آماده و تقویت نمود و آن حکومت محکم فرعونی را در رود نیل سرنگون ساخت. آره همین مشهدی عباسها و استاد حسینها ـ همین سبزیفروشها وقتی رهبر پیدا کردند، غوغا میکنند. مانند صفر که به خودی خود ارزشی ندارد، لکن وقتی در مقابل عددی آمد، یک را هزار میکند. وای از آنروزی که رهبری پیدا کنند ـ آره آخوندها را مسخره میکنید، ما هم میتوانیم شماها را مسخره کنیم. همین یال و نشانهای توخالی و قپههای روشن دوش شماها را مسخره میکنیم. حضرت ابراهیم وقتی بتها را شکست فرار نکرد. با شهامت گفت من کردم. اینطور خدا برای مردم رهبر ایجاد میکند. در اداره رادیو 12 نفر بهائی تبلیغات ما را اداره میکنند.
مطالب، بسیار زننده بود. البته با نوشتن نمیشود درک نمود. به قدری جای تأسف است که این نیروی خدایی را که میشود به نفع دین و میهن و مقدسات به کار برد در این راه غلط و کج عمل نمایند.
این دعاگو پیشنهاد میکنم جداً از منبرهای او جلوگیری بهعمل آید. هیچ آبی از آب تکان نخواهد خورد. امروز فلسفی سیر شده، ثروتمند شده، اینست که حرف حسابی به خرجش نمیرود. بایستی مانند فیل گاهگاهی توی سرش زد[!]
عروسی نو خوش شیرینزبانی ولی گه گه سزاوار طلاقی
اداره یکم
1ـ شما از این منبرها چه اطلاعی دارید؟
2ـ آیا وجود 12 نفر بهائی در اداره رادیو صحت دارد؟
اسامی آنها چیست؟
3ـ برای نامه استان چه پیشبینی نمودید؟ و طرح شما چیست؟
طرح لازم تهیه و ابلاغ شده و در این مورد حضوراً با مدیریت کل مذاکره شده است.
بایگانی شود 28 /12 /37
3- انتشار نوار سخنرانی حجتالاسلام فلسفی در شهرستان بیجار 23 /3 /1343[8]
متن سند
گیرنده: مقامات ساواک به ترتیب سلسله مراتب
فرستنده: 321 (اداره دوم)
تاریخ: 23 /3 /43
گزارش
محترماً ساواک سنندج تلگرافاً گزارش نموده بود، نوارى از سخنرانى آیتاللّه خمینى و فلسفى در شهرستان بیجار به دست مأمور ساواک مورد بحث رسیده که در منازل مورد استفاده قرار میگرفته. تیمسار قائممقام ریاست ساواک ذیل تلگراف مزبور پىنوشت فرموده بودند (رئیس ساواک مسبب اصلى چه شخصى میباشد او را معرفى تا دستور لازم داده شود).
مراتب به ساواک سنندج ابلاغ گردید. پاسخ واصله حاکیست (تاکنون آورنده و گیرنده نوار معلوم نشده. تحقیق جهت تعیین هویت آورنده و مسبب اصلى ادامه دارد و چون ساواک در بیجار تأسیس نگردیده مراتب به شهربانى محل منعکس گردیده تا نسبت به جمعآورى نوارها و تعیین مشخصات آورندگان و گیرندگان اقدام لازم بنمایند و نتیجه متعاقباً به استحضار خواهد رسید). اینک چگونگى استحضاراً معروض گردید.
تهیهکننده رئیس بخش 321
رئیس اداره مدیرکل اداره سوم. مقدم
در کمیسون روحانیون مطرح شود. چون کمیسیون تشکیل نشده بود، فرمودند نتیجه اقدامات به ساواک سنندج استفسار شود.
4- تجلیل امام خمینی از حجتالاسلام فلسفی 9 /7 /1343[9]
متن سند
شماره: 15037 /20 الف
تاریخ: 9 /7 /43
موضوع: فلسفى واعظ
فلسفى واعظ عدهاى از وعاظ و مداحان تهران موافق او بودند. متقابلاً عدهاى هم مخالف داشته که از او بدگویى میکردند. ولى اخیراً اکثر از مداحان و وعاظ تهران مستقیم و غیر مستقیم در مجالس عزادارى از او تجلیل مىنماید و مأمور که از طبقه وعاظ است، اظهار عقیده میکند که از طرف خمینى و بهطور کلى از طریق حوزه علمیه قم در مورد تجلیل و احترام فلسفى دستور داده شده است و فعلاً مداحان و وعاظ مخالف فلسفى از او تجلیل مىکند.
اصل در پرونده فلسفى.رونوشت در پرونده آیتاللّه خمینى بایگانى شود. صابرى 11 /7
اصل در پرونده فلسفى بایگانى است. این فتوکپى در پرونده خمینى بایگانى شود. 14 /7 11 /7 /43 ـ کمیته 1 روحانیون 959 ـ م ـ و
گیرندگان: اداره کل سوم بخش 321
نتایج
بررسی چند سند در خصوص فعالیتهای مبارزاتی حجتالاسلام فلسفی در حکومت پهلوی موارد درخور توجه زیر را نشان میدهد:
1ـ حجتالاسلام فلسفی در میان مردم و روحانیون از محبوبیت زیادی برخوردار بود. از اینرو تمسخر وی در رادیو -که از عناصر بهایی متأثر بود - در ارتباط با فعالیتهایی که علیه برنامههای ضد اسلامی حکومت انجام میداد، سبب بروز واکنش و نارضایتی شدیدی در بین مردم شده بود، بهطوریکه تبعات آن تا شخص شاه نیز رسید.
2ـ فلسفی در سخنرانیهای خود از دستگاه حکومت واهمهای نداشت و با جسارت و شهامت علیه اقدامات ضد ملی و ضد اسلامی حکومت پهلوی سخن میراند، بهطوریکه ساواک منبر وی را «بسیار خشن و محرک احساسات مردم» دانسته است. طبعاً ساواک نمیتوانست به این مسأله بیتفاوت بماند و سعی داشت با ایجاد مزاحمت برای ایشان وی را از ادامه این رویه منصرف سازد.
3ـ فلسفی در سخنان خود بهدرستی به نقش رهبر در ایجاد، تدوام و موفقیت یک جنبش اشاره میکرد. به باور وی یک رهبر آگاه میتوانست تودههای به ظاهر ناتوان را به چنان قدرتی برساند که دستگاه حکومت طاغوت را متزلزل سازند. رژیم از همین نگران بود.
4ـ انتشار نوار سخنرانیهای فلسفی تا اقصی نقاط کشور، خبر از محبوبیت و نفوذ فلسفی در میان مردم سراسر کشور داشت. نگرانی ساواک از این مسأله و تلاش برای یافتن منتشرکنندگان این نوارها، نشانگر محتوای روشنگرانه و ضد رژیم سخنان وی است.
5ـمهارت فلسفی در وعظ و خطابه در حمایت از اسلام و طرد حکومت طاغوت، تحسین و احترام سایر وعاظ، حوزه علمیه قم و شخص امام خمینی و حتی گروههای مخالف وی را در پی داشت.
پینوشتها:
[1] علی ابوالحسنی، «بر ستیغ سخن، بحثی در ویژگیها و خدمات واعظ شهیر، حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدتقی فلسفی»، تاریخ معاصر ایران، ش60، زمستان 1390، صص 50 تا 60 ، صص 6 و 8.
[2] همان، ص 14.
[3] زینبالسادات شاهصاحبی، «منبریان انقلاب»، زمانه، شماره 35 و 36، دی و بهمن 1392. صص 60 تا 63.
[4] ناصرالدین انصاری قمی عبدالحسین جواهرکلام، «درگذشتگان». آینه پژوهش، شماره 53، آذر و دی 1377، صص129 تا 135.
[5] قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1387ش، ص 107.
[6] سیدحسن امامی نوه فتحعلی شاه قاجار، امام جمعه تهران و نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفدهم بود. (قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، همان، ص 107).
[7] قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، همان، ص 109.
[8] قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 6، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1387ش، ص 136.
[9] همان، ص 372.
تعداد بازدید: 1460