14 تير 1400
یکی از اقدامات ما در این دوره[دهه چهل]، انتقال اطلاعات و اخبار بیرون از زندان به فعالان سیاسی زندانی بود. در آن دوره تعداد زیادی از فعالان انقلابی در زندان بودند که از آن جمله میتوان به یاران مؤتلفه اسلامی یا عوامل اعدام انقلابی حسنعلی منصور و در رأس آنها به شهید بزرگوار حاجمهدی عراقی و حبیبالله عسگراولادی اشاره کرد. آنان در داخل زندان بودند و ما احتمال میدادیم که از اخبار و تحولاتی که در جامعه رخ میدهد بیاطلاع هستند و به همین منظور نیز در پی راهی بودیم تا اطلاعات را به آنان منتقل کنیم و در جریان امور قرار دهیم. حضور آنان در زندان و در جمع زندانیانی از گروههای مختلف ایجاب میکرد که مسلح به اطلاعات جدید باشند و با استناد به اطلاعات جدید به مقابله توأمان هم با تبلیغات حکومت پهلوی و هم با گروههای مخالف مشی امام خمینی بپردازند.
یکی از مهمترین رخدادهایی که در عرصه مبارزه با حکومت پهلوی رخ میداد، صدور اعلامیهها یا متن سخنرانیهای امامخمینی بود. امامخمینی در آن روزگار در عراق بودند و دایره درس و فحص در حوزه علمیه نجف گسترده بودند و در مقاطعی نیز سخنرانیهای انتقادی علیه حکومت پهلوی ایراد میکردند. در مواقعی نیز اعلامیهها یا پیامهایی خطاب به مردم درباره لزوم تداوم مبارزه منتشر میکردند. این سخنرانیها و پیامها نقشه راه یا به نوعی حکم دستورالعمل یا برنامه اجرایی برای تداوم مبارزه بود. بنابراین انتقال آن اعلامیهها به داخل زندان ضروری بود و ما سعی میکردیم به هر طریقی شده، این اعلامیه یا سخنرانی را به داخل زندان منتقل کنیم. از طرف دیگر نظارت شدیدی بر ملاقات با زندانیان سیاسی اعمال میشد و از جمله امکان دادن هرگونه کاغذ یا نوشتهای به زندانیان بهخصوص زندانیان هیئتهای مؤتلفه اسلامی دشوار بود. علاوه بر آن، در خیلی از موارد امکان ارتباط مستقیم با زندانیان سیاسی وجود نداشت، بنابراین هر چیزی که برای زندانیان برده میشد، بایستی از طریق زندانبان و به صورت غیرمستقیم به زندانی داده میشد. ما برای انتقال این پیامها یا اعلامیهها باید در پی راهی میبودیم که کمترین تردیدها را در مأموران ایجاد کند و از طرف دیگر به دست زندانی برسد. از جمله راهکارهای ما برای انتقال این اعلامیهها به زندان، قرار دادن اعلامیهها در درون جعبههای شیرینی بود. آن زمان شیرینیهایی به صورت حبه قند در بازار وجود داشت که به شیرینی چینی معروف بود و طرفداران زیادی داشت و خانوادهها و دوستان زندانیان نیز از این شیرینیها به زندانیان میبردند. یکی از ویژگیهای این جعبهها، استفاده از پوشش کاغذی بود به این صورت که در کف جعبه، کاغذهایی قرار داده میشد و سپس شیرینی روی آن کاغذ چیده میشد و در نهایت کاغذ دیگری روی آن شیرینیها قرار میگرفت و به همین دلیل نیز گزینه مناسبی برای انتقال پیامهای کاغذی به درون زندان بود. ما نیز چند جعبه از این شیرینیها تهیه میکردیم و اعلامیهها یا متن سخنرانیها یا هرگونه اخبار نوشته شده را در داخل جعبههای شیرینی و کف شیرینیها قرار میدادیم و شیرینی را روی آن میچیدیم و به عنوان هدیه، در روز ملاقات به زندانیان تحویل میدادیم. وقتی این جعبه به زندانی تحویل داده میشد زندانبان بدون بازرسی و با این گمان که جعبهای معمولی است، به زندانی تحویل میداد و زندانی نیز میتوانست آن را داخل سلول برده و از محتوای آن مطلع شود. بعضی مواقع نیز نامهها یا پیامها را داخل پاکت میوه قرار میدادیم و از طریق زندانبان به دست زندانی میرساندیم. اغلب زندانبانها داخل جعبهها و پاکتهای میوه را کنترل نمیکردند و به همین خاطر نیز پیامها به راحتی درون زندان منتقل میشد. البته اینکار خطرهایی نیز داشت و من یکبار به خاطر این کار دستگیر شدم؛ مأموران زندان همه ملاقاتکنندگان را بازرسی بدنی میکردند و یکبار من اعلامیهای را در داخل جیبم گذاشته بودم و بدون اطلاع از آن وارد زندان شدم. اتفاقاً آن روز با آقای توکلی بینا با هم به ملاقات زندانیان رفته بودیم. وقتی زندانبان اعلامیه را کشف کرد، مرا به مکانی که مختص ملاقاتکنندگان خاطی بود هدایت کرد. از قضا آن زندانبان، یکی از نظامیهای متدین بود. من چون تقریباً هر هفته به ملاقات شهید عراقی میرفتم و در انتقال اخبار به ایشان فعال بودم، اغلب زندانبانها را میشناختم و اطلاع داشتم که آن زندانبان که از اهالی کرمانشاه بود، آدم متدینی است و از شانس من بود که آن روز شیفت کاری ایشان بود. او به دیگر مأموران گفته بود که چون خودم اعلامیهها را کشف کردهام، خودم نیز او را به بازداشتگاه تحویل خواهم داد. بنابراین با این ترفند ذهن آنان را از من منحرف و در یک فرصت مرا آزاد کرد. من آن مأمور را شناسایی کرده بودم و او نیز همیشه هوای مرا داشت.
علاوه بر آن، در انتقال اخبار و اطلاعات درون زندان به بیرون نیز فعال بودم. برخی مواقع تحولاتی در داخل زندان صورت میگرفت که بایستی اخبار این تحولات به بیرون انتقال داده میشد. یا برنامههایی طراحی میشد که برخی از اعضای شاخص آن در زندان بودند و باید اطلاعات کامل درباره آن عملیات توسط اعضایی که اکنون در بند بودند، داده میشد. بنابراین همان اندازه که انتقال اخبار به داخل زندان اهمیت داشت، انتقال اطلاعات درون زندان به بیرون نیز واجد اهمیت بود. من بهخصوص در این زمینه با آقای امیر حسینی که تجربههایی در این زمینه داشت همکاری میکردم. ایشان اخبار درون زندان را در داخل یک شکلات قرار میداد و وقتی به ملاقات ایشان یا دوستان دیگر میرفتم، اخبار یا اطلاعاتی را که باید به فردی یا جایی خاص برسد در درون آن قرار میداد و موقع خروج به ما تعارف میکرد. ایشان به گونهای این قضیه را انجام میداد که مأموران و زندانبانانی که مراقب گفتگوها و رفتار ما بودند نیز شک نکنند. وقتی به بیرون از زندان میآمدیم، اطلاعات و اخبار را به افراد مورد نظر منتقل میکردیم.
منبع: خاطرات و اسناد حاج احمد (محمود) مرآتی شیرازی، تدوین: جواد عربانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 99 - 102.
تعداد بازدید: 1667