14 خرداد 1401
ساواک در گزارشی به تاریخ 14 خرداد 1342 مینویسد:
«اطلاعات واصله از منابع مختلف حاکیست وضع عزاداری در سال جاری در تهران بسیار بیسابقه و در دستجات و مجالس روضهخوانی تعداد زیادی جمعیت شرکت میکرد که شاید در ده سال اخیر بیسابقه بود، بخصوص در روزهای 9 و 10 محرم شب و روز دستجات با جمعیت خیلی زیاد در حرکت بودند و در اغلب مجالس عمومی... به دولت و هیئت حاکمه حمله میشد و عکس [آیتالله]خمینی و اعلامیههای او که خطاب به وعاظ صادر کرده بود[1] و همچنین اعلامیه آیتالله میلانی و سایر علما تبعه او زیاد میان مردم منتشر شد... و در دستجات روزهای 9 و 10 و شبهای تاسوعا و عاشورا به روی تمام پرچمها و علامتها و کتلها عکسهای [آیتالله] خمینی نصب بود و طبق تحقیق در حدود یکصدوپنجاه هزار نفر در دستجات البته در تمام تهران شرکت میکردند و نوحههایی سروده بودند که پشتیبانی از [آیتالله]خمینی بود.... در مسجد حاج شیخ عبدالحسین، فلسفی واعظ به روی منبر (نامفهوم) را اعلام کرد و از مردم رأی گرفت و مواد مخالفت مردم با طرح لوایح ششگانه، تعطیل جراید، جلوگیری از آزادی بیان و زندانی کردن مخالفین بود و نوار آنرا گرفته که میخواهند چند نسخه از روی آن تهیه و به سازمان ملل بفرستند... در تمام مجالس... میگفتند ما تا زنده هستیم و روحانیت وجود دارد نخواهیم گذارد مملکت اسلامی ما زیر بار یهود و اسرائیل برود مگر اینکه تمام روحانیون را بکشند.... شعارها عموماً علیه هیئت حاکمه به این مضمون که خداوند ریشه مخالفین مذهب را بکند و نیز به نفع [آیتالله]خمینی بود و در حقیقت شعار [آیتالله]خمینی، عکس [آیتالله]خمینی، نام [آیتالله]خمینی سمبل و شعار اصلی مخالفین بود... روی این اصل اولاً عدم شرکت وعاظ در مراسم عزاداری دربار شاهنشاهی در کاخ گلستان و اعتماد عجیب و محکمی که بین تمام روحانیون و در حقیقت عمامه به سرها درست شده و مردم هم از تمام طبقات آنها را حمایت میکنند و مجالسی که تعداد شرکت کنندگان در آن به مراتب از سنوات قبل بیشتر بوده و همه تبدیل به مجالس حمله به دولت [شدند] و حتی در مجالس بزرگ حمله به رژیم سلطنتی میکردند و نام مقام و مقامات غیر مسئول از طرف روضهخوانها اعلام میشد و نیز عنوان حکومت چهل ساله اخیر که مقصود آنها از زمان حکومت سلسله پهلوی تا حال بود و حمله به آن باید خیلی قابل توجه باشد.... روضهخوانها چه در منابر چه در برخورد با مردم و چه در برخورد با یکدیگر با شجاعت خاصی میگفتند هر چه از سازمان امنیت به ما تلفن کردند، هر چه تهدید و تطمیع کردند، ما نرفتیم و در مراسم سوگواری دربار شرکت نکردیم و هر چه میخواستند به ما کردهاند و برای کشته شدن همگی ایستادهایم، هر کار میخواهند بکنند...»[2]
پینوشتها:
[1]. امام خمینی در 28 اردیبهشت 1342 اعلامیهای خطاب به وعاظ و روحانیون صادر و آنها را به افشای جنایتها و خیانتهای حکومت شاه دعوت کردند. بخشهایی از آن به این شرح است:
«... در این ایام که دستگاه جبار از خوف آنکه مبادا در منابر و مجامع مسلمین شرح مظالم و اعمال خلاف انسانی و ضد دینی و وطنی آنها داده شود، دست به رسوایی دیگری زده و در صدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغین محترم و سران هیأت عزادار است که از مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسری واگذارند، لازم است تذکر دهم که این التزامات علاوه بر آنکه ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزام گیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند، عجب است که دستگاه بیپروا ادعا دارد که قاطبه ملت با اوست و از پشتیبانی اکثریت قاطع برخوردار است، با این وصف، در تمام شهرستانها، قرا و قصبات به دست و پا افتاده و با ارعاب و تهدید ملت خفقان ایجاد میکند... حضرات مبلغین عظام، هیأت محترم، و سران دستههای عزادار متذکر شوند که لازم است فریضه دینی خود را در این ایام در اجتماعات مسلمین ادا کنند، و از سید مظلومان فداکاری در راه احیای شریعت را فرا گیرند، و از توهم چند روز حبس و زجر نترسند... آقایان بدانند که خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنیامیه نیست... خطر اسرائیل و عمال آن [بهائیان] را به مردم تذکر دهید،... سکوت در این ایام تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است...» ( خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 229 - 230).
[2]. مرکز بررسی اسناد تاریخی، مسعودیها به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392، ص 514.
تعداد بازدید: 692