29 آبان 1401
ساواک فارس در گزارشی به تاریخ 29 آبان 1342 مینویسد:
«یکی از مأمورین که با روحانیون تماس دارد به قم مسافرت [و] در مراجعت مشهودات خود را بنا به اظهار اشخاص به شرح زیر گزارش نموده:
... آقای خمینی در کتابی که درباره کسروی نوشته، به نام اسرار حق و یا کشف اسرار[1] با خانواده جلیل سلطنت مخالفت کرده و گوشه کنایههایی در آن کتاب به اعلیحضرت رضاشاه کبیر[!] زده است....
اکثریت طلاب جوان قم طرفدار [آیتالله]خمینی هستند و تقلید غیر او را حرام میدانند. این عده با دانشگاهیها و جبهه ملی و نهضت آزادی در تماس هستند. اگر مسافر غریبی به قم وارد شود، فوری او را تبلیغ مینمایند که آقای خمینی اعلم است،... میگویند [آیتالله]خمینی به اسلام خدمت کرده، شاه ایران میخواسته ایران را مثل ترکیه نماید و قرآن را از بین ببرد....»[2]
پینوشتها:
[1]. امام خمینی کتاب کشف الاسرار را در پاسخ به رساله «اسرار هزار ساله» نوشته علیاکبر حکمیزاده (منتشر شده در سال 1322) نگاشت. حکمیزاده در این جزوه علاوه بر طرح شبهاتی درخصوص مذهب تشیع و اهانت و تبلیغات سوء علیه روحانیت، درباره مسائل حکومتیِ اسلام نیز اظهارنظرها و خردهگیریهایی کرده بود. امام پس از مشاهده این جزوه انحرافی دو ماه درسهای خود را تعطیل کرد تا پاسخی درخور به آن بدهد. کشف الاسرار اولین بار در سال 1323 و چاپ سوم آن در سال 1327 در 334 صفحه توسط کتابفروشی علمیه اسلامیه تهران منتشر شد. (امام خمینی و حکومت اسلامی، مأخذشناسی اندیشه سیاسی امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، ص 22).
در بخشی از کتاب آمده است:
«در این بیست سال که به درست دوره اختناق ایران و دین بهشمار میرفت، همه دیدید و دیدیم که بالاتر هدف رضاخان علما بودند و آنقدر که او با آنها بد بود با دیگران نبود، چون میدانست اگر گلوی اینها را با سختی فشار ندهد و زبان آنها را در هر گوشه با زور و سرنیزه نبندد، تنها کسی که با مقاصد مسموم او طرفیت کند و با رویههایی که میخواست برخلاف نفع مملکت و صلاح دین اتخاذ کند مخالفت نماید، آنها هستند و زمامداران آن روز یا نوکرهای خاص او بودند و با مقاصد او همراه بودند و یا ضعیفالنفس و ترسو بودند و با یک هو از میدان در میرفتند.... ملاها از همان روزهای اول، تصدی رضاخان را برخلاف مصالح کشور تشخیص دادند و تا توانستند عمومی و وقتی نشد مخفیانه و خصوصی فسادهای خانمانسوز او را به مردم گوشزد کردند... بیچاره ملاها ساقط شدند و میدان برای بازیگران عصر طلایی باز شد و سیاهروزیهایی دیدید که صفحه تاریخ شما را تاریک و ننگین کرد و هنوز تا سالهای طولانی جبرانبردار نیست....» (ص 9و 10).
[2]. مرکز بررسی اسناد تاریخی پایگاههای انقلاب اسلامی، مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380، ص 115.
تعداد بازدید: 496