10 بهمن 1401
ساواک در گزارشی به تاریخ 10 بهمن 1343 مینویسد:
«در ساعت 18:00 روز 6 /11 /43 جلسهای در منزل دکتر مظفر بقایی[1] تشکیل گردید. در این جلسه آقای رحیمیان، مهندس نورایی و قاسملو شرکت داشتند. تمام بحث درباره ترور آقای نخستوزیر دور میزد. ابتدا دکتر بقایی از قاسملو سئوال نمودند در بازار چه خبر، قاسملو جواباً اظهار میکند: در بازار دو نظر وجود دارد: 1- عدهای ترور نخستوزیر را وابسته به سیاستهای خارجی میدانند. 2- عدهای ترور را اثر نارضایتی فردی میدانند.
سپس دکتر بقایی اظهار نمود به نظر من این ترور توسط ضارب انجام شده، بدون وابستگی خارجی زیرا مردم به ستوه آمدهاند و از احساسات خود در این موارد تبعیت میکنند، اصولاً وضع کشور به حال انفجار رسیده است. و این مطلبی است که من از مدتها قبل پیشبینی میکردم، این وضع ادامه خواهد داشت، مگر آنکه دولتها فکری به حال مردم بکنند و در وضع آنان بهبود حاصل نمایند[2] و گرنه باز ترور رواج پیدا [خواهد] کرد... چند سال قبل، مردم تصور میکردند که اعلیحضرت از اعمال اطرافیان بیاطلاع هستند و به ایشان گزارش دروغ داده میشود، ولی امروز همه چیز برملا شده و مردم کاسه صبرشان لبریز گردیده است و به کسی اطمینان ندارند و امیدوار هم نیستند. بنابراین ترور نخستوزیر را ناشی از احساسات شخصی مردم میدانند...»[3]
گفتنی است پس از تبعید امام خمینی به ترکیه به سبب اعتراض به تصویب قانون استعماری کاپیتولاسیون، هیئت مؤتلفه اسلامی[4] بر آن شد تا فعالیت خود را از صرف آموزشی - تبلیغی خارج کرده، به صورت سازمان سیاسی - نظامی به فعالیت ادامه دهد. به این ترتیب شاخه نظامی به این هیئت اضافه شده، در اولین گام و از همان روز تبعید امام، ترور نخستوزیر وقت حسنعلی منصور در دستور کار قرار گرفت.[5] صبح روز اول بهمن 1343 منصور در مقابل مجلس شورای ملی هدف گلوله محمد بخارایی قرار گرفته[6]، پنج روز بعد درگذشت.[7] بخارایی در وصیتنامه خود اهانت به روحانیت از سوی حکومت، تصویب کاپیتولاسیون و به نتیجه نرسیدن مبارزات غیرمسلحانه را از جمله دلایل کشتن منصور عنوان کرده بود.[8]
پینوشتها:
[1]. دکتر مظفر بقایی کرمانی (1290-1366) سیاستمدار، نماینده مجلس و رهبر حزب زحمتکشان ملت ایران بود.
[2]. تقلیل دلایل ترور منصور به نابسامانیهای معیشتیِ مردم را در خوشبینانهترین حالت میتوان ناشی از عدم شناخت صحیح و عمیق دکتر بقایی از نهضت اسلامی دانست.
[3]. مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک، ج 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1383، ص 228.
[4]. هیئت مؤتلفه اسلامی در سال 1342 از ائتلاف سه هیئت فعال در بازار به نامهای هیئت مسجد امینالدوله (بازار دروازه)، هیئت مسجد شیخ علی و هیئت اصفهانیها تشکیل شد. مؤتلفه اسلامی تنها تشکلی بود که در 15 خرداد 1342 حضور جدی داشت. (روحبخش، رحیم، «از فدائیان تا مؤتلفه»، زمانه، اسفند 1386، ش 66، ص 41 – 48؛ عیوضی، محمدرحیم و محمدجواد هراتی، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، قم، دفتر نشر معارف، 1396، ص 106 - 107).
[5]. مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1361، ص 101.
[6]. اطلاعات، س 39، پنجشنبه 1 بهمن 1343، ش 11594.
[7]. اطلاعات شماره فوقالعاده، چهارشنبه 7 بهمن 1343.
[8]. کرامت، فرهاد، »در مسیر تاریخ: تاریخچه تشکیل و فعالیت حزب مؤتلفه اسلامی»، زمانه، اسفند 1386، ش 66، ص 58 – 64.
تعداد بازدید: 461