18 فروردين 1403
روزنامه اطلاعات در شماره روز 18 فروردین 1342 در خبری مینویسد:
«دکتر سیدمهدی روحانی[1]، نماینده مذهبی ایران در اروپا، اعلامیهای درباره جامعه روحانیت و وقایع اخیر[2] صادر کرد. در این اعلامیه آمده است:
«ما باید از روش ائمه دین تبعیت و تقلید کنیم که حتی برای کشور و جلوگیری از فتنه و آشوب با مخالفان سرسخت خود مدارا میکردند و آنها را به دعا مدد مینمودند تا چه رسد به کشور ما که هماکنون در شرایط مساعدی زندگی میکنیم که مدیران امور کشور به نظامات دین مبین معتقد و مقید بوده و محور امیدها نزدیکی مبانی مقررات اسلام و تربیت نسل کنونی بر موازین تربیتی اسلام است. من وظیفه شرعی خود میدانم به صراحت اعلام کنم آنها که رهبران این داعیه شدهاند یا از نتایج زیانبخش عمل خود بیخبرند و یا اینکه دانسته آلتدست مغرضین و مفسدهجویان شدهاند.»[3]
گفتنی است با آغاز حکومت پهلوی دوم چند عامل در تجدید نظر پهلوی در سیاستهای فرهنگی - مذهبی کشور تأثیر گذارد. عرفیگرایی و غربگرایی ستون فقرات سیاستهای فرهنگی - مذهبی هر دو دوره بود، شیوه پیاده کردن سیاستها اما کمی تغییر کرد. اشغال کشور در خلال جنگ جهانی دوم و در پی آن قدرتیافتن حزب توده محمدرضا پهلوی را بر آن داشت تا به نهاد روحانیت نزدیک شود؛ نهادی که در دوره حکمرانی پدرش از عرصههای سیاسی و فرهنگی رانده شده بود. در ادامه، نهضت ملیشدن نفت و وجود سیاستمداری چون دکتر مصدق و یارانش سبب نزدیکی هرچه بیشتر شاه و روحانیت شد که دستکم در دو مقطع نتیجه بخش بود: ابتدا در جریان نهضت ملیشدن نفت و نخستوزیری مصدق و بعد در ماجرای سرکوب بهائیان. اما از آنجا که این اتحاد منفعتمحور بود، در نهایت در دهه 40 شمسی و همزمان با فوت آیتالله العظمی بروجردی و جلب حمایت آمریکا توسط شاه پایان یافته، در جریان غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی و اعلام رفراندوم انقلاب سفید روحانیت در مقابل حکومت قرار گرفت. در دهه 50 شمسی و همزمان با چند برابر شدن درآمدهای نفتی، شاه بیش از پیش خود را از داشتن متحدان قدرتمند داخلی بینیاز دیده، با جدیت و شدتی مضاعف سیاستهای فرهنگی - مذهبی خود را اجرا کرد.[4]
پینوشتها:
[1]. سیدمهدی روحانی در زمان حکومت پهلوی نماینده مذهبی دولت ایران در اروپا بود، وی با کمک حکومت پهلوی و با هدف توجیه اعمال و سیاستهای پهلوی در پاریس دست به انتشار نشریاتی زد؛ «افکار شیعه» و «بینش اسلام» از آن جملهاند. او با سوءاستفاده از دوستی با پسران آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی و ارتباط نزدیک با آنان، موفق به اخذ درجه اجتهاد به امضای چند نفر از علمای ایران و نجف شد که در شورای عالی دانشگاه تهران معادل درجه دکتری شناخته شد. روحانی ارتباط گستردهای نیز با ساواک و سیا داشت.
در خصوص عدم صلاحیت علمی او در گزارش ساواک مورخ 28 اسفند 1336 از قول آیتالله العظمی بروجردی آمده است:
«از طرف یکی از افسران ارتش از اصفهان چند نامه در خصوص عدم صلاحیت سیدمهدی روحانی به اینجانب نوشته... و آن افسر از من توضیح خواسته است که شما روی چه نظری چنین عنصر بیسواد و بدسابقه را برای پاریس انتخاب نمودهاید، من نمیدانم چه شخصی این سید را به پاریس فرستاده که آبروی عالم اسلام و شیعه را در مقابل مجوسها ببرد؟... من مطلقاً چنین انتخابی را ننموده و بلکه جداً با رفتن این شخص به پاریس مخالف میباشم ...» (قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، 1378، ص 68).
[2]. منظور فاجعه مدرسه فیضیه در 2 فروردین است.
[3]. اطلاعات، س 37، یکشنبه 18 فروردین 1342، ش 11061.
[4]. ملکزاده، الهام و محمد بقایی، «درآمدی تحلیلی بر سیاستهای فرهنگی – مذهبی پهلوی اول و دوم»، گنجینه اسناد، تابستان 1395، ش 102، ص 76 – 95.
تعداد بازدید: 567