خاطرات

واکنش طلاب اردبیل به دستگیری امام خمینی


16 مرداد 1403


طلبه‌های اردبیل وقتی که شنیدند حضرت امام را دستگیر کرده‌اند شروع کردند به پخش شبنامه. اعلامیه‌ها را رونویسی می‌کردند. آن وقت‌ها دستگاه تکثیر وجود نداشت. شب‌ها ما می‌نشستیم اعلامیه‌ها را در مدرسه با دست می‌نوشتیم؛ بعد بر دیوارها نصبت می‌کردم. بزودی فهمیدند که این اعلامیه‌ها از کجا می‌آید، احتمال می‌دهم که در خود مدرسه آنها جاسوس داشتند. سرهنگ سلیمی، رئیس مقتدر ساواک اردبیل ـ که بعد رئیس ساواک تبریز شد ـ ما را خواست و تکلیف کرد که از روی همان اعلامیه‌ها رونویسی کنیم. البته سعی کردیم که خطمان مشابه خط قبلی نباشد؛ و در آخر هم نوشتیم که به دستور سرهنگ سلیمی رئیس ساواک نوشته شد.

ایشان پرسید: «چرا این نکته را نوشتید؟» گفتم: «شما می‌خواهید به دست خودمان ما را گرفتار کنید؟ دستور دادید، ‌ما هم نوشتیم».

بعد خواستند طلبه‌ها را یکی یکی به سربازی ببرند. حوزه علمیه اردبیل را متلاشی بکنند. بعضی از طلبه‌ها حاضر شدند به سربازی بروند. ما جوان بودیم و در سنین دوره سربازی بودیم. من [حجت‌الاسلام ابوذر بیدار] و آقای دکتر نژادسلیم و آقای دکتر علی منافی در حجره‌های خود ماندیم و تصمیم گرفتیم که مدرسه را خالی نکنیم. بعضی از طلبه‌های غیور را وادار کردیم در مدرسه بمانند. پاسبان‌ها که برای بردن طلبه‌ها می‌آمدند ما آنها را نصیحت می‌‌کردیم و می‌گفتیم: «این جریان گذراست. اگر طلبه‌ها را به سربازی ببرید مدرسه‌ها خالی می‌شود، شما دین دارید، شما حسینی هستید، شما طرفدار مراجع هستید». آن‌قدر این پاسبهان‌ها را موعظه می‌کردیم که از بردن طلبه‌ها به سربازی منصرف می‌شدند.

 

منبع: باقری، علی، خاطرات 15 خرداد تبریز، ماجرای آغاز انقلاب اسلامی در تبریز، ج 3، تهران، حوزه هنری، 1375، ص 82 ـ 83.



 
تعداد بازدید: 276



آرشیو خاطرات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.