15 شهريور 1403
ساواک در گزارشی با موضوع «روحانیون» مورخ 15 شهریور 1343 مینویسد:
«طبق اطلاع در ظرف 3 روز گذشته اعلامیه مشروحی از طرف آیتالله میلانی به جانبداری از آیتالله حکیم و مخالفت شدید با سیاست آمریکا و انگلیس چاپ گردیده[1] که در آن تضعیف روحانیت در عراق و ایجاد محدودیت برای روحانیون را بر اثر اقدامات سیاسی انگلیس و آمریکا قلمداد کرده است. ضمناً اعلامیه مفصلی نیز از طرف آیتالله خمینی صادرشده که گویا در حال چاپ توقیف گردیده ولی برای چاپ مجدد به شهرستان کاشان و اصفهان فرستادهاند[2] و فلسفی واعظ نیز به دستور آیتالله خمینی در شهرستانها به منبر رفته و به سیاست ضدروحانی و مذهب دولت عراق حمله میکند و در ضمن مطالبی نیز در مورد سیاست روز ایران بهطور کنایه بیان مینماید و طبق اطلاع هزینه مسافرت و سخنرانی مشارٌالیه از طرف آیتالله خمینی تأمین میگردد. یکی از روحانیون مطلع اظهار داشته درصورتی که دولت ایران در این موقع که اختلافنظر شدید بین روحانیون ایران و عراق با دولت عراق ایجادشده، برای تبلیغ علیه عراق و مصر از وجود آنها استفاده نماید و توجه بیشتر نسبت به روحانیون معتدل مبذول دارد، ازنظر داخلی و خارجی بهرهبرداری بزرگی خواهد نمود.»[3]
گفتنی است با آغاز دهه 1950 م، وقوع کودتای ارتش مصر در 23 ژوئیه 1952 (اول مرداد 1331) و به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر، جهان عرب از اندیشههای ضد استعماری، ضد اسرائیلی و ناسیونالیستی وی متأثر و با الگوبرداری از تحولات مصر درگیر بحرانهای گستردهای شد. عراق نیز تحتتأثیر این بحرانها بود که در نهایت به کودتای 14 ژوئیه 1958 (23 تیر 1337) و به قدرت رسیدن عبدالکریم قاسم انجامید. با گشایش فضای سیاسی عراق، انواع و اقسام گروهها و احزاب مختلف اعم از ناصریستها، بعثیها، ناسیونالیستها و مارکسیستها پا به عرصه فعالیت سیاسی نهادند. نزدیکی قاسم به شوروی اما کفه ترازو در فضای سیاسی عراق را به سمت مارکسیستها سنگین کرده، این کشور به پایگاه احزاب کمونیست خاورمیانه بدل شد. طرح اندیشهها و اقدامات ضدمذهبی مارکسیستها سبب شد که تقابل و درگیری بین آنان و نیروهای مذهبی شکلی جدی و خشونتبار پیدا کند، دولت عراق نیز در این میان البته حامی کمونیستها بود.[4]
حکومت عبدالکریم قاسم طى یک کودتاى نظامى در 19 بهمن 1341 (8 فوریه 1963) سرنگون شد. قدرت را یک نیروى ائتلافى طرفدار ناصر و حزب بعث در دست گرفته، عبدالسلام عارف که طرفدار پان عربیسم بود، رئیسجمهور شد. در زمینه سیاست خارجى، عبدالسلام عارف طرفدار وحدت اعراب بود، به همین منظور در سال 1342 مذاکراتى را با مصر براى تشکیل یک فدراسیون انجام داد. در سال 1343 موافقتنامههایى براى هماهنگ کردن سیاستهاى نظامى و اقتصادى دو کشور منعقد شد که به مداخله مصریها در تمامى امور عراق و متعاقب آن نارضایتى مردم عراق انجامید.[5]
پینوشتها:
[1]. چنین اعلامیهای در اسناد یافت نشد.
[2]. در بررسی صحیفه امام اعلامیهای مقارن آن روزها یافت نشد، امام خمینی در 18 شهریور در سخنرانی در مسجد اعظم قم به تبیین توطئههای استعمار در ممالک اسلامی پرداخته، ائتلاف کشورهای اسلامی تحت لوای ناسیونالیسم افراطی را با تعبیر «نژادبازی» ارتجاع دانسته و محکوم کرده است، (صحیفه امام، ج 1 ، 1389، ص 378).
[3]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 4، 1400، ص 305.
[4]. زاور، علیاکبر و دیگران، «حوزه نجف و تحولات سیاسی - حزبی عراق در فاصله دو کودتا»، تاریخ (دانشگاه آزاد اسلامی واحد محلات)، زمستان 1399، ش 59، ص 193 – 215.
[5]. تحولات داخلی عراق و امنیت ملی ایران به روایت اسناد ساواک، 1383، مقدمه.
تعداد بازدید: 64