عباس واضح
تدوین تاریخ انقلاب اسلامی و نقش روحانیت در رشد، گسترش و پیروزی آن، تا اندازه زیادی در گرو ثبت و ضبط خاطرات رهبران روحانی انقلاب و دیگر افراد تأثیرگذار بر آن است. بدون شک خطیب توانمند مرحوم حجتالاسلام والمسلمین فلسفی ناظر و شاهد آگاه در دوران انقلاب اسلامی، یکی از آنان میباشد. خاطرات ایشان از دوران پهلوی، نهضت ملی شدن صنعت نفت، نهضت امام خمینی و حوادث دوران انقلاب اسلامی دارای مطالب پربار و منحصر به فردی است.
خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی نام کتابی است که مرکز اسناد انقلاب آن را تهیه و تنظیم نموده و توسط علی دوانی ویراستاری شده است. این کتاب سعی دارد با استفاده از خاطرات حجت الاسلام محمدتقی فلسفی (که برگرفته از گفتههای خود ایشان و اسناد ساواک میباشد) به نقش روحانیت به ویژه وعاظ در آگاهسازی مردم در مبارزه علیه رژیم شاه بپردازد.
فصل اول با عنوان «اصل و نسب خانوادگی» به شرح حالی از زندگی خانواده و ذکر خاطراتی از برخی نزدیکان نسبی حجت الاسلام والمسلمین فلسفی پرداخته است. در فصل دوم «زندگی من» زندگینامه حجت الاسلام فلسفی از تولد تا آغاز تحصیلات علوم دینی، ادامه آن در شهر قم، ورود ایشان به مبحث منبر و روضهخوانی و استقبال مردم از این خطابه ها را مورد بررسی قرار داده است.
«دوره رضاخانی و پایان آن» عنوان فصل سوم است. این فصل به بررسی اوضاع کشور در اواخر دوره قاجار و روی کار آمدن رژیم پهلوی و حکومت رضاخان پرداخته و گوشهای از اقدامات وی را بیان نموده است. حجتالاسلام فلسفی در ذکر خاطرات خود از این دوره از ممنوع المنبر شدن در دوره رضا شاه نیز سخن گفته است.
در فصل چهارم با عنوان «جریانها، حوادث و شخصیتهای سیاسی بعد از رضاخان»، فعالیتهای حزب توده در دوره حکومت پهلوی اول و مواضع روحانیت نسبت به اوضاع سیاسی کشور مورد بحث قرار گرفته و در ادامه نیز به فعالیتهای حزب دموکرات و تلاش برای جدایی آذربایجان از ایران می پردازد.
عنوان فصل پنجم «خاطراتی از دوران مرجعیت آیتالله العظمی بروجردی» است. در این فصل زمینهها و سوابق آشنایی آقای فلسفی با آیتالله بروجردی بررسی شده و نقش مرجعیت ایشان در رهبری مردم ایران و پیشبرد معارف اسلامی در سراسر ایران تحلیل شده است.
فصل ششم با نام «انتقاداتم از دولتهای وقت» به بیان مخالفتها و اعتراضات آقای فلسفی به عملکرد دولتها از زمان حیات آیتالله بروجردی تا ابتدای دهه 50 میپردازد. در صفحاتی از این فصل گزیدهای از سخنرانیهای آتشین فلسفی علیه اسدالله علم به نقل از اسناد امنیتی اینگونه آمده است:
«ساعت 17:00 روز پنجشنبه 7 /1 /48 موقعی که آقای فلسفی در مسجد ترکها مشغول سخنرانی بود، آقای علم با تعدادی از همراهان خود وارد مسجد مزبور گردید. به محض اینکه آقای فلسفی چشمش بهآقای علم افتاد مطالب قبلی خود را تغییر داده و شدیداً شروع به حمله و اعتراض به دولت و آقای علم نمود و گفت: «اگر یک عده آدم حسابی در ایران پیدا شود همانا آخوندها هستند، زیرا تحصیلات دارند. اروپاییها قدر علوم دینی را بهتر میدانند، زیرا برای دانشگاه کانادا از ایران آخوند بردند تا تدریس فلسفه اسلامی بنماید. حتی خارجیها در خود تهران در خیابان فرانسه محلی برای تحصیل فلسفه اسلامی درست کردهاند آن وقت شما چطور اجازه میدهید در تلویزیون آخوند .... را مسخره بکنند. ... ای آقای وزیر دربار! این چه وضعی است؟ ای خاک بر سر این دولتها. چرا اجازه میدهند آن نانجیب آدم چنین نمایشنامهای بنویسد.» (صفحه 215-214). اشاره آیت الله فلسفی به نمایشنامه ایست به نام «شهر قصه» نوشته بیژن مفید، که در آن روحانیت به شدت مورد اهانت قرار گرفته بود.
فصل هفتم با عنوان «درگیریهای سیاسی با دولتهای موقت پس از رحلت آیتالله بروجردی» با مطرح کردن وقایع مهم دهه چهل از جمله ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی، رفراندوم و لوایح ششگانه، فاجعه حمله مأموران رژیم به مدرسه فیضیه و حوادث پس از آن که به قیام 15 خرداد 1342 منجر گردید، به نقش مؤثر آقای فلسفی در وقایع آن سالها میپردازد. فعالیتهای آقای فلسفی در دهه چهل و مخالفتهای سرسختانه وی با رژیم باعث شد که بارها دستگیر و زندانی شود. فلسفی در قسمتی از خاطرات خود چنین آورده است: «امام خمینی نامه ای در ایام عاشورای 1342 مرقوم فرمودند. من در شب عاشورا متن آن نامه را بعد از استیضاح دولت وقت روی منبر خواندم. امام در آن تلویحاً گله کرده بودند که بعضی از اهل منبر مرعوب هستند و کمتر فعالیت دارند. نکته ای هم در آن نامه وجود داشت و آن توصیه امام بدین امر بودکه از مردم برای خرابی مدرسه فیضیه کمک گرفته شود. قبلاً ایشان به من پیام داده بودند که ممکن است خود ما –آقایان مراجع- از محل وجوه شرعی مدرسه را بسازیم امام بعد گفتند نه. اینکار باید مردمی باشد. یعنی زنها، مردها، کسبه، تجار، اداریها، روستاییان، پیرمردان، جوانان، همه و همه ولو حداقل مبلغ باشد به آن حساب مخصوص که در بانک صادرات شعبه قم باز شده است کمک های نقدی خود را بدهند تا آشکارا نشان داده بشود که مردم از عمل ننگین دستگاه جبار شاه در حمله به مدرسه فیضیه متنفر هستند و عملاً ابراز انزجار و اعتراض می کنند.» (صفحه 255-254). فلسفی در شب عاشورای سال 1342 در ده ماده دولت اسدالله علم را استیضاح کرد. منبرهای فلسفی در محرم سال 1342 به حدی مأموران رژیم را به ستوه آورده بود که در گزارشات پی در پی خود، از آن یاد کردهاند و تقاضای جلوگیری از فعالیتهای ایشان را نمودهاند. پس از اتمام سخنرانیهای ایشان در دهه اول محرم، ساواک بلافاصله گزارش بسیار مهم و صریحی از بازتاب سیاسی این سخنرانیها در جامعه تهیه نمود و نسبت به ادامه منابر وعاظ در ماه محرم و صفر هشدار داد. در بخشی از این گزارش آمده است: «دو سخنرانی شیخ محمدتقی فلسفی در مسجد ترکها در روزهای یکشنبه و دوشنبه [12 و 13 خرداد] هفته جاری با انتشار اعلامیه خمینی، عکسهای متعدد و فراوان او در پایتخت و شعارهای کنایهداری که بر علیه شاه به نام «یزید» و «دستگاه یزیدی» و «مریدان یزید» داد، عکسالعمل بسیار بدی در بین توده مردم داشت. حملات دستهجمعی روحانیون و ملایان در روی منابر بر علیه شاه و دولت، حیثیت دستگاههای دولتی را پایین آورده و اگر حملات دستهجمعی ملاها و دستگاههای روحانی در دو ماهه محرم و صفر ادامه یابد، یقیناً سبب تهییج افکار عمومی خواهد شد و بتدریج نفوذ معنوی روحانیون و ملاها زیاد شده تا جائیکه نفوذ کلام و اثر اعلامیه و یا نشریات آنها حوادثی نظیر آنچه در مشروطیت ایران میگذشت به وجود [خواهد] آورد. در روز 11 و 12 محرم حداقل یکصد هزار نفر نطق فلسفی را گوش دادهاند. اگر موعظه ملاها در مساجد ختم باشد خطرش کمتر از موعظه بر بالای منبر در ایام سوگواری است. زیرا در آنجا طرف کلام وعاظ، طبقات دوم و اول است ولی در روی منابر سوگواری طرف مردم عوام [بوده] و هیجان افکار آنها کنترلش مشکل است... دعوت از فلسفی برای وعظ در روزهای دهه اول محرم، ضربه دیگری بر نفوذ شاه و دولت در دستگاه روحانیون و وعاظ است در این ده روز اکثر وعاظی که طرفدار دولت بودند و یا کمتر به مخالفت علنی بر علیه مقام سلطنت و دولت میپرداختند... به وحشت افتاده و برای اینکه به دسته مخالف اهل دین و علم منصوب نشوند رویه موافقت با دسته خمینی پیش گرفتهاند.... پخش اظهارات فلسفی در روز 10 محرم در مسجد ترکها و تهدیدی که به ادامه فعالیت ضد دولتی بعد از خاتمه دو ماهه محرم و صفر کرد قابل توجه است. او توصیه میکرد در انتخابات (گرچه قلابی است) مبارزه کنند و شعار «آزادی و حق گرفتنی است و نه دادنی» میداد...» (صفحه 271)
ادامه این فصل به بیان فعالیتهای آقای فلسفی پس از دستگیری در شب 12 محرم در زندان تا زمان آزادی ایشان میپردازد.
فصل هشتم با عنوان «حوادثی که در سالهای پس از قیام پانزده خرداد داشتم»، فعالیتهای آقای فلسفی پس از آزادی از زندان در تیرماه 1342 را به بحث کشیده است. وی پس از آزادی به مدت صد روز ممنوعالمنبر گردید. در آبان ماه همان سال مجدداً به سخنرانی پرداخت اما بار دیگر 250 روز دیگر به ممنوعیت منبر وی افزوده شد. او با این شرایط نطق های تند خود را با سفر به شهرهای مختلف ادامه داد. تا اینکه در 1350 از سوی دستگاه حاکمه برای همیشه ممنوع المنبر شد.
در فصل نهم با عنوان «سه خاطره از سالهای اول پیروزی انقلاب»: خاطراتی از آقای فلسفی روایت شده با این عناوین: 1- سخنرانی من در مراسم چهلم شهید مطهری، 2- اقدامی خلاف انصاف در زمان دولت وقت، 3- آقای شریعتمداری و حزب خلق مسلمان.
فصل دهم نیز تحت عنوان «خاطرات بعضی سفرها» از آقای فلسفی درباره برخی سفرهای خود به شهرهای داخلی همچون مشهد، کرمان، آبادان، کاشان و سفرهای خارجی به کشورهای عربستان و عراق و ملاقاتهای ایشان با شخصیتهای علمی و دینی سؤال شده است. لازم به ذکر است که سید حمید روحانی مسؤولیت مصاحبه با آقای فلسفی را در تدوین این کتاب بر عهده داشته است.
فصل یازدهم «ریشههای انقلاب» نام دارد. در این فصل آقای فلسفی چگونگی رواج رشوه یا حق حساب در بدنه رژیم پهلوی را بیان نموده و با آوردن مثالهایی از جمله تغییر تاریخ هجری شمسی به تاریخ شاهنشاهی، مصونیت قانون اتباع آمریکایی و مطالبی دیگر، به تلاش دولتهای وقت در محقق کردن منویات تبهکارانه بیگانگان در کشور اشاره مینماید.
فصل دوازدهم با عنوان «نهضت امام خمینی برای حفظ اسلام»، آخرین فصل کتاب است که به نظرات آقای فلسفی درباره شخصیت امام خمینی و نقش رهبری ایشان در پیروزی انقلاب پرداخته و اهداف امام خمینی در تشکیل حکومت اسلامی را تشریح می کند. بخش پایانی کتاب شامل 359 فقره سند است که حاوی گزارشهای متعدد ساواک از فعالیتهای حجت الاسلام فلسفی در دهههای 40 و 50 میباشد. همچنین تصاویری از ایشان در محافل خصوصی، اجتماعی و سیاسی گردآوری شده است.
کتاب خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی با 972 صفحه در 12 فصل به همراه مقدمه، اسناد، تصاویر و فهرست اعلام توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال 1376 انتشار یافته است.
تعداد بازدید: 6060