امام خمینی(ره) 29 اسفند 1341 در مسجد اعظم شهر قم و در جمع روحانیون، طلاب و اهالی شهر، درباره توطئههای استعمار بر ضد اسلام و مسئولیت سنگین عالمان دینی سخنرانی کردند. متن سخنان ایشان چنین است:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
امسال(1) ما عید نداریم و این عید را عزای ملی اعلام میکنیم، نه به خاطر اینکه مصادف است با شهادت حضرت صادق ـ سلام اللّه علیه؛ آن حضرت مقامش عالی و بلند است، ولادت و شهادتش موجب تحکیم و پیشرفت اسلام است. به قول سیدبن طاووس ـعلیه الرحمهـ برای شهادت [مثل] امام صادق باید جشن گرفت.(2)
ما در این عید عزاداریم برای مصیبتها و لطمههایی که در این سال(3) به اسلام وارد شد، این سال، سال خوشی برای مسلمین نبود، سال خوبی برای روحانیت نبود. در این سال به اسلام تجاوز شد. علمای دین و روحانیون مورد اهانت قرار گرفتند، هتک شدند. در این سال استعمار توطئههایی را علیه اسلام تدارک دید، عمال پلید استعمار به قرآن جسارت کردند، برای پایمال کردن احکام نورانی قرآن نقشهها کشیدند، برنامهها ریختند، طرحها دادند. اگر مسلمین بدانند که چه توطئهها و نقشههایی علیه عزت اسلام، سعادت ملتهای مسلمان و استقلال ممالک اسلامی در دست اقدام است، دیگر هیچ وقت عید نمیگیرند بلکه قیام میکنند به وظایف دینی که بر عهده دارند. وظیفۀ علمای دین، وظیفۀ ملتهای مسلمان سنگین است. همه وظیفه دارند که از اسلام دفاع کنند. در برابر توطئهها بایستند و با آن مقابله کنند. آنها که در برابر خطرهایی که متوجه اسلام شده است قیام نکنند، مقابله نکنند و به دفاع برنخیزند، آنها در عداد مردگانند.
روحانیت اسلام تا این لحظه از تاریخ حیات درخشان خود در خدمت اسلام و مسلمانها بوده و در راه دفاع از دین خدا و حقوق ملتها مجاهده و مبارزه کرده است و در مواقع لزوم مردم را متوجه خطرهایی کرده که علیه اسلام و استقلال کشورهای اسلامی مطرح بوده است و در برابر فشارها، قلدریها و تهدیدهایی که از جانب ستمکاران و حاکمان جائر بر روحانیت وارد شده عقبنشینی نکرده و سکوت را جایز نشمرده است و با ارعاب و تهدید از وظایف خود دست نکشیده و تسلیم جباران نشده است. روحانیان را با تهدید و قلدری نمیتوان در برابر سلطه و قدرت ظَلمه و ستمکاران مرعوب کرد. روحانیان از سرنیزۀ جباران و جنایتکاران نمیترسند و از وظایف خود دست نمیکشند.إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنا اللّهُ ثُمَّ استَقاموُا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ اَلا تَخافُوا وَ لا تَحزَنوُا وَ أَبْشِروُا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ توُعَدوُنَ.(4) آنها که گفتند مربی ما خداست و سپس استقامت ورزیدند، ملائکه بر آنها فرود میآید، قلبهایشان را تسکین میبخشد و آنها را دلداری میدهد که مترسید و اندوهگین نشوید و شادمان شوید به بهشتی که وعده داده میشدید. پس برای چه بترسیم، برای چه اندوهگین باشیم، اینها که آدم نیستند که ما از آنها بترسیم. ما را به چه تهدید میکنند اینها؟
روحانیت نباید از چیزی بترسد، روحانیت نباید از عربدهکشیها، وحشیگریها و غوغای مشتی رجاله و اراذل وحشت کند. علما و روحانیان باید تا آخرین قطره خون خود را در راه اسلام، در راه قرآن و در راه اِعلای کلمه اللّه نثار کنند. اگر بناست ـ خدای نخواسته ـ اسلام نباشد، احکام قرآن نباشد، مذهب جعفری در کشور از رسمیت بیفتد، روحانیت اصلاً نمیخواهیم باشد، (در آن صورت) حوزههای علمیه نمیخواهیم وجود داشته باشد. ما حوزههای علمیه را میخواهیم برای حفظ اسلام، ترویج احکام الهی و قوانین قرآنی. اما اگر بنا باشد، دستگاه جبار، دین مقدس اسلام را از رسمیت بیندازد، احکام اسلام را از بین ببرد و قرآن را مهجور و منکوب کند، وجود حوزههای علمیه چه ثمرهای دارد و چه آثاری بر آن مترتب است؟(5) آیا این حوزهها را میخواهیم که فقط از ترتب بحث کند؟(6) حوزههای علمیه باید زنده باشد و در برابر دشمنان اسلام چون کوه محکم بایستد و بخروشد. این حکومت فاسد همه قوای خود را برای ضربه زدن به اسلام و مردم مسلمان به کار گرفته است و بساط ظلم و جنایت خود را هر روز بیشتر گسترش میدهد. ما وظیفه داریم که در برابر این جنایتکاران بایستیم و سکوت نکنیم.
آیا در شرایطی که استعمار، قرآن مسلمانها را تحریف میکند ما ساکت باشیم؟! آیا در موقعی که دستگاه طاغی بر مدرسۀ علوم دینی هجوم میبرد و اهل مدرسه را مورد ضرب و شتم قرار میدهد و اموال طلاب را غارت میکند و علمای اعلام را به زندان میبرد، هتک میکند و مورد تهدید و تحقیر و اهانت قرار میدهد، ما ساکت باشیم؟ آیا ما ساکت باشیم در صورتی که علمای تهران حبس میشوند و هتک میشوند؟ آیا ما ساکت باشیم در حالی که علمای قم مورد شدیدترین اهانتها قرار میگیرند؟! به جرم اینکه میگویند «ربنا اللّه»، مربی ما آمریکا نیست، مربی ما انگلیس نیست، مربی ما اسرائیل نیست، مربی ما خداست.
جرم علما و روحانیون این است که از اسلام دفاع میکنند، از احکام قرآن دفاع میکنند و رودرروی جباران و ستمکاران میایستند و بر سرشان فریاد میزنند که تجاوز به احکام اللّه نکنید، سنن الهی را بازیچۀ دست خود قرار ندهید. شما هرگز نمیتوانید احکام خدا را تغییر دهید و چنین حقی ندارید. احکام الهی حق انبیا است که آن را از جانب خداوند متعال برای سعادت بشر آوردهاند و علمای اعلام وظیفه دارند آن را حفظ کنند و آن را برای ملت بیان کنند. ما قانون الهی داریم و نیازمند قانون ظلمه و دولتهای دستنشانده نیستیم. آنها میخواهند قوانین اسارتبار اربابان خود را در کشور ما اجرا کنند. ما میدانیم آنها چه نقشههای شومی در سر دارند. ما میدانیم دستهای خیانتکار عوامل استعمار میخواهند بر ضد قرآن قوانینی وضع کنند و اسلام را از رسمیت بیندازند و قرآن را در کنار کتابهای ضاله قرار دهند.
ما میدانیمکه دستگاه جبار چه خوابهای خطرناکی برای اسلام دیده است که میآید شرط مسلمان بودن را از انتخاب کننده و انتخاب شونده حذف میکند، برای اینکه راه را برای نفوذ طایفۀ ضاله باز کند و آنها را بر مقدرات ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی مسلط سازد. ما صدای شیطانی آنها را در گوشه و کنار این مملکت بارها شنیدهایم که گاهی صراحتاً و گاهی تلویحاً مزمزه میکنند که ما اسلام را نمیخواهیم، اسلام مال عربهاست. این سخنان کینهتوزانۀ آنهاست نسبت به شریعت محمدی ـ صلیالله علیه و آله ـ و ما از اینگونه گفتار کفرآمیز و رسوا، به ماهیت ضد دینی آنها بهتر پی میبریم و بهتر آنها را میشناسیم. آنها عمال استعمارند، آنها ایادی بیگانگانند، آنها برای ریشهکن کردن اساس اسلام بر کشور ما مسلط شدهاند. ما سالیان درازی شاهد اعمال جنایتبار آنها بودهایم. ما وظیفه داریم ملت را بیدار کنیم و این نکات را به مردم برسانیم تا اتمام حجت شده باشد.
ای مسلمانان عالم! بدانید در جریان تصویبنامۀ انجمنهای ایالتی و ولایتی علت مخالفت علمای اسلام قضیۀ شرکت زنان در انتخابات نبود، این قضیه ناچیزتر از آن بود که آن قیام عمومی را به همراه داشته باشد. مسئله این بود که علما و روحانیون دیدند که دستگاه جبار میخواهد با کیْد شیطانی اسلام را قلب کند و اوضاع را به عقب برگرداند.
آیا در چنین شرایطی که آنها قوانین مقدس اسلامی را بازیچۀ دست خود قرار دادهاند ما ساکت بنشینیم و اعتراض نکنیم و نگوییم که چرا وعاظ و خطبای اسلام را تحت فشار قرار میدهند؟ چرا صدای مبلغین اسلام را خفه میکنند؟ چرا چاپخانهها را تحت سانسور قرار میدهند و از چاپ و نشر نوشتههای اسلامی جلوگیری میکنند؟ چرا آزادی مطبوعات را سلب میکنند؟
اینها به نام امام صادق ـسلاماللّه علیهـ میخواهند با مکتب آن حضرت مقابله کنند. به نام امام صادق میخواهند احکام مقدس قرآن را از بین ببرند و تعالیم درخشان آنرا ریشهکن کنند. آنها در کنار شعار احترام به مقام حضرت صادق، از تساوی حقوق زن و مرد دم میزنند. تساوی حقوق زن و مرد یعنی قرآن را زیر پا گذاردن؛ یعنی مذهب جعفری را کنار زدن؛ یعنی قرآن را مهجور کردن و به جای آن کتابهای ضاله قرار دادن، یعنی دخترها را به سربازخانهها کشانیدن و سایر کارهایی که نوامیس اسلام و مسلمین را به خطر تهدید میکند.
این تساوی حقوق زن و مرد و ملحقات آن از نظر بیست میلیون نفوس ایرانی مردود، و محکوم است. معذلک با زور و سرنیزه، با فشار و با آتش گلوله میخواهند آن را بر ملت ما تحمیل کنند. اگر این فشارها از ناحیۀ انگلیس یا آمریکاست به ما بگویند تا ما خودمان با آنها برخورد کنیم. اگر الزامات بینالمللی است باز هم به ما بگویند تا فکر دیگری بکنیم. این دولتهای غیرقانونی از جان ما چه میخواهند؟ این نخستوزیر خبیث بیسواد(7) از جان این مردم چه میخواهد؟ چرا نمیرود به دنبال کارش تا یک نفر فهمیده و باسواد که غمخوار این ملت باشد بر سر کار آید؟
آیا ما ساکت باشیم و حرفی نزنیم در حالی که آنها به مدرسۀ فیضیه میریزند، در و پنجرهها را میشکنند، طلاب را کتک میزنند و اموالشان را غارت میکنند(8) علمای تهران را به زندان میبرند، در قم به مغازهها حمله میکنند، در مغازه را میشکنند و مال مردم را میبرند؟ این بدبختها خیال میکنند با زدن یک عده مردم بیسلاح و طلاب بیگناه فتح هندوستان کردهاند و مملکت را در سطح ممالک راقیۀ دنیا قرار دادهاند!
دستگاه جبار بداند که اگر بخواهد به اسلام تجاوز کند و احکام کفر را در بلاد اسلامی جاری سازد، من در کمین آنها ایستادهام. من تا آخرین لحظههای زندگیام از نوامیس اسلام و مسلمین دفاع میکنم. من به حکم اسلام که به ما دستور جهاد و مقابله داده است در برابر خیانت به اسلام دست روی دست نمیگذارم و ساکت نمینشینم. اگر میخواهند راحت باشند بیایند مرا که مزاحم هستم از این کشور تبعید کنند. تا من هستم نمیگذارم قوانین مخالف اسلام تصویب و اجرا شود؛ تا من هستم نمیگذارم که دستگاه جبار استقلال این ملت را بر باد دهد.
ملت اسلام نیز بیدار و نسبت به دین و آیین خود حساس و پایبندند. به علمای خود علاقهمندند؛ پشت سر علمای اسلام ایستادهاند و مسلماً در برابر خیانت به اسلام و قرآن ساکت نمینشینند و اجازه نمیدهند که جباران و ستمکاران هر چه میخواهند بر سر اسلام بیاورند و دستهایی را که به حریم قرآن دراز شود قطع میکنند.
شما آقایان روحانیون نیز باید هوشیار باشید. شما مسئولید که حقایق را با مردم در میان بگذارید و به اقشار مختلف ملت برسانید که چه نقشههایی علیه اسلام و استقلال مملکت کشیدهاند و چه ضربههایی میخواهند بر اسلام وارد کنند. در برابر زور و فشار طاغیان خضوع نکنید، تسلیم نشوید، صفوف خود را فشردهتر کنید. مردم زندهای باشید. در برابر حوادثی که پیش میآید استقامت داشته باشید و از آنهایی باشید که خداوند در حقشان فرمود:ان الذین قالوا ربنااللّه ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألاّ تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنة التی کنتم توعدون. خداوند ملائکه بر شما فرو میفرستد و قلبتان را آرامش میبخشد که از کشته شدن و اعدام شدن نگران نشوید. جایگاه ابدی شما «جنات عدن» است که وُعِدَالمتقون.(9) روز خوشی و سعادت ما روزی است که از این دنیای آلوده و انباشته از درد و رنج و بلا راحت شویم. عید ما و روز سعید ما در شهادت است. زندگانی در این روزگار برای مسلمین خوش و گوارا نیست. ما زندگی در سایۀ حکومت جباران و ستمکاران را نمیخواهیم و برای همه گونه حوادثی آمادهایم. شما هم باید آماده باشید، اگر واقعاً روحانی هستید نترسید، نگران نشوید، قلبتان را محکم کنید. خود را آماده کنید برای کشته شدن، خود را آماده کنید برای زندان رفتن، خود را آماده کنید برای سربازی رفتن، خود را آماده کنید برای ضرب و شتم و اهانت، خود را آماده کنید برای تحمل مصایبی که در راه دفاع از اسلام و استقلال برای شما در پیش است. کمربندها را محکم ببندید برای حبس، برای تبعید، برای سربازی رفتن، برای ناسزا شنیدن، نترسید و مضطرب نشوید. به من اگر فحش میدهند شما چرا غصه میخورید؟ شما چرا نگران میشوید؟ چرا کاغذها را جمع میکنید؟(10)
مگر من از حضرت امیر ـ علیهالسلام ـ بالاتر هستم؟ معاویه چند سال در بالای منبر به علی فحش داد و آن حضرت صبر کرد. مگر حضرت علی غیر از این حرفی میزد که ما میزنیم؟ ما میگوییم احکام قرآن باید در مملکت ما عمل شود. آن حضرت هم همین را میفرمود. مگر شما از اصحاب حضرت امیر بالاتر هستید که جان خود را در راه دین میدادند؟ پیشینیان ما، بزرگان دین ما و ائمۀ معصومین ـ علیهم السلام ـ در راه دفاع از اسلام هتک شدند، سیلی خوردند، به شهادت رسیدند؛ زندان رفتند، مسموم شدند. پیروان علی و فاطمه و اولاد روحانی و جسمانی آن بزرگواران همواره با حکام جائر مقابله کردند. عماریاسر، ...(11) عمر مبارک خود را در مقابله گذراند تا سرانجام در سن نود سالگی به دست «فئۀ باغیه»(12) به شهادت رسید. میثم تمار، این زبان گویای اسلام تا آنجا گفت و گفت که جلادان معاویه ـ علیهاللعنه ـ زبانش را بریدند، دستهایش را قطع کردند و بدترین شکنجهها را به او دادند.
اولاد فاطمه ـ سلام اللّه علیها ـ در طول تاریخ اسلام همیشه در برابر دستگاههای ظالم و جائر ایستادند و از اسلام دفاع کردند؛ زجرها کشیدند؛ ناسزاها شنیدند؛ لای جرز قرار گرفتند؛ دستهجمعی سربریده شدند، قتل عام شدند، به شهادت رسیدند، معالوصف مقاومت کردند و نگذاشتند که بدخواهانْ اسلام را از بین ببرند و احکام خدا را محو و نابود کنند.
اکنون بحمداللّه اولاد فاطمه زندهاند، در قم اولاد فاطمه هستند، در مشهد اولاد فاطمه هستند، در نجف اولاد فاطمه هستند، در سایر بلاد اولاد فاطمه هستند، اینها نمینشینند تا دولتها هر خیانتی که خواستند بکنند و احکام قرآن را پایمال کنند. تا اولاد فاطمه زندهاند، اجازه نمیدهند که دشمنان به مقدسات اسلام تجاوز کنند و مقدرات مسلمین را به دست یهود واسرائیل بسپرند. ای فاطمیین! به داد اسلام برسید. من امسال 63 سالم تمام است. پیغمبر اکرم ـ صلیالله علیه و آله ـ 63 سالش بود که وفات کرد، حضرت امیر ـ علیه السلام ـ 63 سالش بود که به شهادت رسید. ما از پیروان پیغمبر اکرم هستیم، ما از پیروان حضرت امیر هستیم، ما از پیروان حضرت اباعبداللّه هستیم. کسانی که پیروان آن بزرگواران باشند هرگز نمیترسند، ترس برای کسانی است که اعتقاد به عالم آخرت ندارند. غم و غصه برای آنهایی است که فقط همین دنیا را دارند و آمالشان دنیا است، اما آنها که میدانند در جنت نعیم و مقام کریم جا دارند از چه میترسند؟ ان الذین قالوا ربنااللّه ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألاّ تخافوا و لا تحزنوا و اَبشروا بالجنة التی کنتم توعدون.(13)
والسلام علیکم و رحمةاللّه(14)
امام خمینی(ره) در همین ایام با موضوع اعلام عزای عمومی در نوروز سال 1342 به مناسبت تحرکات ضد دینی حکومت پهلوی، نامهای برای حجتالاسلاموالمسلمین محمدتقی فلسفی نوشته و ارسال میکنند که متن آن چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
به عرض عالی میرساند، انشاءالله مزاج محترم خالی از کسالت است. تلگرافی به قزلقلعه(15) کردم. پس از آنکه مخابره شد مژده بیرون آمدنتان را دادند. «ذهب العناء بقی الاجر»(16) تصمیمی که ما برای نوروز امسال گرفتیم به نظرم موثر و خوب است، لکن با اختلاف سلیقهها باز برخورد کرده. انصافا ما برای کوبیده شدن خوب هستیم! در هر صورت به گمان بنده اگر جنابعالی و حضرت آیتالله والد و آیتالله آملی و آیتالله آشتیانی اعلامیه [ای] به مضمون اعلامیه ما یا هر طور صلاح میدانید مشترکا یا جداگانه انتشار دهید موثر خواهد بود. البته باید اسم وفات حضرت صادق- سلامالله علیه- برده نشود و با صراحت نوشته شود برای صدماتی که در این سال به اسلام وارد شده است. اگر آقای آشتیانی هم حاضر نشد بقیه کافی است و عمل دولت که جدیت دارد مذهب را به اسم حضرت صادق بکوبد، خنثی میشود. چون شنیدم دولت هم چنین تظاهری میخواهد بکند. والسلام علیکم.(17)
روحالله الموسوی الخمینی
پینوشتها:
1 ـ نوروز سال 1342.
2 ـ «و لولا امتثال امرالسنَّة و الکتاب فی لبس شعار الجزع و المصاب. لأجل ما طمس من اعلام الهدایة و أسس من ارکان الغوایة و تأسفاً علی ما فاتنا من تلک السعادة و تلهّفاً علی امثال تلک الشهادة و الاّکُنّا قد لبسنا لتلک النعمة الکبری اثواب المسرَّة و البشری»، از کتاب الملهوف علی قتلی الطفوف؛ سیدبن طاووس؛ ناشر: دارالاسوة للطباعة و النشر؛ چاپ اول، ص 83.
3 ـ سال 1341 ه . ش که جریان تصویبنامۀ غیر قانونی انجمنهای ایالتی و ولایتی و رفراندم ساختگی شاه در آن انجام گرفت.
4 ـ سورۀ فصلت، آیۀ 30
5 ـ اشاره به دیدگاه برخی از مقامات روحانی آن روزِ حوزۀ قم که بر این باور بودند چون مبارزه با رژیم شاه ممکن است مایۀ آسیب رسیدن به حوزهها بشود، بنابراین باید از مبارزه خودداری کرد.
6 ـ «ترتب» یکی از اصولی است که در حوزهها مورد بحث قرار میگیرد.
7 ـ اسداللّه عَلم
8 ـ اشاره به حملۀ مأموران شهربانی و ژاندارمری قم به مدرسۀ فیضیه و مغازههای قم در روز سوم بهمن 1341. در اینباره ر.ک: کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره)، ج1، ص 249.
9 ـ اقتباس از آیۀ 15 سورۀ فرقان
10 ـ اشاره به اعلامیۀ ساواک به نام «سازمان زنان ایران» که در آن زنندهترین، زشتترین و بیشرمانهترین فحشها به امام داده شده بود. پاسبانها و مأموران ساواک شبانه آن را در خیابانهای قم به در و دیوار میزدند. طلاب و روحانیان آن را جمع میکردند، امام در نشست بیرونی خانۀ خود نیز به طلابی که آن اعلامیۀ فضاحتبار را از دیوارها کنده بودند، اعتراض کرد که چرا این اعلامیه را جمع میکنید؟ بگذارید بر دیوارها باشد تا ماهیت دستگاه جبار را برای مردم بهتر روشن کند.
11 ـ در نوار نامفهوم است.
12 ـ حضرت رسول (ص) دربارۀ عمار فرمودند.
13 ـ در کتاب «کوثر، مجموعۀ سخنرانیهای حضرت امام خمینی(ره)، همراه با شرح وقایع انقلاب اسلامی»، چاپ اول، ج 1، ص52؛ مضمون چند فراز از این سخنرانی به استناد یادداشتها و خاطرات چند تن از شاهدان و حاضران در مجلس درج گردید. متن این سخنرانی که بر اساس توضیح ذیل تنظیم گردیده است همراه با تصویر گزارش شهربانی قم، کپی ترجمۀ عربی آن از کتاب «کفاح العلماء الاعلام»؛ چاپ نجف، توسط آقای سید حمید روحانی مؤلف کتاب «بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی»، به مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) ارائه گردید. ایشان در چگونگی ثبت و تنظیم این سخنرانی چنین نوشتهاند: « این سخنرانی را یکی از طلاب به نام سید حسن طاهری که ضبط صوتی در دسترس داشت، ضبط کرد و از مرز آبادان، به شکل پنهانی با خود به نجف اشرف برد. در آنجا به وسیلۀ برخی از روحانیان سختکوش بیدرنگ از نوار پیاده و به عربی برگردانده شد و بخشهای عمدۀ آن در کتاب «کفاحالعلماءالاعلام»، چاپ نجف اشرف، به چاپ رسید. این نگارنده در دورانی که در نجف اشرف میزیست، با همۀ تلاشی که کرد نتوانست نوار این سخنرانی و یا متن پیاده شدۀ آن را به دست آورد. در پی پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز نیز تلاش نگارنده برای به دست آوردن نوار این سخنرانی بیهوده بوده است، ناگزیر متن عربی آن را از کتاب یاد شده به فارسی برگردانده و بخشهایی را که شهربانی قم در گزارش خود آورده بر آن افزوده است و با آنچه را که خود نگارنده شنیده و به یاد سپرده آنرا تکمیل کرده است. شهربانی قم در گزارش خود شمار افراد حاضر در پای سخنرانی امام را «حدود چهار هزار نفر» برآورد کرده است. لیکن از دید این نگارنده به مراتب بیشتر بود. این نگارنده که در بین سخنرانی امام رسید، راهی برای ورود به مجلس نیافت و ناگزیر در بیرون شبستان، در لابهلای مردمی که ازدحام کرده بودند و به سخنان امام گوش فرا میدادند، ایستاد».
14- صحیفه امام، ج 1، صص 157 تا 165
15 - زندان قرلقلعه تهران
16- درد و رنج گذشت، و پاداش آن پایدار است.
17- صحیفه امام، ج 1، ص 155
تعداد بازدید: 6597