امام خمینی(ره) در خردادماه 1342 به استفتاء آیتالله محمدعلی گرامی در مورد فرقه بهائیت پاسخ دادند. در استفتاء آمده بود:
پیشگاه مبارک جناب مستطاب حضرت آیتالله العظمی آقای حاج آقا روحالله خمینی ـ متّعالله المسلمین بطول بقائه
مستدعی است حکم فرقة بهاییه را از نظر شرع انور در جهت ازدواج با مسلمانان ـ زن دادن و زن گرفتن ـ و همچنین در جهت طهارت و نجاست و خصوصاً وارد شدن آنها به حمامهای مسلمانان روشن فرمایید. ممنون میشویم. الداعی محمدعلی «گرامی» القمی
پاسخ امام خمینی(ره) چنین بود:
بسمهتعالی
این طایفة ضالّه، کافر و نجس هستند و ازدواج با آنها جایز نیست و به حمام مسلمین نباید وارد شوند.*
روحالله الموسوی الخمینی
امام خمینی(ره) هفتم خرداد 1342 در نامهای از آیتالله سید احمد خوانساری(1) دعوت کردند تا مردم را نسبت به ماهیت حکومت پهلوی آگاه کند. در این نامه آمده بود:
... شما که در مرکز هستید، خانهنشین شدهاید. اصلاً نه حرفی، نه اعلامیهای. هیچ کار نمیکنید. شما که در تهران هستید، مردم را دعوت به قرآن، یعنی وحدت و یگانگی نمیکنید. فایدهاش چیست؟ شما باید مردم را دعوت به قیام کنید. شما باید مردم را به اتحاد دعوت کنید تا موقعی که میخواهیم دستور قیام بدهیم آنها آماده باشند تا ریشة شاه و دولت را از میان برداریم.
چرا علمای تهران در مقابل این گرگهای درنده سکوت اختیار کردهاند؟ چرا در مقابل این لامذهبها که میخواهند دینمان را از دستمان بگیرند، سکوت کردهاید؟ چرا مقابل شاه مملکت که میخواهد روحانیت را از میان بردارد قیام نمیکنید؟ چرا در مقابل حکام سکوت میکنید؟ شما شنیدهاید که حضرت علی خانهنشین شده بود؛ اما دستور این بوده که 25 سال خانهنشین بشود. و بالاخره پس از این مدت، پدر مخالفین را در آورده است. یعنی مردم دیدند حق با حضرت علی است آن وقت در مقابل بیدینها قیام کردهاند. حال ما چند سال صبر کردهایم. در زمان پدرش هر کاری کرد هیچکس حرفی نزد. گفتهاند ببینیم آخرالامر چه میشود. تا آنطور مُرد. حالا پسرش دارد لطمه به دین میزند. باید هر طوری است حساب او را تصفیه کنیم. از امروز به بعد، سکوت فایده ندارد. امروز دیگر روز سکوت نیست. امروز روزی است که باید در مقابل لامذهبها قیام کرد. اگر دلتان میخواهد مملکت اسلامی ما و دین و آیین ما از بین برود به من بگویید.(2)*
امام خمینی(ره) نهم خرداد 1342 در جمع بازاریان تهران(3) و در پی رسیدن خبر اجیر شدن یک هزار مزدور چماقدار توسط ساواک قم به منظور درهم کوبیدن دستههای مذهبی در روز عاشورا فرمودند:
... ما افتخار میکنیم که مانند سیدالشهداء روز عاشورا کشته شویم، و بچههای ما را اسیر کنند و اموالمان را غارت نمایند. در عوض اسم ما تا ابد باقی خواهد ماند. اولاً، کار اینها با یزید هیچ فرقی نمیکند؛ ثانیا، اگر بخواهند چنین عملی را انجام دهند و بخواهند دستجات ما را بکوبند و مردم را به قتل برسانند، ما نیز از هماکنون مانند حسین اعلام میکنیم که: هر که با ماست به طرف ما بیاید و هر کس که با ما نیست به سمت لشکر یزید برود. یکی از کسانی که بایستی در راه حضرت سیدالشهداء آغشته به خون خود شود، خمینی است. حال که چنین است، باید ما روز عاشورا را در قم، کربلای حسین قرار بدهیم، تا یک کربلای ثانی درست کنیم؛ و مردم برای زیارت به قم بیایند. چه افتخاری بالاتر از این که در راه دین، در راه حسین، در راه استقلال مملکت کشته شویم. من میدانم دستوراتی را که در مورد اعزام دستة لاتها از تهران به قم بوده، از طرف رئیس سازمان امنیت قم است. سازمان امنیت قم از مرکز درخواست کرده که برای عاشورا در حدود ششصد نفر از لاتها را مسلح، به قم بفرستند؛ ولی من نمیگذارم رئیس سازمان امنیت(4) و رئیس شهربانی قم(5) هر کاری که دلشان خواست انجام دهند. روزی که وقتش برسد، میدانم با این...(6) چگونه رفتار کنم، و چطور آنها را گردن بزنم. اینها بودند که قم را خراب کردند؛ اینها بودند که درخواست اشخاص لات از تهران کردند و واقعة مدرسة فیضیه را به وجود آوردند.*
امام خمینی(ره) دهه اول خرداد 1342(7) در نامهای از سخنرانی افشاگرانة حجتالاسلام محمدتقی فلسفی در مسجد سیدعزیزالله تهران تشکر و قدردانی کردند. متن نامه ایشان چنین است:
بسمالله الرحمن الرحیم
حضرت حجتالاسلام آقای فلسفی ـ دامت افاضاته
لازم است از بیانات حساس جنابعالی در این وقت اختناق، عجیب تشکر کنم. امروز روزی است که حضرات مبلّغین محترم و خطبای معظّم دیْن خود را به دین اثبات فرمایند. امروز روزی است که یا باید رضایت خداوند غفور را جلب نمایند، یا خدای ناخواسته به سخط ذات مقدسش مبتلا شوند. امروز روزی است که نظر مبارک امام زمان ـ صلواتالله علیه ـ به حضرات مبلّغین اسلام دوخته شده است، و ملاحظه میفرمایند که آقایان به چه نحو خدمت خود را به شرع مقدس ابراز و دیْن خود را ادا میفرمایند.
از قرار مسموع، اغلب گویندگان محترم با ما همآواز هستند. امید است خداوند تعالی آن شواذّی(8) که از حبس، از زجر، از خوف بیم دارند بیدار فرماید. متمنی است مراتب احترام و سلام مرا به مبلّغین ابلاغ فرمایید. ضمناً چون برای تجدید ساختمان مدرسة فیضیه که قبلاً با جنابعالی نیز صحبتی شده بود، حسابی در بانک صادرات شعبة قم باز شده است، و بناست که از روز تاسوعا و عاشورا نیز بانک سپرده را قبول کند، اگر صلاح دیدید تذکری به مسلمین بدهید. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.*
پینوشتها:
1ـ به موجب گزارش مندرج در پروندة ساواک، در ادامة این سند، مولوی (رئیس ساواک تهران) در گزارش محرمانة شمارة 5322 / س ـ ت ـ مورخ 7 /3 /42 خطاب به پاکروان (رئیس کل ساواک و نیز مدیریت کل ادارة سوم ساواک) مینویسد: «برابر گزارش ساواک قم در 7 /3 /42 آقای خمینی [به کسی که حامل نامه و پیام وی به آقای خوانساری بوده است] اظهار مینماید: به آقای خوانساری بگویید من میخواهم اعلامیهای بنویسم. شما هم بایستی در این اعلامیه شریک باشید. یعنی باید آن را امضاء کنید؛ زیرا اگر شما در این اعلامیه شرکت نکنید، مردم و بهخصوص دولت تصور میکند علما همه با هم مخالف هستند و از این موضوع برای پیشرفت مقاصد خود سوءاستفاده خواهند کرد. پس باید فکر اساسی بکنیم و همه با هم دست اتفاق بدهیم تا حساب این لامذهبها را برسیم، در غیر این صورت دین و ایمان ما در خطر است، و راهی را که شاه و دولت در پیش دارند لطمة بزرگ و جبرانناپذیری را به دین اسلام خواهد زد؛ بنابراین باید با اتحاد و اتفاق، جلوی این خطر بزرگ را گرفته و علیه آنها قیام کنید. ضمناً اگر هیچ یک از علما در این امر شرکت نمیکنند، به من بگویید تا من بدانم در مورد مقابله با آنها چه بایستی بکنم.
2ـ آقای خوانساری سپس نامهای به این شرح به امام خمینی(ره) نوشت:
«حضرت آیتالله خمینی. نامة شما واصل شد، بنده هم به سهم خودم از فرمایشات شما اطاعت خواهم کرد. هر طوری که شما صلاح دانستید من حرفی ندارم. ولی موقع نوشتن اعلامیه مواظب باشید زننده نباشد که دولت بدتر کند! با زبان ملایمت اعلامیه بنویسید! قدری نصیحت کنید که این عمل شما خلاف قرآن است. صلاح مملکت در این است که این قانون جدید را اجرا نکنید که مردم همگی ناراحت هستند. صلاح شاه در این است که این قانونهایی را که مخالف قرآن است عملی نکند. شاه بایستی علما را داشته باشد. مملکت بدون روحانیت نمیشود. اگر روحانیت نباشد کمونیست در مملکت ما که شیعة اثنیعشری است زیاد میشود. پس شاه و دولت تا میتوانند بایستی نظم را رعایت کنند و نگذارند مملکت ما به دست بیگانگان بیفتد که بر ما حکومت کنند. این روحانیون بوده و هستند که در مقابل کمونیستها سینه سپر میکردند و میکنند.»
3ـ ساواک قم طی نامة شمارة 5321 مورخ 14 /3 /42 به عنوان ریاست ساواک تهران، ضمن اشاره به دیدار جمعی از بازاریان تهران در روز 9 /3 /42 با امام خمینی(ره)، اظهارات یکی از آنان را که حاکی از اجیر کردن یک هزار مزدور چماقدار توسط ساواک قم به منظور درهم کوبیدن دستجات مذهبی در روز عاشوراست، منعکس میکند. این فرد، به استناد اطلاعاتی که به دست آورده است، میگوید: منظور اجیرشدگان چماقدار، اذیت و آزار علما و حمله به منازل آنهاست.
4ـ بدیعی.
5ـ سیدحسین پرتو.
6ـ در گزارش ساواک به همین صورت (نقطهچین) آمده است.
7ـ در کتاب صحیفة نور تاریخ نامه، تیر 1342 درج شده است، ولی به استناد تصریح امام خمینی(ره) در متن نامه در مورد تاسوعا و عاشورا ـ که مصادف با 12 و 13 خرداد 42 میباشد، تاریخ صدور نامه قبل از عاشورا و قبل از 13 خرداد بوده است.
8ـ شاذ: نادر؛ کمیاب.
* صحیفه امام، ج 1، ص 237
** صحیفه امام، ج 1، صص 238-239
*** صحیفه امام، ج 1، صص 240-241
**** صحیفه امام، ج 1، ص 242
تعداد بازدید: 6667