فاطمه دفتری
آیتالله سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد امام خمینی(ره) در نبود پدر، به ویژه در زمان بازداشت امام در تهران، رابط ایشان با مردم بود و فرمانهای امام را به حامیان نهضت اسلامی میرساند. در همین رابطه ساواک گزارش میدهد: «پسر آیتالله خمینی با افراد متنفذ و مخالف دولت [حکومت پهلوی] در تماس میباشد، چون مشارالیه میتواند با پدرش ملاقات نماید، از این لحاظ رابط بین پدرش و افراد مخالف دولت است.» به دلیل همین پیوند و نزدیکی، ساواک آیتالله سید مصطفی خمینی را تحت کنترل داشت و رفتارش را رصد میکرد.
در پی تصویب لایحه مصونیت قضایی اتباع آمریکا، امام خمینی(ره) تصمیم گرفتند در روز 4 آبان 1343 در منزلشان مراسمی به مناسبت تولد حضرت فاطمه(س) برگزار و در خصوص لایحه مذکور سخنرانی کنند.
حکومت پهلوی از عواقب این سخنرانی که علیه منافع آمریکا بود، احساس نگرانی میکرد و نمایندهای را برای دیدار با امام عازم قم کرد، ولی امام او را نپذیرفت. نماینده حکومت پهلوی نیز به ناچار با آیتالله سیدمصطفی خمینی دیدار کرد و خواست تا مانع سخنرانی امام علیه لایحه مصونیت قضایی اتباع آمریکا شود.(1) اما امام در اجرای تصمیم خود مصمم بودند و در سخنرانی روز چهارم آبان، تأثرات قلبی خود از تصویب چنین لایحهای را بیان فرمودند.(2) پس از این سخنرانی بود که حکومت پهلوی وجود امام و ادامه مبارزات ایشان را برای خود خطرناک دید و درصدد برآمد ایشان را از کشور تبعید کند.
نیروهای کماندو صبح روز 13 آبان 1343 به منزل امام ریختند و ایشان را دستگیر و به تهران و سپس به آنکارا در ترکیه منتقل کردند. با شنیدن خبر دستگیری امام، آیتالله سید مصطفی خمینی، به رایزنی با علما پرداخت. آیتالله مرعشی نجفی احتمال میداد فرزند امام را نیز دستگیر کنند. به همین دلیل از او خواست چند روزی نزد ایشان بماند تا اگر هم خواستند فرزند امام را دستگیر کنند، همراه او باشد.
اما ساعت 10 صبح همان روز رضوی، از اعضای ساواک با قریب 20 نفر از افراد خود وارد خانه آیتالله مرعشی شدند و آیتالله سید مصطفی را به جرم اینکه مشغول تحریک و ترغیب صاحبان مغازهها برای تعطیل کردن بازار بوده دستگیر و به شهربانی قم منتقل کردند.(3) بعدازظهر همان روز او را با یک اتوبوس، که مملو از افراد ساواک بود، به سازمان اطلاعات و امنیت تهران و سپس به زندان قزلقلعه منتقل کردند. روز چهاردهم آبان 1343 شعبه 7 بازپرسی دادستانی ارتش حکومت پهلوی، قرار بازداشت موقت آیتالله سید مصطفی خمینی را صادر کردد و او پس از رؤیت حکم صادر شده، در ذیل آن چنین نوشت: «بسمهتعالی. به اصل قرار و کیفیت بازداشت و به قرار بازداشتکننده شدیداً معترضم. سید مصطفی خمینی». اما به این اعتراض توجهی نشد و شعبه 7 بازپرسی دادستانی ارتش در تاریخ 23 آبان قرار بازداشت را که توسط دادگاه عادی شماره یک اداره دادرسی ارتش مورد تأیید قرار گرفته بود، به ریاست ساواک اعلام و بدین ترتیب بازداشت او ادامه پیدا کرد.(4) طبق اسناد موجود، مراحل بازداشت فرزند امام توسط شهربانی قم، تحویل به ساواک قم و انتقال به ساواک تهران و تحویل به زندان قزلقلعه، خلاف روال معمول، از صبح تا بعدازظهر روز 13 آبان 43 و به سرعت انجام پذیرفت. این نکته نشان میدهد ساواک با طرح و برنامه قبلی تصمیم به دستگیری او در پی تبعید امام گرفته است.(5)
آیتالله سید مصطفی خمینی در مدت بازداشت هیچ درخواستی جز رفتن نزد امام خمینی(ره) در ترکیه را مطرح نکرد. هدف او از این درخواست دیدار با امام و کسب تکلیف از ایشان بود. زیرا در آن شرایط همه نگران سلامت امام و احتمال خطر جانی برای ایشان بودند. بنابراین از هر طریق ممکن میکوشیدند اطلاعی در این خصوص به دست آورند. گزارشهای ساواک حاکی از این است که آیتالله سید مصطفی خمینی در مدت بازداشت نیز از مراجع و روحانیون در این زمینه استمداد جسته است: «در ظرف چند روز اخیر آیتاللهزاده، فرزند آیتالله خمینی به اطلاع بعضی از علما و روحانیون حوزه علمیه قم رسانیده که پس از تبعید آیتالله خمینی مشارالیه (آیتاللهزاده) کوچکترین اطلاعی از سرنوشت و حتی سلامت و حیات نامبرده ندارد و بدین طریق از آنان بالاخص از آیتالله خوانساری برای به دست آوردن خبری از آیتالله خمینی استمداد نموده است.»(6)
حکومت پهلوی قصد داشت با زندانی کردن آیتالله سید مصطفی خمینی در میان مبارزان و مجاهدان نهضت، رعب و وحشت ایجاد نماید و ارتباط آنان را با امام و فرزندشان به یکباره قطع کند و ادامه نهضت را با مشکل مواجه سازد. اما فرزند امام در حبس نیز تلاش میکرد رسالت پدر را ادامه دهد و اتصال و همبستگی را حفظ نماید. به همین دلیل زمانی که امام، بیخبر از دستگیری فرزندشان، طی نامهای از بورسا در ترکیه به تاریخ 19 آبان 1343 با ارسال وکالتنامهای، آیتالله سید مصطفی خمینی را برای وکالت و وصایت خود انتخاب کردند، به گفته شهید آیتالله محلاتی، فرزند امام نیز با تصور اینکه ممکن بود ایشان را نیز تبعید کنند، به شهید محلاتی وکالت و اجازه داد که وجوهات شرعی مربوط به سهم امام را گرفته و صرف حوزه علمیه و زندانیان سیاسی و کارهای دیگر کنند. همچنین طی نامهای از زندان، آیتالله شهابالدین اشراقی را از جانب خود برای پاسخگویی به مسائل مقلدین امام، وکیل و نماینده خود معرفی کرد و اینگونه، حضور معنوی امام خمینی(ره) را در میان مردم همچنان پابرجا و مستمر نگاه داشت.(7)
در خارج از زندان نیز علما و روحانیون و طرفداران امام و اهل بیت ایشان ساکت ننشستند و در پی انتشار خبر تبعید امام(ره) و دستگیری فرزند بزرگوار ایشان، مراجع و علما از جمله آیات عظام میلانی، گلپایگانی، مرعشی نجفی، خوئی و حکیم اعلامیههای شدیداللحنی صادر نمودند و تلگرافهای متعددی در تقبیح عمل دولت مخابره کردند.(8)
سرانجام حکومت پهلوی که آرامش نسبی موجود در قم و تهران را همچون آتش زیر خاکستر میدانست و از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و تبلیغ روحانیون بر منبرها علیه اعمال دولت احساس خطر میکرد، تصمیم به تبعید آیتالله سید مصطفی خمینی گرفت. به همین دلیل سرهنگ مولوی، در زندان با فرزند امام ملاقات و اعلام کرد که حکومت پهلوی تصمیم دارد او را نزد امام بفرستد. به آیتالله سید مصطفی خمینی چند روز فرصت داده شد که بی سر و صدا به قم برود و پس از دیدار با اقوام و انجام کارهای شخصی خود به تهران برگردد تا از آنجا به ترکیه فرستاده شود. به همین دلیل در روز 8 دی 1343 او را به صورت موقت آزاد کردند. به محض شنیدن خبر آزادی فرزند امام جمعیت زیادی برای استقبال در خیابان ارم در قم گرد هم آمدند و روحانیون و طلاب به دیدار او رفتند.
آیتالله سید مصطفی خمینی با برخی از علما و مراجع تقلید دیدار کرد و حرفهای سرهنگ مولوی را با ایشان در میان گذاشت. اکثریت علما بر این عقیده بودند که نباید او با پای خود به تبعیدگاه برود، زیرا وجودش در قم و پس از تبعید امام، پناهگاه محکمی برای مریدان امام و حامیان نهضت ایشان خواهد بود و حکومت با علم به این موضوع میخواهد با دور کردن فرزند امام از کانون نهضت از تداوم آن در غیاب امام جلوگیری نماید. از طرفی آیتالله سید مصطفی خمینی پس از اطلاع از مکاتبه امام با مراجع و خانواده، دیگر نگران شرایط جسمی و امنیتی ایشان نبود و ضرورتی برای رفتن به ترکیه نمیدید. به همین دلیل تصمیم گرفت که خود برای سفر اقدامی نکند.(9)
بعد از چند روز سرهنگ مولوی، رئیس ساواک تهران، به منزل آیتالله سید مصطفی خمینی تلفن کرد و علت عدم بازگشت او را جویا شد. فرزند امام پاسخ داد: «من با آقایان علما و مراجع قم مشورت کردم و آنان صلاح ندیدند.» با شنیدن این پاسخ، حکومت پهلوی که دید نمیتواند او را با تهدید و ارعاب راضی نماید، در روز یکشنبه سیزدهم دی ماه آیتالله سید مصطفی خمینی را دستگیر کرد. شب آن روز، او را در باشگاه نخستوزیری نگه داشتند و فردای آن روز ساعت 5:30 بعدازظهر با هواپیما به استانبول و از آنجا به بورسا در ترکیه، نزد پدر منتقل کردند.(10)
پینوشتها:
1- روحبخش، اللهآباد، شبکه پیامرسانی در نهضت امام خمینی(ره)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 103
2- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ج 6، صص 445 تا 452
3- امام در آئینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی(ره) به روایت اسناد شهربانی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1383، ج 2، ص 157
4- امید اسلام: شهید آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388، ص 71
5- همان، ص 21
6- همان
7- شبکه پیامرسانی در نهضت امام خمینی(ره)، ص 118
8- مقدم، کاظم، خشونت قانونی، تهران: محدث، 1380، ص 225
9- امید اسلام، ص 23
10- خاطرات سیدعلیاکبر محتشمىپور، تهران: واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1376، ص 430
تعداد بازدید: 3810