«خلاصه پرونده روح اله الموسوى الخمينى»
الف. مشخصات و اتهام
نامبرده بالا دارنده شناسنامه شماره 2741 صادره از خمين متولد سال 1279 شمسى مسلمان. تبعه ايران. متاهل داراى اولاد. شغل (معمم) مجتهد. ساكن قم بعلت فعاليت مضره در تاريخ 14 /3 /42 دستگير و از تاريخ 15 /3 /42 باتهام اقدام بر ضد امنيت داخلى مملكت با صدور قرار بازپرس نظامى در زندان پادگان بيسيم بازداشت ميباشد.
ب. سوابق قبلى.
بموجب محتويات پرونده نامبرده بالا تا قبل از سال 41 هيچگونه سوابق مضرهاى نداشته ليكن از سال مذكور ببعد اطلاعيههائى كه كليه آنان دال بر فعاليت مضره وى باشد بساواك واصل گرديده كه اهم اطلاعات واصله را از جهته استحضار ذيلاً معروضميدارد:
1ـ اطلاعيه مورخه 4797 /321 ـ 15 /12 /41 (تقويم ب ـ 2) حاكيست در محافل روحانى گفته ميشود كه آيتاله خمينى در قم گفته است من مبارزه عليه مقام سلطنت و دربار را ادامه مىدهم و حاضرم در اين راه مرا زندان و يا تبعيد كنند روز عيد فطر نيز نامبرده در منزل خود در حضور جمع كثيرى از مردم مطالب زنندهاى عليه مقام سلطنت بيان كرده است.
2ـ در روز دوشنبه 27 /12 /41 اعلاميهاى از طرف نامبرده بالا مبنى بر مخالفت با قانون تساوى حقوق زن و مرد بديوار دانشكدههاى علوم و حقوق و پزشكى نصب نموده بودند و همچنين در 28 /12 /41 اعلاميهاى نيز از طرف وى درباره اعلام عزا در عيد نوروز در شهر منتشر نمودهاند.
3ـ اطلاعيه واصله در تاريخ 1 /2 /42 با تقويم ب 2 حاكى بوده است اقدامات مخالفتآميز چند ماه اخير آيتاله خمينى و پيشقدمى مشاراليه در مخالفت با عمليات اصلاحى اعليحضرت همايونى و دولت موجب تمركز قدرتهاى روحانى در اطراف وى گرديده و بخاطر همين مركزيت هم اكنون حوزههاى علمى مذهبى خارج از ايران نيز نامبرده را مشخصترين ركن جامعه روحانيت ايران شناخته و تلگراف تسلىآميز آيتاله حكيم خطاب بوى نتيجه همين شاخصيت اوست و خود وى نيز عملاً داعيه مرجعيت دارد.
4ـ اطلاع واصله از قم حاكى بود خمينى بعدهاى از طلاب دستور داده كه بحجرههاى خود در مدارس رفته و درب مدارس را باز كنند تا پس از آمدن مامورين نظام وظيفه براى سربازگيرى با چوب بآنها حملهور شوند. منظور از اين اقدام براه انداختن هو و جنجال و تظاهر بمظلوميت است ضمنا خمينى قصد داشته است بمدرسه حجتيه برود لكن از قرار اطلاع بايشان تلفن شده كه مدرسه حجتيه را بصورت مدرسه فيضيه در نياوريد.
5ـ اطلاع مورخه 23 /2 /42 حاكى بوده است بمناسبت مراسم عيد غدير جمعيت زيادى از طلاب. اصناف. بازاريها از تهران. قم. اصفهان. همدان بقم وارد و بمنزل خمينى رفته و باو تبريك ميگفتهاند نزديك ساعت 5 بعد از ظهر عدهاى در حدود يكصد نفر كه از همدان آمده بودند بمنزل وى آمده و پس از معرفى آنها به خمينى شخصى از طرف جمعيت خطابهاى را كه در دست داشت قرائت و گفت ما از طرف روحانيون اصناف و طبقات مختلف همدان نزد شما آمدهايم تا ضمن درك فيض حضور شما و عرض تبريك عيد پشتيبانى مردم همدان را از شما اعلام بداريم. مردم همدان بما نمايندگى دادهاند بشما اعلام كنيم كه تا آخرين قطره خون براى از بين بردن معاويه وقت در پشت سر شما ايستادهاند. آنگاه آقاى خمينى صحبت نموده اظهار داشت من از محبت شما متشكرم سلام مرا بعموم مردم همدان و روحانيون همدان برسانيد و بگوئيد مردم مسلمان دين شما در معرض مخاطره و هجوم قرار گرفته دولت شما ميخواهد بدست بهائىها و اسرائيلىها شما را از بين ببرد مردم بدانيد دولت شما بدو هزار نفر بهائى هر يك 500 دلار كرايه طياره داده كه بلندن بروند جمع شوند و عليه قرآن و پيغمبر شما تصميم بگيرند. دولت شما در يك معامله فروش روغن و مواد نفتى از شركت نفت به ثابت پاسال بهائى پنج مليون تومان استفاده رسانيده است كه با اين پول مخارج اعزام بهائىها بلندن و تبليغات بهائى تامين بشود بمردم بگوئيد از مالياتى كه دولت شما از شما مسلمانها ميگيرد اين مخارج را ميكند و يهودى و اسرائيلى و بهائى را تقويت ميكند اطلاع كامل دارم ميخواهند بر خلاف تمايل ملت مسلمان ايران و ساير ملل اسلامى و عرب دولت اسرائيل را برسميت بشناسند ولى هنوز مثل اينكه جرأت نكردهاند و از شما وحشت دارند موضوع را رسما اعلام كنند دو سال قبل همين كار را كردند كه مورد اعتراض علما و مردم مسلمان قرار گرفت فورى تكذيب كردند حالا هم همين خيال را دارند شما بديگران و ديگران بديگران و همه بهمه بگوئيد آماده باشند متحد باشند تا روزى كه بنا شود با مشت بدهان اين دولت نوكر اجنبى و ضد اسلام بكوبيم خدا با ما است و پيشرفت از آن ما خواهد بود.
6ـ برابر اعلام ساواك قم خمينى در مجلس درس روز 25 /2 /42 اظهار داشته امسال روحانيون سال خوشى نداشتند زيرا كماندوها روحانيون را مجروح كرده و عدهاى را هم گشتند خانههاى آنها را خراب كردند و آنان را دربدر نمودند در اين مورد از رئيس شهربانى قم سئوال كرديم كه آيا اين چه عملى بود گفت تقصير از من نبود از رئيس سازمان امنيت سئوال كنيد ايشان اين عمل را كردند از سازمان امنيت ميپرسيم ميگويد شهربانى كرده هر دو را روبرو ميكنيم ميگويند اين عمل بامر شاه و بدستور دولت صورت گرفته است ما گفتهايم اگر دولت اينكار را كرده پس چرا شاه بما نميگويد تا ما تكليف او را روشن كنيم و اگر دولت مقصر نيست شاه تقصير دارد باز هم بما بگوئيد تا ما بدانيم اين چه ظلمهائى است كه نسبت بروحانيون انجام ميدهد و بالاخره هيچيك از اينها مقصر نيستند بما بگوئيد تا ما دستور دهيم رئيس سازمان امنيت و رئيس شهربانى قم را در عرض يك ساعت نابود كنند از روزى كه اين دولت روى كار آمده بر عليه اسلام و روحانيت مبارزه ميكند مگر شاه مسلمان نيست شيعه جعفرى نيست مگر نميگويد كه من بدين علاقه دارم پس چرا بگفتههاى ثابت پاسال عمل ميكند و دو هزار نفر از بهائىها را روانه انگلستان كرديد كه بر ضد اسلام حرف بزنند. شما ميگوئيد حوزه علميه و روحانيون نبايستى در قم باشند بروند در نجف و يا مشهد بخدا اگر شماها مشهد و نجف را هم بخواهيد شما راجع بشهر قم منظورهاى خاصى داريد ولى مطمئن باشيد كه اين آرزو را بايد بگور ببريد تا ما قادر هستيم نخواهيم گذاشت شما در اين كار موفق شويد چقدر من بوسيله آقاى بهبودى و پاكروان بشاه پيغام فرستادم كه اينكارها فايده نداشته و عاقبت خوبى در بر نخواهد داشت. بالاخره خونها جارى گرديد ديديد آخر كار بكجا كشيد پس بنابراين همانطوريكه شما دست بردار نيستيد ما هم دست بردار نيستيم. ديديد سازمان امنيت كثيف و خبيث چه كارها صورت داد رئيس شهربانى قم چه اعمالى را مرتكب شد آيا با اين وضعيت خيال ميكنيد ما دست بردار هستيم خير تا روزگارشان را سياه نكنيم ساكت نخواهيم نشست.
7ـ برابر اطلاع واصله در بين افراد بازارى و هيئات مذهبى شايع گرديده بود اعلاميه هشت صفحهاى و چهل مادهاى آقاى خمينى هنوز چاپ نشده و قرار است روز عيد قربان هم زمان با انتشار اين اعلاميه بزبان عربى در مكه كه بتوسط زوار حج برده شده و از طرف هيئتهاى مذهبى و طرفداران روحانيون در تهران در ايران پخش و منتشر نمايند.
در اين مورد اقداماتى بمنظور جلوگيرى از نشر و ارسال آن به عربستان سعودى بعمل آمد و ليكن نامه شماره 42/ س ـ 28 /2 /42 (طبقه بندى سرى) سفير كبير ايران در عربستان سعودى بوزارت امور خارجه مبنى بر اين است كه شنيده شده كه شخصى بنام يوسف كردستانى دارنده گذرنامه شماره 480774 كه با هواپيماى سعودى از عمان بمدينه آمده بود و بليط دو سره داشته است و حملهدار او باقر امينى از اهالى اصفهان و داراى گذر نامه شماره 850644 بوده است مقدارى نشريههاى فارسى بر ضد مقامات عاليه كشور با خود بمدينه آورده بود كه در گمرك مدينه از اثاثيه او مشاهده و ضبط گرديد و پس از بازرسى آزاد شده است اما مقدمات انتظامى سعودى سعودى مخفيانه مامورينى دنبال او فرستاده بودند كه او را تحت مراقبت قرار دهند. مشاراليه با حمله دارش كه ذكر شد در مدينه در باغ مرجانيه نزد سيد لواسانى (سيد لواسانى با آقاى خمينى دوست ميباشد و در روز بازجوئى نيز كتبا از ايشان تقاضائى داشته كه بپيوست پرونده ميباشد) منزل داشتند.
8ـ برابر گزارش ساواك قم بموجب گزارش مامور ويژه در تاريخ 29 /2 /42 سه نفر از مالكين لرستان باسامى سيد عباس حسينى. على اصغر اصغرى. رمضان زارعى بمنزل خمينى رفته و مبلغ (150000) ريال آورده و گفتهاند مردم لرستان از واقعه مدرسه فيضيه نهايت متاثرند و بهمين منظور اگر تا آن زمان علاقهاى بدستگاه سلطنت داشتند و شاه را دوست ميداشتند اكنون شب و روز باو نفرين ميكنند كه چرا دستور داده بمدرسه فيضيه بريزند و اين دانشگاه جعفرى را خراب و ويران و سربازان امام زمان را مجروح و مقتول كنند. سپس مالكين مذكور اضافه نمودهاند ما بمدرسه فيضيه رفته و از يكى از طلاب پرسيدم آيا در واقعه مزبور خيلى كشته شدند طلبه در پاسخ آنان گفته بلى 36 نفر از سادات را سر بريدند. ايكاش فقط سادات را سر ميبريدند و قرآن و دعا را آتش نميزدند. ما از طلبه مزبور سئوال كرديم مگر قرآن را هم آتش زدند در پاسخ گفت بلى كسانيكه بمدرسه فيضيه حمله ور شدند قرآن را مشت ميزدند لگد ميزدند و ميگفتند حالا بگوئيد امام زمان شما بيايد و جلوگيرى كند. مالكين مزبور ميگويند شاهى كه دستور ميدهد كه يك عده لامذهب و مخالف اسلام بريزند در مدرسه فيضيه و آنرا خراب كنند بدون شك خودش هم مخالف اسلام است در اين موقع خمينى ميگويد اگر مخالف نميبود قرآن را آتش نميزد وقتيكه رئيس سازمان امنيت.... و رئيس شهربانى.... دستور دهند قرآن را آتش بزنند و دعا را لگد كوب كنند و پاسبانان را به پشت بام بفرستند تا با آجر بسر و كله روحانيون و طلاب بزنند آيا اينها مخالف با دين مقدس اسلام نيستند بالاخره روزى حساب اينها را خواهيم رسيد. اگر زنده ماندم ميدانم با اينها چه معامله بكنم دستور ميدهم اين لامذهبها را گردن بزنند. در اين موقع خمينى از مالكين نامبرده سئوال ميكند مردم لرستان در چه حالند؟ مالكين مزبور ميگويند راجع بمدرسه فيضيه خيلى ناراحت هستند و قصد دارند همين روزها طومارى مبنى بر پشتيبانى از علماى قم درست كنند خمينى ميگويد اتفاقا اكثر شهرستانها طومارهائى بهمين منظور نوشته و بقم آوردهاند البته ما خيلى ممنون شديم كه مردم شهرستانها درباره دين اينطور با ما همكارى ميكنند خمينى اضافه كرده تمام اينها تقصير شاه مملكت است كه نميتواند مملكت دارى كند حق هم دارد نتواند مملكت دارى كند چون سلطنت غصبى است و هر چيز غصبى زود از بين خواهد رفت. حالا ما كارى باين موضوع نداريم. سلطنت مال خودش. ما ميگوئيم چرا كارهائى را كه بر خلاف دين است انجام ميدهد شاه ميخواهد مثل پدرش بيدينى را رواج دهد چقدر ما نصيحت كرديم كه اينكارها نتيجه خوبى ندارد. كسى گوش نداد اكنون كه بگفته ما گوش نميدهند ما هم بايد بيارى خدا مخالفين دين را سرنگون كنيم حالا هر مقامى ميخواهد باشد. خواه شاه مملكت خواه دولت. ما ميخواهيم جلو فحشاء را بگيريم دين مملكت شيعه است و نبايستى اين حركات زشت در او وجود داشته باشد در اين مبارزه يا كشته ميشويم و مظلوميت ما ثابت ميشود و آنوقت مردم شورش ميكنند و مخالفين را خواهند كشت يا بيدينى را از بين ميبريم ما ديگر از توپ و تفنگ و سر نيزه ترس و واهمه نداريم ما مبلغ هم بشهرستانها. دهات و قصبات فرستادهايم تا بمردم حقيقت را بگويند و آنها را آماده كنند و اگر احيانا نگذارند وعاظ روى منابر حرف خود را بگويند در منازل ميروند و آنچه را بايد بگويند ميگويند.
9ـ اطلاعات واصله در تاريخ 28 /2 /42 حاكى بود كه از طرف نامبرده بالا بتمام طلاب و وعاظى كه براى محرم از قم بشهرستانها حركت مينمايند دستور شديد براى تبليغ و تحريك داده شده است.
10ـ اطلاعيه واصله مورخه 1 /3 /42 دال بر اين است كه اعلاميهاى چاپى بنام آيتاله خمينى خطاب به مجتهدين در لار پخش كرده كه مفاد آن بقرار ذيل است.
حمله كماندوها و مامورين انتظامى دولت با لباس مبدل بمعيت و پشتيبانى پاسبانها بمركز روحانيت خاطرات مغول را تجديد با اين تفاوت كه آنان بر مملكت اجنبى حمله كردند ليكن اينها بر ملت مسلمان خود و در روز وفات امام صادق با شعار جاويد شاه بمركز امام صادق و دانشگاه امام زمان ريخته و با وضع فجيعى در محضر بيست هزار نفر غارت نمودند و عمامههاى طلاب و سادات فرزند پيغمبر را آتش زدند كتابها و قرآنها را پاره كردند منازل علماء را محاصره و طلاب از ترس مامورين لباس روحانيت را تبديل و در مجامع عمومى مامورين به روحانيون ناسزا ميگويند با شعار شاه دوستى بمقدسات مذهبى اهانت ميكنند شاه دوستى يعنى غارت گرى هتك اسلام و تجاوز بحقوق مسلمين شاه دوستى يعنى ضربت زدن به پيكر قرآن و اسلام و محو اسلاميت. شاه دوستى يعنى كوبيدن روحانيت و اضمحلال رسالت اكنون مرجع صلاحيت دارى براى شكايت در ايران نيست و اداره مملكت بطور جنونآميز در جريان است و سپس در آن اعلاميه خطاب به آقاى نخست وزير مينويسد بچه مجوزى بودجه مملكت را خرج رفراندم معلوم الحال گرديد در صورتيكه رفراندم از شخص شاه بود بچه مجوزى مامورينى كه از دولت و بودجه ملت حقوق ميگيرند براى رفراندم شخصى الزاما بخدمت وا داشتند تا در حمله ببازار تهران. غارت قم. تجاوز بمدرسه فيضيه. كتك كارى طلاب و حبس آنان دخالت نمايند. 11ـ نامبرده بالا باين سخنان خود اكتفا نكرده و اعلاميههائى بعنوان آيتاله حكيم مقيم نجف تهيه و پخش كردهاند و در خاتمه اعلاميه اضافه نموده است چون هيئت حاكمه ايران تلگرافهاى علماء اعلام را بمقصد نميرساند لذا اقدام بطبع ميشود تا ملل اسلامى از خفقانى كه در ايران حكومت ميكند آگاه باشند. 12ـ در تاريخ 29 /2 /42 اطلاعيه واصله كه اخطاريهاى مبنى بر احضار آقاى آيتاله خمينى از طرف مقامات قضائى بعنوان اخلال در نظم عمومى بحوزه علميه قم ارسال شده ليكن آقاى خمينى از گرفتن اخطاريه مزبور خوددارى كرده است. 13ـ در هفته گذشته (13 /3 /42) جلسهاى در مدرسه فيضيه قم تشكيل كه در حدود 200000 نفر در محل مذكور مجتمع و مشاراليه در بالاى منبر سخنانى بشرح ذيل ايراد نموده است. اظهار نموده بما ميگويند مفتخور و ما يك مشت طلبه فقير مفتخور هستيم؟ يا آنها كه مملكت را غارت كرده و پولها را در بانكهاى خارجى گذاردهاند شاه كارى نكن كه مثل پدرت كه قشون اجنبى از هر طرف بمملكت آمده و او را بيرون كردند و همه مردم خوشحال شدند بكنم، من نميخواهم تو از بين بروى ولى عقل پيدا كن اين كارها چيست كه ميكنى هر كار ميشود و هر جنايتى ميشود ميگويند شاه كرده و بعد مرتب تكرار ميكرده بدبخت بيچاره. بدبخت بيچاره كارى نكن كه بدهم ترا بيرون كنند بيچاره چرا اين كارها را ميكنى سر عقل بيا. در خاتمه باستحضار ميرساند نامبرده بالا با تهيه اعلاميه و چاپ و پخش آنها مردم پايتخت و شهرستانها را بقيام عليه دولت و هيئت حاكمه تحريص نموده كه اطلاعيههاى مذكور بساواك واصل گرديده است.
ج. اقدامات انجام شده.
نسبت ببازجوئى از نامبرده بالا اقدام لازم بعمل آمده ليكن طى دو دفعه بازجوئى از دادن جواب بسئوالات مطروحه خوددارى و در دفعه اول اظهار نموده چون استقلال قضائى در ايران نيست و قضاة محترم در تحت فشار هستند نميتوانم به بازپرسى جواب دهم. ضمن بازجوئى مجدد مشاراليه اظهارات مذكور را مجددا تائيد و اضافه ميكند استنباط نمودهام كه شما من را محكوم ميكنيد لذا چه لزومى دارد كه بسئوالات جواب دهم و بعلاوه چنانچه دادگاهى تشكيل گردد اگر از قضاة دادگسترى در دادگاه متشكله حضور نداشته باشند اينجانب در آنجا نيز از اداء جواب خوددارى خواهم نمود. عليهذا بمنظور اخذ اطلاعات بيشترى از شهربانى كل كشور و ساواك تهران و منابع ديگر اطلاعاتى استعلام پيشينه گرديده كه پس از وصول پاسخ متعاقبا معروض خواهد گرديد. روى پرونده نامبرده بايگانى شود.