راوی: حجتالاسلام علی موحدی ساوجی
21 خرداد 1397
در ارتباط با سخنرانی امام خمینی و افشاگری و مخالفت علیه قانون استعماری کاپیتولاسیون، امام به علما و مراجع دیگر تذکر داده بود که در برابر این برنامه بسیار ننگین، قیام و سخنرانی کنند؛ اعلامیه بدهند و مخالفت کنند. امام شخصا روزی را معین کردند که مردم اجتماع نمایند تا مطالبی را در این زمینه ایراد کنند، روزی که تعیین شده بود تقریبا در فصل پاییز بود[1] و سخنرانی به بعدازظهر، دو ساعت به غروب آفتاب مانده، موکول شده بود؛ زیرا شهرستانهای دیگر خصوصاً تهران در جریان قرار گرفته بودند و بسیاری از انقلابیون با این که هیچ اعلام رسمی نشده بود و اطلاعیه و اعلامیهای داده نشده بود که امام سخنرانی خواهند کرد، آمده بودند. کسانی که در رابطه با مبارزات همواره با قم و بیت امام در ارتباط بودند، به قشرهای مختلف، برنامه سخنرانی امام را اعلام کرده بودند و شاید بیستوچهار ساعت قبل، متوجه سخنرانی امام شده بودند و بعدازظهر همان روز بنده رفتم تا سخنرانی امام را استماع نمایم، محل سخنرانی همان منزل امام در محل یخچال قاضی بود.
وقتی من داخل حیاط رفتم، جا نبود با این که تقریباً من اول وقت رفته بودم، اما در عین حال افراد مشتاق و علاقمندی بودند که حتی از یک ساعت قبل آمده بودند و آنجا تمام محوطه اتاقهای بیرونی خانه امام و محوطه حیاط داخل ـ یک حیاط کوچک بود و یک حیاط بزرگتر که معمولاً امام در آن حیاط شبها نماز جماعت را اقامه میفرمودند ـ پر شده بود. جمعیت کاملاً حیاط و اتاقها را پر کرده بود و من در کوچه بیرون خانه امام و در ورودی آنجا توانستم به جمعیت ملحق شوم. با گذشت بیست دقیقه، دیگر جمعیت تمام کوچههای اطراف را فراگرفت و حتی در سمت جنوب بیت و خانه امام، که باغی بود با دیوارهای گلی، صاحب باغ در را باز کرد و مردم به داخل باغ رفته بودند، چون در آن محدوده جا نبود و همه میخواستند استفاده کنند؛ سیستم صوتی بلندگو در آن روز به شکلی نبود که تمام کوچههای اطراف را پوشش دهد، تنها همان اطراف حیاط امام یا روی دیوار سمت کوچه بلندگو گذاشته بودند.
به هر حال به نظر من جمعیت زیادی آمده بودند، حدس خود من این است که بیش از ده هزار نفر اجتماع کرده بودند، امام صحبت خودشان را آغاز کردند، سخنان ایشان جاذبه و گیرایی خاصی داشت. زیرا امام از مردان الهی بود و قلب و نیتی پاک داشت. به همین جهت در دل همه جا داشت. وقتی که سخنی میگفت با تمام وجودش و از عمق جانش سخن میگفت. امام اهل خطابه نبود. معمولاً یک خطیب و سخنران ممکن است که پیرامون آنچه درباره یک موضوع میداند سخنرانی کند. او مطالبی را که میداند میگوید، اعم از این که خودش به آنچه میداند معتقد باشد و عمل کند یا نکند.
امام اینچنین نبود. امام در واقع وقتی که خطبه قبل از سخنرانی را ایراد کردند، سخنرانیشان هیچ مقدمهای نداشت. گفتند من مدتی است که ناراحتم و خوابم نمیبرد و مسئله کاپیتولاسیون را به این شکل مطرح فرمودند که در مجلس شورای ملی، قانونی را گذراندند که با تصویب این قانون ملت ایران ذلیل شده است، اسیر شده است و در واقع حقوق ملت ایران ضایع شده است. آمریکاییها به عناوین مختلف به ایران میآیند، حالا چه به عنوان مستشار و چه به عنوان سیاح و توریست، اگر در داخل این کشور هر جرم و خلاف و جنایتی را مرتکب بشوند و حتی اگر به شخص اول مملکت هم تعدی کنند و به او تجاوز کنند و نسبت به او هم جنایتی را مرتکب بشوند، هیچکس حق ندارد که معترض آنها در ایران بشود؛ نه پلیس نیروی انتظامی و نه شهربانی ایران و نه محاکم قضایی و دادگستری ایران، حق ندارند که مجرمین و متخلفین آمریکایی را که در ایران خلافی را انجام میدهند، تعقیب کنند؛ زیرا با تصویب این قانونها مصونیت از تعقیب و مصونیت قضایی و سیاسی دارند. وقتی که امام این کلمات نخستین را ایراد فرمود و گفت که من چند شب است که خوابم نبرده و بسیار ناراحتم از این که چنین مسئلهای اتفاق افتاده است، تمام این جمعیت یکپارچه گریه میکردند. مثل عاشورا و مسائل امام حسین(ع) که انسان را منقلب میکند. وقتی امام این مصیبت و گرفتاری و محنت بسیار بزرگ را که برای ملت پیش آمده بود، به این شکل بیان کردند و گفتند که چقدر از این مسئله ناراحتند تمامی این جمعیت یکپارچه متأثر و گریان شدند از این که چنین مصیبت بزرگی برای ملت ایران به وسیله دولت و مجلس فرمایشی شاه به وجود آمده است. بعد امام در ارتباط با گرفتاریها و مشکلات جهان اسلام و در ارتباط با این که ملت فلسطین در چه وضعی هستند، ملتهای مسلمان در چه وضعی هستند و اینکه آمریکا، انگلیس، اسرائیل و حتی شوروی به دنبال سلطه بر بلاد دیگر مخصوصه بلاد و کشورهای اسلامی هستند، سخنانشان را ادامه دادند.[2]
[1]. سخنرانی معروف علیه کاپیتولاسیون توسط امام خمینی در 4 آبان ماه 1343 ایراد گردید.
[2] خاطرات مرحوم حجتالاسلام موحدی ساوجی، تدوین: عباس پناهی، چ دوم، 1381، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 103 ـ 107.
تعداد بازدید: 2835