زهرا رنجبر کرمانی
17 دي 1400
سیاست مذهبزدایی و استحاله فرهنگی از طریق اشاعه فرهنگ تجددگرایی غربی با رسمی شدن کشف حجاب در 17 دی 1314 نمود عینی یافت. این رخداد با تبلیغات وسیع در مطبوعات و محافل همراه و در سالهای بعد گرامی داشته شد. به عنوان نمونه میتوان به اجتماع گروهی از زنان در آرامگاه رضاشاه و نثار دسته گل! در 17 دی 1341 اشاره کرد.[1]
امام خمینی اما که در پی خنثی کردن توطئه استعمار برای خودباخته کردن جوامع اسلامی و احیای شخصیت زن مسلمان بود، در تبیین قانون کشف حجاب و تشریح علل و پیامدهای آن چنین میگوید:
«شاید شما هیچ کدامتان یادتان نباشد که آنوقت چه کردند، کوچک بودید. اما من تلخی این کشف حجابی که اینها کردند و اسمشان را بعداً «آزادزنان و آزادمردان» پسر رضاخان گذاشت، من تلخیاش باز در ذائقهام هست. شما نمیدانید چه کردند با این زنهای محترمه و چه کردند با همه قشرها. الزام میکردند هم تجار را، هم کسبه جزء را، هم روحانیت را، هر جا زورشان میرسید به اینکه مجلس بگیرید و زنهاتان را بیاورید در مجلس، بیاورید در مجلس عمومی، آن وقت اگر اینها تخلف میکردند، کتک دنبالش بود، حرف دنبالش بود، همه چیزها و حرفها بود. و اینها میخواستند زن را وسیله قرار بدهند از برای اینکه سرگرمی حاصل شود برای جوانها و در کارهای اساسی اصلاً وارد نشود. طریقهای مختلفی اینها داشتند برای اینکه این جوانهای ما را، این دانشگاهیهای ما را، همه این قشرها را نگذارند به فکر خودشان بیفتند و به فکر مملکتشان بیفتند. از آن طرف همین مسئله کشف حجاب با آن فضاحتی که اینها کردند و با آن رفتاری که با زنهای محترمه کردند و با آن رفتاری که با روحانیون کردند.... و این هم برای این بود که این جوانها را، جوانهای غافل، زن و مرد را وارد کنند در میدان و سرگرمشان کنند به هم و از اساس مسائل اینها غافل باشند. همچو مراکز فحشایی که اینها درست کردند که از تهران تا آخر تجریش صدها مراکزی بود که مال عشرتکده و امثال ذلک بود، همه اینها دیدید که زنانه بود. لهذا، جوانهای ما، ملت ما اصلاً دیگر توجه به مسائل اساسی که باید بکنند نداشت. نه مردش، نه زنش، نه مردها آزاد بودند و نه زنها آزاد بودند... همه اینها در خدمت این بود که این ملت را نهی کنند از آن چیزی که خودش دارد. آن را توجهش را به همین عشرتها و به همین بساط لهو و لعب بکنند. اینها را آزاد قرار دادند؛ این مراکز لهو و لعب را. اما در تمام تهران شاید یک مرکزی که بتواند تعلیمات دینی... نه از نظر مردان و نه از نظر زنان که آزاد باشند در تعلیماتشان، معلوم نبود که باشد. ...»[2] «اساس بر اصلاحات نبود. اساس این بود که نگذارند یک مملکتی رشد بکند. و لهذا از آن میفهمیم که آن کشف حجابی که رضاخان به تبع ترکیه و به تبع غرب و به [واسطه] مأموریتی که داشت، [انجام داد] برخلاف مصلحت مملکت ما بود. و ما دیدیم که عضو فعالی که کار از او میآید، آنکه در این نهضت خدمت کرد، شماها بودید. شما بودید که با همین وضعی که الآن اینجا حضور دارید با همین وضع در خیابانها ریختید و به نهضت ما کمک کردید.»[3]
پینوشتها:
[1]. اطلاعات، س 37، دوشنبه 17 دی 1341، ش 10993.
[2]. سخنرانی در جمع اعضای ایرانی کنفرانس دهه زن در کپنهاک، 19 شهریور 1350(خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج 13، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 191 – 192.
[3]. سخنرانی در جمع بانوان مشهد، 26 اردیبهشت 1358 (صحیفه امام، ج 7، ص 333).
تعداد بازدید: 1091