05 شهريور 1401
در تابستان 1341 لیندون جانسون معاون کندی – رئیسجمهور وقت آمریکا - برای ارزیابی اوضاع ایران عازم تهران شد. در این سفر که به توصیه کندی صورت گرفت، جانسون دو مأموریت داشت، مطمئن ساختن شاهِ نگران ایران از ادامه پشتیبانی دولت آمریکا و تشویق او به اجرای اصلاحات اقتصادی - اجتماعی اساسی. در دستورالعمل رئیسجمهور آمریکا گفته شده بود «به شاه تأکید شود که تمایل ما کوشش در ادامه پیشرفت و اجرای برنامههای اصلاحی است... به گمان ما اهمیت مسائل داخلی ایران بیش از هر نوع تهدید خارجی است...».
جانسون و همراهان وی 2 شهریور 1341 وارد تهران شدند. جانسون در روزهای بعد با شاه و مقامات رسمی ایران دیدار و مذاکره و از چند خیابان و بازار تهران بازدید کرد. وی با مردم دست داد، صحبت کرد و به آنها هدایایی داد. مردم تهران که از حضور بی تکلف معاون رئیسجمهور آمریکا در شهر شگفتزده شده بودند به گرمی از وی استقبال کردند. شاه اما از پیام صریح جانسون چندان راضی نبود. جانسون در مذاکراتش با شاه کوشید او را قانع کند که توسعه نظامی ایران باید با توسعه اقتصادی همراه باشد. وی در مدت اقامت در تهران 5 بار سخنرانی و هر بار بر اهمیت اجرای برنامههای اصلاحی تأکید کرد.
دولت کندی انتظار داشت اصلاحات در ایران توسط شاه پیاده شود بیآنکه در ساختار رژیم استبدادی وی تغییر اساسی انجام شود. کندی و مشاورانش بهترین شیوه مبارزه با کمونیسم را اصلاحات توأم با سرکوب میدانستند تا اگر اصلاحات توفیقی نیافت، نیروهای مسلح به کار گرفته شوند. به این منظور به توصیه آمریکا در کشورهای آمریکای لاتین و اغلب کشورهای جهان سوم نیروی مخصوصی به نام ضد شورش بوجود آمد. در ایران نیز نیروی جدید ضد شورش، یگانهای کماندو و «کلاه سبز» بودند. شاه با پشتگرمی آمریکا برای اولین بار از این نیروی جدید برای سرکوب تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران در بهمن 1340 و 1341 و همچنین قیام 15 خرداد 1342 استفاده کرد.[1]
در 5 شهریور 1341 روزنامه اطلاعات نوشت:
«ساعت دو و بیستوپنج دقیقه بعد از ظهر دیروز لیندون جانسون و بانو و دوشیزه لیندا جانسون پس از یک توقف 49 ساعته در تهران، تهران را به قصد آنکارا ترک گفت. در فرودگاه مهرآباد... نخستوزیر [اسدالله علم] اظهار داشت: جنابعالی به رأیالعین دیدید که ایران از متفقین استوار و ثابت قدم آمریکا است و مصمم است از آزادی و استقلال خود دفاع کند.... نه تنها این مشاهدات از نظر ما دارای کمال اهمیت است بلکه تماس غیر رسمی و دوستانه شما با مردم این سرزمین و علاقه قلبی و احترام خاصی که نسبت به اعلیحضرت شاهنشاه ایران که مظهر ملیت ما هستند[!] ابراز نمودید و اطمینانهایی که در زمینه کمکهای مادی و معنوی به ما دادهاید نیز برای ما ارزش فراوانی دارد.»[2]
پینوشتها:
[1] نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیستوپنج ساله ایران، ج 1، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1371، ص 201 – 203.
[2]. اطلاعات، س 37، دوشنبه 5 شهریور 1341، ش 10881.
تعداد بازدید: 1041