نهضت امام خمینی

باز شدن «دروازه های تمدن بزرگ» به روی حلبی‌آبادها!


10 مهر 1401


روزنامه «اطلاعات»در شماره 10 مهر 1342 از قول شاه نوشت:

«... تمام مظاهر بی‌عدالتی و آثار قرون وسطایی و استثماری را ما در مملکت از بین بردیم.[!] مرحله دوم این است که ما از مواهب طبیعت و نعمت‌های خداداده این مملکت بر اساس عدالت اجتماعی که دیگر حالا همه به آن وارد هستید و قوانینی که داریم حداکثر استفاده را از ثروت‌های طبیعی مملکت بکنیم، بر این اساس که لااقل یک حداقلی به همه برسد و کسان دیگر اگر لیاقت بیشتری دارند و زحمت بیشتری کشیدند یا به هر صورت شاید این‌قدر خوشبخت بودند که شانس بیشتری آوردند مانعی ندارد از یک حداقلی بیشتر داشته باشند، اما به‌هرحال از آن حداقلی که لازمه تمدن امروز است هیچ کس کمتر نداشته باشد.[!] حالا باید به فکر این بود که مملکت ایران برای اینکه مترقی بشود باید حتماً صنعتی بشود. هیچ مملکت مترقی را در جهان امروز نمی‌بینید که به‌اصطلاح درآمد سرانه مردمش به یک حد عالی رسیده باشد مگر اینکه آن مملکت به حد کمال صنعتی‌شدن رسیده باشد. پس باید مملکت ما صنعتی بشود.»[1]

مشاهدات پژوهشگری در سفر به شیراز در آبان سال 1351 یعنی 9 سال پس از آنکه شاه مدعی از بین بردن "تمام مظاهر بی‌عدالتی و آثار قرون وسطایی و استثماری"! شده اما حکایت دیگری است و نشان می‌دهد که وعده شاه مبنی بر برخورداری ایرانیان از «حداقلی که لازمه تمدن امروز است»! تا چه حد محقق شده بود:

«یک هفته قبل از ورود شاه اوضاع شهر به دلیل «زیباسازی» شهر، لکه‌گیری و رنگ‌آمیزی کلیه خیابان‌های مرکزی شهر و شستشوی تک‌تک برگ‌های درختان این خیابان‌ها با کف صابون مختل شد. ادارت دولتی از کار باز ایستادند، تردد وسایل نقلیه با مشکل روبه‌رو شد... مع‌هذا شهری که محل برگزاری جشن‌های سالانه هنر[2] بود، سوای محله‌های متعدد فقیرنشین دو حلبی‌آباد بزرگ نیز داشت که به خوبی از انظار پنهان بود و تحت مراقبت دقیق ساواک قرار داشت. من توانستم به کمک دو راهنما از یکی از این نواحی و نیز یکی از آلونک‌های آن دیدن کنم. این آلونک به‌طورکامل از تکه‌های حلبی (بشکه‌های بزرگ و مستعمل نفت) ساخته شده بود. فضای تقریبی آن 15 متر مکعب بود و یک خانواده هشت نفری - شش بچه از شش ماهه تا دوزاده ساله و والدینشان - در آن ساکن بودند. پدر خانواده کارگر فصلی بود. شغل وی تخلیه سطل سطل چاه فاضلاب محلات فقیرنشین بود که لوله‌کشی نداشتند. او به تریاک معتاد بود زیرا آن‌گونه که می‌گفت در غیر این‌صورت نمی‌توانست به این کار بپردازد. او اعتیادش را به همسرش منتقل کرده بود و همسرش نیز به نوبه خود آن را به کوچکترین فرزند خود انتقال داده بود. آثار تراخم در چشمان پنج بچه بزرگتر دیده می‌شد. هیچ نوع اثاث خانه‌ای در این آلونک دیده نمی‌شد، بجز تکه‌های بزرگ مقوا، چند دست رختخواب مستعمل و یک منقل برای گرما. زمستان بسیار سردی بود و برف روی زمین نشسته بود. در هیچ کجای این ناحیه حمام عمومی یا خصوصی و مستراح وجود نداشت. یک کیوسک کوچک شرکت نفت بود که جایگاه فروش روغن پارافین بود. بالای آن پارچه‌ای آویخته بود و روی آن نوشته بود«زنده باد والاحضرت رضا پهلوی ولیعهد محبوب ما»[!]»[3]

آنچه در ایران دوره پهلوی دوم رخ داد، نه پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و نه مدرنیسم، بلکه شبه مدرنیسمی بر پایه درآمد نفت بود. هنگامی که کشور در آستانه «دروازه‌های تمدن بزرگ»[4] قرار داشت، سهم کل تولیدات صنعتی در تولید ناخالصِ داخلیِ غیرنفتی تنها 20 درصد و در مقابل سهم خدمات 56 درصد بود[5] و این نمی‌توانست معنی صنعتی‌شدن کشور باشد.

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. اطلاعات، س 38، چهارشنبه 10 مهر 1342، ش 11207.

[2]. جشن هنر شیراز جشنواره‌ای بین‌المللی از هنر نمایشی و موسیقی بود که از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ در پایان تابستان هر سال در شیراز و تخت جمشید برگزار می‌شد.

[3]. همایون کاتوزیان، محمدعلی، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز، 1374، ص 322.

[4]. «به سوی تمدن بزرگ» عبارتی است که شاه در نوروز سال ۱۳۵۵ در توصیف پیشرفت‌های جاری و برنامه‌های آینده کشور استفاده کرد!

[5] همان، ص 323.



 
تعداد بازدید: 778



آرشیو نهضت امام خمینی

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.