19 مهر 1401
روزنامه اطلاعات در سرمقاله شماره 19 مهر 1341 مینویسد:
«اگر به بیانات اعلیحضرت[!]... مراجعه کنید... یقیناً تصور خواهید کرد اظهارات یک مرد انقلابی و به تمام معنی تندرو است.[!] مرد انقلابی چه میگوید؟ میگوید زارع باید صاحب زمین شود، میگوید کاسب باید از زندگی مرفه برخوردار باشد، میگوید ملت باید با جهش سریع خود را به پای ملل پیشرفته برساند، میگوید نظامات قرون وسطایی باید ملغی شود... امروز بعد از چندین سال جدوجهد دائمی و مبارزه سنگین با مشکلات مانع مفقود و مقتضی موجود شده است. پس روزی است که نیات دیرینه شاه برای آغاز یک رفورم عمیق، یک تحول اساسی، یک انقلاب سفید از قوه به فعل درآید.»[1]
آنچه اعلیحضرت! را به یک «مردانقلابی تندرو»! مبدل کرد چیزی جز تلاش برای حفظ تاج و تخت و جلب حمایت آمریکا نبود. آرمین مایر - سفیر وقت آمریکا - درخصوص فشار دولت دموکرات کندی بر شاه میگوید:
«کندی... در ازای پرداخت یک وام 35 میلیون دلاری خواستار انتصاب علی امینی به صدارت شده بود.... علی امینی مأموریت داشت یک برنامه ویژه را که از سوی مشاوران کندی برای مداخله در امور ایران تهیه شده بود پیاده کند. بر اساس این برنامه آمریکا مبلغ 35 میلیون دلار به ایران وام میداد آن هم در شرایطی که اوضاع مالی ایران بسیار ناگوار بود... والت ویتمن روستو[2] مشاور امنیتی کندی یک طرح کامل برای مداخله در امور ایران تهیه کرده بود که امینی عامل اصلی اجرای آن به شمار میرفت...»[3]
به این ترتیب علی امینی در 17 اردیبهشت 1340 به قدرت رسید. صدارت وی اما دیری نپایید و با تحریکات و دسیسههای پنهان عوامل جناح جمهوریخواه آمریکا و مقامات لندن و اقدامات نیروهای ملیگرا و سوسیالیست (جبهه ملی دوم، گروه خلیل ملکی و...) پس از 5 /1 سال مجبور به کنارهگیری شد. مجموعه این دسیسههای پنهان – بزرگنمایی خطر حزب توده و کمونیسم - سبب شد کندی از تشدید وخامت اوضاع ایران به هراس افتاده، به این نتیجه برسد که تنها سلطنت مطلقه شاه است که میتواند مانع از سقوط ایران به دامان کمونیسم شود. ثمره رخدادها در مسافرت 25 فروردین 1341 شاه به آمریکا نمایان شده، مقامات واشنگتن متقاعد شدند که استراتژی «اصلاحات» آنان به دست شخص شاه اجرا شود.[4]
پینوشتها:
[1]. اطلاعات، س 37، پنجشنبه 19 مهر 1341، ش 10920.
[2]. شالوده استراتژی آن روز آمریکا در کشورهای جهان سوم بر دیدگاه یک جامعهشناس معروف آمریکایی، والت ویتمن روستو قرار داشت. وی در زمان ریاست جمهوری کندی یک سلسله اصلاحات اقتصادی به ویژه «اصلاحات ارضی» را در کشورهای آمریکای جنوبی، خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی توصیه کرد. دیدگاه روستو مبتنی بر تکامل تاریخی و ملاک تکامل سطح رشد تکنولوژی است. وی مانند بسیاری، از یک منظر «غرب مرکزی» به جهان نگریسته، جامعه بشری را به «جامعه سنتی» و «جامعه صنعتی» تقسیم میکند. به باور روستو برای ارتقاء یک جامعه از «سنتی» به «صنعتی» باید در رشتههای غیر صنعتی به ویژه کشاورزی و به دست یک دولت نیرومند مرکزی تحولات انقلابی صورت گیرد که مهمترینشان «اصلاحات ارضی» است. از منظر روستو عالیترین مرحله تکامل «مرحله مصرف پایدار کالاها و خدمات» و الگوی کامل آن ایالات متحده آمریکاست! تئوری روستو در واقع نوعی مانیفست امپریالیستی برای کشورهای جهان سوم است که فرهنگها و تمدنهای جوامع تحت سلطه امپریالیسم را تحقیر کرده، «شیوه زندگی آمریکایی» و «جامعه مصرف انبوه» را به عنوان الگو فراروی آنان قرار میدهد و راه گذار کشورهای تحتِسلطه به یک نظام سرمایهداری وابسته را نشان میدهد. (مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی: جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج 2، تهران: اطلاعات، 1369، ص 302 - 303).
[3]. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، همان، ص 307.
[4]. همان، 309 – 312.
تعداد بازدید: 780