نهضت امام خمینی

فاجعه مسجد فیل مشهد


23 مهر 1401


 در شب‌های 19 تا 22 مهر 1342 حجت‌الاسلام سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد – از شاگردان امام خمینی و مبلغان اصلی نهضت ایشان در مشهد - در مسجد فیل سخنرانی و از دولت و انتخابات مجلسین به شدت انتقاد کرد. در شب 23 مهر مأمورین ساواک برای بازداشت وی به مسجد مراجعه کردند، اما با مقاومت شدید طرفداران هاشمی‌نژاد مواجه و در نتیجه درگیریِ پیش آمده، دو تن کشته و تعدادی مجروح شدند.[1] دو روایت از این رخداد به شرح زیر گزارش شده، اولی از طرف مأمور شهربانی و دومی از سوی جمعی از شاهدین ماجرا:

"محترماً چون... به این کلانتری ابلاغ گردیده بود، مقرر شد آقایـان هاشمـی و فصیحی واعظین مسجد فیل جلب و... به ساواک تحویل گردند، اینجانب کلانتر بخش 6 به اتفاق آقایان... قاسمی... و آقای شمس‌آرا... به جلو مسجد فیل حضور بهم رسانیده... در این بین منبر آقای هاشمی تمام شد و جمعیت به حالت اجتماع و بر طرف خیابان و جلو مسجد اجتماع و منتظر خروج آقای هاشمی از مسجد بودند... اینجانب با کمک مأمورین مربوطه با نصایح و مهربانی[!] اجتماع کنندگان را دعوت به تفرقه و باز کردن خیابان نمودیم و خبر رسید آقای هاشمی واعظ در مسجد فیل مخفی است. با نهایت احترام به نامبرده تکلیف گردید که از مسجد خارج و با ماشین به معیت آقایان به شهربانی بروند. آقای هاشمی قبول کرده و به داخل ماشین سوار [شد] و همین‌که ناظرین قضیه سوارشدن او را به ماشین مشاهده نمودند،... از دو طرف خیابان و حتی پشت بام با سنگ و پاره‌آجر، ماشین و اینجانب و مأمورین را سنگ باران و با پاره‌آجر و چوب و سنگ، بدنه ماشین [را] خورد کرده... و بقیه جمعیت سعی و کوشش به فرار دادن آقای هاشمی و از بین بردن مأمورین بدرقه را داشتند.... به مأمورین مربوطه دستور داده شد با والترهای مربوطه چند تیر برای ارعاب و متفرق شدن جمعیت به سمت هوا خالی نمایند.... تظاهرکنندگان... با سنگ و چوب و پاره‎آجر من و چند نفر از مأمورین را به سختی مجروح و مصدوم نموده و یک‌جا به سمت کلانتری بخش 6 حرکت نمودند.... افسر نگهبان وقت که وضع را غیر عادی و خطرناک می‌بیند... استنباط می‌نماید تظاهرکنندگان می‌خواهند به کلانتری ریخته و مأمورین را خلع سلاح و کلانتری را اشغال نمایند، ناچاراً... با تفنگ برنو جلو کلانتری آمده و جلو جمعیت را سد می‌نماید و چند تیر هم در اینجا برای ارعاب و متفرق کردن جمعیت با تفنگ برنو بوسیله مأمورین به هوا شلیک می‍شود...»[2]

روایت تعدادی از شاهدین ماجرا اما متفاوت است و گمان دسیسه چینی رژیم با هدف تشدید محدودیت‌ها را به ذهن متبادر می‌کند:

«... از شب 21 مهرماه جاری مجلس تبلیغ دینی با کمال نظم و آرامش تشکیل می‌شد و آقای هاشمی‌نژاد منبر می‌رفتند تا اینکه در شب سه‌شنبه 23 مهرماه 1342 مأمورین شهربانی درب مسجد برای دستگیری ایشان اجتماع کرده بودند. در پایان منبر... مشارًالیه... به منظور حفظ آرامش و عدم پیش آمد سوء از مردم تقاضا کردند که متفرق شوند، ولی باز هم چون بیم آن می‌رفت که مردم متفرق نشوند، بعضی از مأمورین مربوطه... را خواسته و به آنان یادآور می‌شود برای اینکه حادثه سوئی پیش نیاید تقاضا می‌کنم یکی از سه پیشنهاد زیر را برای دستگیری اینجانب اجرا نمایند:

1- اجازه دهید مانند هر شب به طرف منزل بروم و چند نفر از مأمورین شما همراه من بیایند و همین‌که مردم متفرق شدند من در اختیار شما هستم.

2- دیگر آنکه دستور دهید مأمورین بروند و شما با چند نفر دیگر از مأمورین در میان مسجد بمانید مردم همچنان که مشاهده کنند مأمورین رفته‌اند خواهند رفت زیرا ایستادن جمعیت بر اثر بودن مأمورین است آنگاه که مردم متفرق شدند من برای دستگیری در اختیار شما می‌باشم.

3- یا آنکه صبر کنیم تا مردم کاملاً متفرق شوند آنگاه مرا جلب کنید و نیز یادآور شدند تا کسی در خارج مسجد باشد، من در میان مسجد خواهم ماند زیرا اگر کوچکترین اتفاق و حادثه‌ای رخ بدهد مسئول مستقیم شما هستید.

پیشنهاد سوم پذیرفته شد... ولی با کمال تأسف پس از 40 دقیقه تقریباً بعضی از مأمورین روی عللی که برما پوشیده است گفتند بفرمایید اتومبیل درب مسجد حاضراست و مردم متفرق گردیده و دیگر کسی نیست. ایشان هم که از جریان خارجِ مسجد آگاه نبودند، به اتکاء گفته مأمورین از مسجد خارج شدند... پس از نشستن ایشان در اتومبیل... چون مردم به اتومبیل نزدیک شدند، چند تیر هوایی رها شد و مردم متفرق شدند. هنگامی که ماشین عبور کرد و از جمعیت فاصله گرفت و رفت، تیراندازی شروع شد و در حقیقت این کشتار بی‌رحمانه پس از رفتن آقای هاشمی‌نژاد بوده است....»[3]

یکی دیگر از شاهدین نیز در پایان اظهارات خود چنین نتیجه‌گیری می‌کند:

«... اشتباه دستگاه به قدری واضح بود که قابل وصف نیست و اکثر اشخاصی که حضور داشتند موضوع را تعمدی تصور می‌کردند، در صورتی‌که اگر در جلب مشارًالیه آنجا صرف‌ِنظر می‌شد ممکن بود فردای آن روز ایشان را درب منزلش جلب نمایند و این‌همه تولید ناراحتی برای قاطبه اهالی مشهد درست نشود...»[4]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 4، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380، ص 174 – 175.

[2]. مرکز بررسی اسناد تاریخی، شهید حجت‌الاسلام سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377، ص 43.

[3]. همان، ص 65.

[4]. همان، ص 71.



 
تعداد بازدید: 751



آرشیو نهضت امام خمینی

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.