05 آبان 1401
ساواک در گزارشی به تاریخ 5 آبان 1343 مینویسد:
«طبق اطلاع واصله از قم. روز فرخنده چهارم آبان که مصادف با ولادت حضرت فاطمه علیهاسلام بود آقای نجفی از ساعت 8 صبح در منزل خود مجلسی ترتیب داده و پس از ذکر مقدمه و قرائت اشعاری در این مورد مبادرت به اظهاراتی نموده ...»[1]
پس از آن بیانیه آیتالله مرعشی نجفی در اعتراض به تصویب کاپیتولاسیون توسط یکی از خطبا خوانده شد. بیانیه مذکور به شرح زیر است:
«بسم اللّه الرحمن الرحیم، امروز از نظر اینکه روز تولد یگانه دختر پیغمبر اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها میباشد بسیار بااهمیت است. روزی است که تمام ممالک اسلامی باید به پاس احترام این بانوی باعظمت جشنها گرفته و احساس سرور نمایند. متأسفانه در مملکت ایران رفتار هیئت حاکمه با ملت شریف و متدین نحوی شده گویی که سرتاسر مملکت را غم و اندوه فرا گرفته و عموم ملت از عاقبت امر نگران و شب و روز خود را به وحشت و نگرانی عجیب میگذرانند. تصویبات غیرمشروعه یعنی مصونیت مستشاران آمریکایی بسیار مایه تأسف است. با اینکه در زمان زمامدار سابق ایادی استعمار و دول بیگانه برای این که ملت ایران را تحت نفوذ و سلطه و بردگی خود درآوردند چنین مطالبی را بر ملت ایران تحمیل کرده بودند و از افتخارات آن زمان الغای این موضوع بود که ملت از فرط خوشحالی جشنها گرفتند، (بدبختانه) نمیدانم چه موجباتی فراهم گردید و چه عواملی باعث شد که این قانون منحوس را بار دیگر در مجلسین ایران علیرغم تمایلات تمام ملت شریف ایران بالاخص جامعه روحانیت تصویب نمودند. آخر در کجای دنیا سابقه دارد که برای ذلت و بردگی یک مشت ملت محروم همچون قانون وحشیانهای را وضع کنند، در صورتی که فعلاً تمام دول عقبافتاده هم برای احراز استقلال و کسب آزادی خود از قید استعمار قیام نموده و از نعمت حریت برخوردار میباشند. دولت ایران بوسیله مطبوعات و دستگاه تبلیغات مملکت ما را هم ردیف با ممالک راقیه دنیا معرفی میکند و حال آنها عملاً برخلاف آن رفتار مینماید. آیا مفهوم ارتقا این است که اگر یکی از مستشاران آمریکایی روی همین قانون به یک فرد محترم ایرانی حتی شخصیت بزرگی از هر طبقه جنایت و خیانت کند و به عرض و ناموس و مال مسلمین دست تعدی و تجاوز دراز کند مصونیت داشته باشد و محاکم قضایی ایران حق مداخله و بازداشت آن را نداشته باشند؟ من یقین دارم که عقلای دنیا به وضع رجال ایران خندیده و این نوع تصویبات را رجوع به قهقرا و ارتجاع سیاه تفسیر خواهند کرد زیرا مصونیتی که برای آنها تصویب شده برخلاف قوانین بینالمللی و دور از شرافت و انسانیت و غیرت است. آیا این معنی را میشود به غیر از ارتجاع سیاه تعبیر نمود؟ من نمی دانم به کدام یک از مصیبتها گریه کنم؟ به مخالفت با صریح احکام اسلام و قرآن گریه کنم؟ یا به نشر کتاب ضاله و مطبوعات ضد اسلامی گریه کنم؟ به عدم آزادی مجالس تبلیغاتی مذهبی گریه کنم؟ یا به محدودیت گویندگان دینی گریه کنم؟ به وضع ملت بیچاره ستمدیده گریه کنم؟ یا به وضع فقرا گریه کنم؟ که فردای زمستان با این گرانی قیمتها با این قحطی وسایل زندگی چه خواهند کرد به وضع اقتصادی مملکت گریه کنم؟ یا به بازار فلج و راکد گریه کنم؟ به قحطالرجال مملکت گریه کنم؟ یا به رفتن فلاحت و زراعت گریه کنم؟ به گرفتاری علما و خطبا و دانشمندان و رجال و اساتید محبوسین گریه کنم؟ یا به زجر و شکنجهها گریه کنم؟... آقایان وکلای بیموکل که در خانه ملت گرد آمدهاید آیا شماها برای دفاع از حقوق مسلمین و حفظ استقلال ملت و مملکت جمع شدهاید؟ یا برای این که با دست خود سند اسارت و بردگی یک مشت ملت شریف ایران را امضاء کنید؟ ما کراراً بوسیله اعلامیهها چه در طهران و چه در قم به همه مردم گفتیم که این مجلس به ملت مربوط نیست و هر چه تصویب کنند [ناخوانا] است، زیرا همانوقت ما متوجه این قبیل عواقب وخیمه بودیم و لذا این مجلس را تحریم و غیرقانونی اعلام نمودیم... من بدینوسیله از عموم طبقات ملت ایران استمداد میکنم که بیش از این صبر و تحمل نکنند و برای حفظ دین و استقلال مملکت خود اعتراض و انزجار خود را ابراز نمایند. من از علمای اعلام و طلاب علوم دینیه تقاضا میکنم بیش از پیش در این جنایت بزرگ مردم را آگاه فرمایند. مراجع عظام از اعتراض به مجلسین غیر رسمی خودداری و سکوت نخواهند فرمود. تمام طبقات مسلمین جهان را لازم است که عدم رسمیتی این تصویبنامه مفتضح تحمیلی را به دنیا اعلام نمایند و از دولت آمریکا و دست نشانده او (اسرائیل) که به منزله سرطانی است در بین ممالک اسلامی اظهار تنفر کنند... دولت آمریکا و سایر دول غیر اسلامی نباید بیش از این با نوامیس دینی و ملی ممالک اسلامی بازی کرده و قلوب آنها را جریحهدار نمایند....»[2]
پینوشتها:
[1]. مرکز بررسی اسناد تاریخی، آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1388، ص 352.
[2]. همان، ص 382.
تعداد بازدید: 769