13 آبان 1401
9 روز پس از سخنرانی افشاگرانه و شدیداللحن امام خمینی در اعتراض به تصویب قانون استعماری کاپیتولاسیون، ایشان به ترکیه تبعید شد. آیتالله موسوی تبریزی – از شاگردان امام - در خاطرات خود، در این خصوص میگوید:
«آن شب [شب سیزدهم آبان 1343] مأموران رژیم برای دستگیری امام به منزل ایشان هجوم میبرند و سعی میکنند به زور وارد منزل شوند که حاج آقا مصطفی مانع میشود، امام آن شب نیز همچون شبهای گذشته به اندرونی رفته و در را از پشت قفل نموده و خوابیده بود که موقع هجوم مأمورین ایشان از خواب بیدار میشود ولی ظاهراً در آن لحظه نمیتواند کلید را پیدا کند و مأمورین که به مقابل اندرونی آمده بودند، تلاش میکنند با شکستن در به زور وارد منزل شوند که امام فریاد میزند که در را نشکنید من خودم از در بیرونی میآیم و بعد امام از در بیرونی که داخل کوچه بود تشریف میآورد و آنها فوراً ایشان را سوار ماشین میکنند و در حالی که تعدادی از همسایهها جمع شده بودند، از ترس واکنش مردم به سرعت از محل دور میشوند و مسیر قم ـ تهران با آن جاده خراب که معمولاً سه ساعته پیموده میشده است، بطوری که نقل میشود در نود دقیقه طی میکنند و ایشان را به فرودگاه میرسانند و چون مقدمات تبعید امام از قبل فراهم شده بود، از همان جا ایشان را روانه ترکیه میکنند.»[1]
در صبح 13 آبان ساواک اطلاعیهای به شرح زیر صادر کرد که از طریق رادیو و روزنامهها منتشر شد:
«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارٌالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد؛ لذا در تاریخ 13 آبان 1343 از ایران تبعید گردید.»[2] انتشار خبر واکنشهای گستردهای در پی داشت، در تهران و بسیاری از شهرستانها دروس حوزههای علمیه و نمازهای جماعت مساجد به عنوان اعتراض 15 روز تا یک ماه تعطیل و سیل تلگراف و اعلامیه به سوی ترکیه و سفارت آن در تهران سرازیر شد. محافل روحانی نیز از نگرانی و خشم آکنده بوده[3]، آیتالله میلانی بلافاصله تلگرافی به شرح زیر به علمای اعلام تهران و قم ارسال نمود:
«امروز خبر بسیار ناگوار رسید که حضرت آقای آیتالله خمینی مدظله العالی را به خارج کشور تبعید نموده اند. عجبا نسبت به معظمٌله که یکی از مراجع تقلید و مصونیت قانونی دارند و از شخصیتهای بزرگ اسلامی میباشند تهمتهای ناروایی میزنند و بیاحترامیمینمایند. اولیای اینگونه امور بدانند ایشان تنها نیستند بلکه لسان ناطق همه مجامع روحانی و دینی هستند و گفته ایشان کلام حق و حقیقت است. خواهشمندم از تصمیمات خود مستحضرم فرمایید از حضرت احدّیت در پناه حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء رفع مزاحمت از حضرت معظمٌالیه را مسئلت مینمایم.»[4]
پینوشتها:
[1]. موسوی تبریزی، حسین، خاطرات آیتالله سیدحسین موسوی تبریزی، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1387، ص 163 – 164.
[2]. روزنامه اطلاعات، س 39، چهارشنبه 13 آبان 1343، ش 11531.
[3]. مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1378، ص 121.
[4]. مرکز بررسی اسناد تاریخی، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ج 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380، ص 185.
تعداد بازدید: 994