11 دي 1401
آیتالله سیدمحمود طالقانی در زمره افراد جریانساز در تاریخ اندیشه اسلامی در دوره معاصر است. وی فعالیت خود را از دهه 20 آغاز کرده، طی نیم قرن در صحنه مبارزات مذهبی ایران حضوری فعال داشت. صفحات زندگی آیتالله طالقانی به راستی، تاریخ سیاسی - مذهبی ایران در طول چهار دهه پیش از انقلاب اسلامی و از این منظر، وی چهره منحصر به فردی است. طالقانی سالها در مسجد هدایت به تبلیغ و ترویج اسلام مشغول و جلسات تفسیر قرآن وی مورد اقبال دانشجویان و متدینین بود. در جلسات پرسش و پاسخی که به مدت سیماه به صورت ماهانه در این مسجد تشکیل میشد، تعداد فراوانی جوان تحصیل کرده حضور مییافتند. با آغاز نهضت اسلامی در سالهای 1340 و 1341 مسجد هدایت محل حضور صدها بلکه هزاران نفر از مشتاقان نهضت برای بهره بردن از سخنرانیهای طالقانی بود. در بیشتر این سخنرانیها وی به صراحت از هیئت حاکمه و با تعابیر کنایی مانند جایگزینی بتپرستی به جای خداپرستی از سلطنت انتقاد میکرد. عمده انتقادات ایشان اما درباره گسترش فساد اخلاقی در جامعه و ظلم و ستم حکومت به آزادی خواهان بود.[1] اینهمه سبب شد که امام خمینی در پیام تسلیت درگذشت آیتالله طالقانی در 19 شهریور 1358 از وی چنین یاد کند:
«آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفتوآمد بود؛ و هیچگاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت... او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود؛ زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود؛ بُرنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او، که در رأس پرهیزکاران بود، و بر روان خودش که بازوی توانای اسلام...»[2]
در 11 دی 1341 ساواک یکی از سخنرانیهای آیتالله طالقانی در مسجد هدایت را که به مناسبت تولد امام حسین(ع) ایراد شده چنین گزارش میکند:
«... امروز آلمانیها و فرانسویها برای دوران افتخار خود مجسمه سرباز گمنام را میسازند که هر خارجی و حتی رئیسجمهور که به آن کشور وارد میشود باید پای آن مجسمه سرباز گمنام دسته گلی نثار کند. برای ما هم آن سرباز گمنام و شخص با تقوی و فضیلت همانا حسینبنعلی(ع) است. طبقه روحانیت از این مرد بزرگ الهام میگیرند و همانطور که گفته شد مکتب دین و فضیلت سدی است در مقابل سیاستهای بیگانه و عوامل سیاستهای بیگانه میکوشند که بتوانند این سد عظیم را تضعیف سازند. متأسفانه مردم هم به جای این که مثل حسینبنعلی(ع) با کمال رشادت و فداکاری در مقابل بیگانگان و بیگانهپرستان ایستادگی کنند، منتظر ظهور حضرت مهدی قائم(عج) میباشند. این مردم باید تکان بخورند، نباید فرصتی بدهند که عوامل استعمار هر کاری که میخواهند بکنند. وضع روحانیون طوری است که از بودجه اوقاف زندگی مختصری میکنند و با همین بودجه کم هم قانع هستند که بتوانند به وظیفه خود عمل نمایند... در میان تمام ادیان تنها مسلمین هستیم که بودجه ما از ملت تأمین میشود و این کمک مردم هست که علماء و روحانیون و طلاب امور خود را میگذرانند، به همین مناسبت عالم واقعی نمیآید در کارهای فساد دخالت نماید و از آنجایی که دولتها تاکنون نتوانستهاند بر طبقه علماء تسلط یابند به همین مناسبت است که کمکی از آنها دریافت نمیدارند.... از خداوند مسئلت داریم که به ما توفیق عنایت فرماید که بتوانیم در مقابل این بیدادگریها و ظلم و ستمها استقامت نماییم.»[3]
پینوشتها:
[1]. جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1382، ص 200 – 202.
[2]. خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج 9، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 486.
[3]. آیتالله سیدمحمود طالقانی به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1381، ص 323.
تعداد بازدید: 645