03 بهمن 1401
ساواک در گزارشی به تاریخ 3 اسفند 1342 مینویسد:
«در چند روزه اخیر شایعاتی درباره آزادی آیتالله خمینی در بعضی از محافل مختلف بخصوص در بین بعضی از بازرگانان متنفذ بازار انتشار یافته و جسته و گریخته از بعضی مطلعین به امور شنیده میشود که چون دیپلماتهای آمریکایی در ایران متوجه شدهاند در حال حاضر اختلافاتی بین دولت و مردم موجود است، لذا برای اینکه به این اختلافات خاتمه داده و جلوی عدم رضایتها را تا اندازهای میگیرند، لذا به وسائل مختلف از مقامات مسئول ایران خواستهاند که ترتیب آزادی آیتالله خمینی داده شود تا بدین وسیله التیامی بین اعلیحضرت همایون شاهنشاه[!] و روحانیون داده شود.»[1]
واضح است که آمریکا که بهواسطه رویکرد استعماری اش از ابتدای نهضت امام خمینی آماج حملات تند و کوبنده امام قرار داشت[2] نمیتوانست نقشی در آزادی وی داشته باشد. به این ترتیب شایعات فوق به کلی بیاساس به نظر میرسد، با این حال بیانگر عمق نفوذ این کشور در ایرانِ دوره پهلوی است.
واقعیت این است که اسدالله علم مأموریت خود را به انجام رسانده، حال نوبت حسنعلی منصور بود که منویات ملوکانه! را محقق کند. پس حکومت بر آن شد از این فرصت استفاده کرده، چون همیشه خطاها را به دولت - و نه شخص شاه - نسبت داده، دولت جدید را حامی و طرفدار روحانیت معرفی و به این وسیله افکار عمومی را آرام کند. برای نیل به این هدف امام خمینی در 15 فروردین 1343 آزاد شده[3] به قم بازگشت.[4]
پینوشتها:
[1]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 4، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380، ص 360.
[2]. یکی از شدیدترین موضع گیریهای امام خمینی علیه آمریکا که به تبعید ایشان به ترکیه انجامید مربوط به پیام امام به مردم در 4 آبان 1343 به مناسبت تصویب لایحه کاپیتولاسیون است:
«دنیا بداند که هر گرفتاریای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است؛ از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از آمریکا خصوصاً متنفر است. بدبختی دوَل اسلامی از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست. اجانبند که مخازن پر قیمت زیرزمینی ما را به یغما برده و میبرند. انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را با بهای ناچیز برده و میبرد. اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا درآوردند. دیروز ممالک اسلامیبه چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند؛ امروز به چنگال آمریکا و عمال آن. آمریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی میکند. آمریکاست که به اسرائیل قدرت میدهد که اعراب مسْلم را آواره کند. آمریکاست که وکلا را، یا بیواسطه یا باواسطه، بر ملت ایران تحمیل میکند. آمریکاست که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر میداند، و میخواهد آنها را از جلو خود بردارد. آمریکاست که روحانیون را خار راه استعمار میداند، و باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد. آمریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار میآورد که چنین تصویبنامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال میکند، تصویب و اجرا کنند. آمریکاست که با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن مینماید....» (خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1389، ص 411).
[3]. حجتالاسلام علی دوانی – پژوهشگر و نویسنده کتاب نهضت روحانیون ایران - تلاش علمای حوزه علمیه قم را نیز در آزادی امام خمینی مؤثر میداند. در اسفند 1342 عدهای از علمای حوزه علمیه قم تلگرافی به شرح زیر خطاب به حسنعلی منصور – نخستوزیر - فرستاده، خواهان آزادی امام خمینی و دیگر علمای زندانی شدند:
«جناب آقای منصور – نخستوزیر ایران - در دولت سابق تجاوزهایی به حریم مقدس دین و قانون اساسی کشور و اصول دموکراسی و ساحت مقدس روحانیت انجام گرفت بهطوری که قاطبه ملت از آن متنفر و منزجر شدند. کشتارهای وحشیانه، شکنجههای قرون وسطایی، سلب آزادی قلم و بیان و پر کردن زندانها از افراد آزاده ملت نشان داد که گویا دولت سابق از اصول دموکراسی جز خونریزی و زندان کردن و ایجاد خفقان عمومی چیزی فرانگرفته است. آقای منصور در عصری که ملتهای استعمارزده بندهای اسارت و استبداد را پاره میکنند، نمیتوان مردم رشید و آزاده ایران را به زنجیر کشیده و نیروی عظیم احساسات مذهبی و ملی ایشان را نادیده گرفت و با وعدههای پوچ و سیاست دفعالوقت سرگرم نمود. آقای نخستوزیر، ملت مسلمان ایران به خصوص جامعه روحانیت دیگر تاب تحمل زندانی بودن مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی خمینی و آیتالله قمی و حجتالاسلام طالقانی را ندارند و با بیصبری هرچه تمامتر منتظر خلاصی ایشان هستند. اگر بنا است در دولت شما به خواستههای ملی توجهی شود، باید همه زندانیان آزاد، تصویبنامههای ضد دینی که به حکم قانون اساسی رسمیت ندارد ملغی، اصول ضد انسانی و آزادیکش متروک و به وضع رقتبار اقتصاد مملکت رسیدگی شود. در خاتمه پیروزی نهایی ملت رشید ایران و ترقی و تعالی میهن عزیز را تحت رهبری زمامداران لایق و دیندار از پروردگار متعال خواستاریم.» (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج 4، مجموعه بیانیههای 1341-1357، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 41 - 42).
[4]. مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374، ص 87.
تعداد بازدید: 483