مقالات

حماسه‌ خرداد نقبی به دسیسه‌های یهودی در ایران از دیدگاه امام

بخش 2

محمدتقی تقی‌پور

19 فروردين 1402


صهیونیست‌ها در ایران

به گواهی اسناد و مدارک موجود و نیز اعتراف صریح و مکرر پاره‌ای از نویسندگان و منابع صهیونیستی، سراسر دوران سلطنت محمدرضا شاه برای یهودی‌ها و صهیونیست‌ها و ایادی و عناصر و فرقه‌های متصل و وابسته به آنها، دوره‌ای طلایی بود.

حضور، نفوذ و موقعیت ممتاز یهود در ایران عصر محمدرضا، به دوران قبل از تأسیس و اعلام موجودیت دولت جعلی اسرائیل در سال 1327 ش / 1948 م برمی‌گردد.

تکاپوی پنهان و خزنده «ناهوم هرتصبرگ» نماینده سوخنوت (آژانس جهانی یهود) مستقر در شعبه تهران و نیز «اوراهام زیلبرگ» همتای او طی سال‌های 1322و 1323 ش/ 1943 و 1944 م، و تلاش‌های گسترده و بی‌وقفه و در عین‌حال آزادانه آنها در سراسر کشور با مجوز و موافقت رسمی دستگاه سلطنت، تنها بخشی از اسرار ناگفته تاریخ معاصر ماست.

مکاتبات رسمی سران آژانس یهود شعبه ایران با مقامات بلند پایه و دستگاه‌های رسمی مثل وزارت امور خارجه، با سر برگ و مهر رسمی آژانس یاد شده، به منزله نماینده دولت یا کشوری رسمی، بسیار عجیب و نشانگر میزان نفوذ و قدرت آنها در ایران و عمق ارتباط و نزدیکی آنها با دستگاه شاهنشاهی است.

روابط بسیار صمیمانه «موشه یشای» نماینده دیگر آژانس یهود با حسین علا، وزیر وقت دربار در همان سال‌ها و مهم‌تر از همه، ملاقات خصوصی او با شخص محمدرضا شاه در مارس 1944 / 1323 ش، نشانگر تعامل، همکاری و ارتباط بسیار نزدیک و اسرارآمیز حکومت پهلوی با کانون‌های قدرت و ذی نفوذ یهودی و صهیونیستی، در سال‌های قبل از تأسیس اسرائیل است.[1]

«لاوطرباخ» رئیس بخش سازمان‌دهی آژانس یهود، در نامه‌ای به نشریه صهیونیستی ‌هاعولام در ژوئیه 1945 / 1324 ش، به آزادی عمل و فعالیت پردامنه صهیونیست‌ها در ایران چنین اعتراف می‌کند:[2]

«به علت زنده شدن رژیم دمکراسی در ایران به صهیونیست‌ها مانند سایر احزاب کشور امکان داده شده که فعالیت خود را مانند تشکیلات صهیونیست[3] سابق از سر بگیرند.»

در همین سال‌ها، انجمن‌ها و سازمان‌های متعددی در جامعه یهود ایران موجودیت پیدا کردند که بعضی از آنها به عنوان شعبه‌ای از کانون‌های صهیونیستی خارج کشور عمل می‌کردند.

تشکیل «جمعیت خیریه بانوان یهود» در سال 1321 ش، و تغییر نام آن به «کمیته بانوان یهود» در سال 1323 ش، و دریافت مجوز رسمی با عنوان «سازمان بانوان یهود ایران» در سال 1326 ش، از جمله این جریان‌ها بود که اگر چه پیش از تأسیس اسرائیل در ایران پایه‌گذاری شده بود، اما همواره در خدمت آرمان صهیونیسم در جامعه ایران فعالیت می‌کرد.[4]

«قِرن قَیِمت» یا «صندوق ملی یهود» از دیگر سازمان‌های صهیونیستی فعال در سرزمین ایران در همان سال‌ها بود که به اعتراف «ایسرائیل ایلنائه» نماینده اعزامی این تشکیلات صهیونیستی مستقر در تهران در سال‌های 1322 و 1323 ش، این سازمان دوش به دوش آژانس یهود از هیچ تلاشی در مسیر اهداف صهیونیسم در ایران فرو‌گذار نمی‌کرد.[5]

«انجمن فرهنگی اوتصرهتورا، کانون فرهنگی کورش کبیر، کانون خیرخواه و...، از جمله سازمان‌های دیگر یهودی فعال در آن سال‌ها بودند که تحت نظارت و کنترل محافل صهیونیستی در ایران فعالیت می‌کردند.[6]

 

ارتباط و همکاری با اسرائیل

پس از اعلام موجودیت و تأسیس اسرائیل در اردیبهشت 1327 / مه 1948، حضور اشخاص، کانون‌ها و جمعیت‌های یهودی و صهیونیستی در ایران و ارتباط و همکاری آنها با مقامات رسمی کشور وارد مرحله تازه‌ای شد. نفوذ و اقتدار اشرافیت یهود و کمپانی‌های قدرتمند یهودی اروپا و امریکا از یک‌سو و پشتیبانی بی‌چون و چرای آنها از رژیم جدید‌التأسیس اسرائیل و به علاوه قدرت گسترده و روز افزون محافل یهودی، صهیونیستی، فراماسونری و بهایی در سراسر کشور، از نظر صحنه‌گردانان عرصه سیاست و قدرت در ایران، بویژه شخص محمدرضا پهلوی و اطرافیان و درباریان او واقعیتی بود که نباید نادیده گرفته می‌شد. از دیدگاه آنها برای تثبیت و تحکیم قدرت حکومت و سلطنت پهلوی در داخل کشور و حتی منطقه و نیز تقویت روابط بین‌المللی دولت شاهنشاهی، باید از این اهرم بهره برداری شود.

از سوی دیگر با توجه به قدرت بی‌چون و چرای امریکا و انگلیس و نیز اشخاص و کانون‌های یهودی، ماسونی و بهایی در داخل کشور و وابستگی همه جانبه مقامات بلند پایه رژیم، اتخاذ سیاست مستقل و مبتنی بر مصلحت و منافع ملی کشور و مسلمانان، مفهوم و جایگاهی در عرصه سیاست خارجی ایران نداشت.

بر این اساس، رژیم پهلوی در اسفند 1328 در زمان نخست‌وزیری محمدساعد مراغه‌ای، اسرائیل را به صورت «دو فاکتو» به رسمیت شناخت و این خبر در 24 اسفند همان سال از طریق برخی رسانه‌های خبری پخش و منتشر شد. در این زمان حسین علا، وزیر امور خارجه ایران، روابط بسیار نزدیک و صمیمانه‌ای با صهیونیست‌ها داشت. به نوشته ویلیام شوکراس، شناسایی اسرائیل از سوی ایران موفقیتی سیاسی برای اسرائیل و شکستن دیوار انزوای سیاسی آن در منطقه بود.[7]

در میان کشورهای خاورمیانه، ایران تنها کشوری بود که ابتدا سیاست همکاری پنهانی با اسرائیل را پیش گرفته بود. در واقع، روابط با اسرائیل مناسبات ایران با کلیه همسایگانش را تحت‌الشعاع قرار می‌داد.[...] دولت ایران به مأموران موساد اجازه داد که در ایران فعالیت کنند؛ یعنی از بدو تأسیس اسرائیل، ایران از اعراب حمایت لفظی می‌کرد و به اسرائیل کمک پنهانی می‌داد.[8]

ویلیام شوکراس درباره عکس‌العمل شاه برای به رسمیت شناختن اسرائیل می‌نویسد:

«شاه گفته بود، اگر نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه موافق شناسایی اسرائیل هستند من حرفی ندارم.»[9]

البته دولت ایران چند ماه پیش از به رسمیت شناختن اسرائیل، عباس صیقل را به عنوان نماینده خود در اسرائیل، به سرزمین فلسطین اعزام کرده بود.

با شناسایی رژیم غاصب صهیونیستی، موقعیت عناصر یهودی و کانون‌ها و جمعیت‌های فعال آنها در ایران بیش از پیش تقویت و تحکیم شد و تلاش‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنها به شدت گسترش یافت. اسرائیل نیز به طور غیر رسمی دفتر نمایندگی یا همان سفارت خود را در ایران برپا کرد. در این مقطع، نمایندگان دولت اسرائیل مثل صوی [زوی] دورئیل، تحت پوشش سازمان‌ها و مؤسسات مختلف صهیونی در ایران فعالیت می‌کردند. وی مدتی نیز با عنوان رئیس بخش اقتصادی آژانس یهود و نماینده اتاق بازرگانی اسرائیل در تهران و مسئول دایره کنسولی اسرائیل در ایران فعالیت می‌کرد.

مئیر عزری، یهودی ایرانی تبار صهیونیست، نماینده دیگر اسرائیل در ایران بود که در سال 1958 م / 1337 ش، وارد ایران شد. عزری فرزند صیون از یهودی‌های اصفهان بود. برادرانش آلبرت و بن حور در سال 1949 م / 1328 ش، و پدر و مادرش در سال 1950 م / 1329 ش، به فلسطین کوچ کردند و به دامان اسرائیل پناه بردند. عزری پیش از این، چندین‌بار به ایران اعزام شده بود. در سال 1947 م / 1326 ش، یعنی یک سال قبل از تأسیس اسرائیل وی به عنوان دبیر جنبش خلوتص [پیشاهنگی] به شیراز اعزام شده بود تا با همکاری دیگر نمایندگان صهیونیست، میان ده هزار نفر یهودی‌های آن شهر افکار صهیونیستی را ترویج و تبلیغ کند.

او همچنین نمایندگی داشت تا در شهر‌های مختلف یهودی نشین در ایران، شعبه‌های این تشکل صهیونی را پایه‌گذاری کند. به ادعای عزری، خلوتص در این زمان حدود سه هزار عضو فعال داشت.

از آنجا که صهیونیسم از سوی دولت ایران به رسمیت شناخته شده بود، خلوتص نیز آزادانه در شهر‌های مختلف فعالیت می‌کرد.

در آبادان حدود سیصد نفر یهودی جای گرفته بودند که برای همکاری با ارتش انگلستان در جنگ جهانی دوم، در سال‌های 1943 و 1944 م / 1322 و 1323 ش. به آن شهر آمده بودند.

این قبیل افراد در شهرهای دیگر نیز با لباس فرم نظامی ارتش انگلستان حضور داشتند اما عمدتاً در جهت برنامه‌ها و اهداف سازمان‌ها و کانون‌های صهیونیستی تلاش و فعالیت می‌کردند.[10]

عزری به عنوان دبیر جنبش خلوتص که نمایندگی بعضی دیگر از جمعیت‌های صهیونیستی را نیز عهده‌دار بود، با این قبیل گروه‌ها در ایران ارتباط و همکاری تشکیلاتی داشت. لذا پس از عهده‌دار شدن سمت نمایندگی رسمی اسرائیل در ایران از تمامی این ارتباطات و امکانات در مسیر اهداف اسرائیل بهره‌برداری کرد.

در همین دوران روابط و همکاری‌های اسرائیل و رژیم پهلوی در زمینه‌های مختلف سیاسی، بازرگانی، نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی، بانکی، کشاورزی، ورزشی و...، روز به روز افزایش و گسترش یافت.

برای مثال؛ ایران متعهد بود بخش عمده نفت مورد نیاز اسرائیل را تأمین کند که در موقعیت صنعتی و اقتصادی و افزایش قدرت ماشین جنگی اسرائیل تأثیر بسزایی داشت.

انتقال بدون وقفه نفت از خارک به بندر ایلات در فلسطین و همکاری مشترک ایران و اسرائیل در تأسیس و راه‌اندازی خط لوله نفت ایلات ـ اشکلون در اراضی اشغالی، معروف به «شاه لوله» و ایجاد کمپانی‌های مشترک‌ایرانی و اسرائیلی در حوزه‌های نفتی، مثل «ترانس آسیاتیک» و یا کمپانی معروف به «مصرف گاز» که چهل درصد سهام آن به ایمانوئل راسین یهودی روسی تبار تعلق داشت، تنها نمونه‌ای از تاخت و تازهای اسرائیلی در ایران آن دوره بود.[11]

مأموران و وابسته‌های نظامی اسرائیل در ایران از جمله یعقوب نیمرودی، افرائیم هود، شاموئیل گات، ژنرال اسحاق سگب (سگو) و...، از جمله کسانی بودند که همراه نمایندگان موساد مستقر در تهران، عزری را به طرق مختلف مساعدت و پشتیبانی پنهان می‌کردند.

فقر اطلاعات و کاستی‌های پژوهش و تاریخ نگاری در این عرصه موجب شده است تا بسیاری از مردم ایران درباره حضور و تکاپوی راز آلود صدها نمونه از این افراد در ایران، هیچ گونه آگاهی نداشته باشند.

در دورانی که مئیر عزری، نمایندگی سفارت اسرائیل را در ایران عهده‌دار بود، صدها شرکت و کمپانی صهیونیستی نام و نشان‌دار، به طور رسمی در ایران فعالیت می‌کردند. کمپانی‌های بزرگ بین‌المللی تا دفاتر نمایندگی بسیاری از شرکت‌ها و کارخانه‌های یهودی و اسرائیلی در زمینه‌های مختلف نفت، پتروشیمی، سدسازی و پل‌سازی، خانه‌سازی، هتل‌سازی، تولید انواع سموم، کشاورزی، آبیاری، دامداری، مرغداری، صادرات و واردات، بازرگانی، بانکداری، تجارت و تولید دارو، حمل و نقل، معاملات نظامی و تسلیحاتی، صادرات فرش‌های نفیس و...، در شهرهای مختلف ایران، حضوری فعال و موقعیتی مناسب داشتند که برای پرهیز از تطویل مقال از ذکر اسامی و صاحبان آنها ناگزیر خودداری می‌شود.

علاوه بر شرکت‌ها و کمپانی‌های یاد شده. صدها مؤسسه، شرکت، کارخانه و مرکز تولیدی، صنعتی، بازرگانی و بانکی نیز در آن زمان متعلق به زرسالاران یهودی ایران بود که در عرصه‌های گوناگون فعالیت انحصاری داشتند. از کارخانجات یخچال جنرال استیل، پلاسکو، صنایع پارس و امریکا، شرکت صنعتی روغن نباتی و صابون متعلق به خانواده‌های القانیان (حبیب، صیون، عطاء‌الله و پسران) تا کارخانجات یخچال‌سازی وستینگهاوس متعلق به برادران یهودی (سعید و مسعود حکیم)؛ گروه صنعتی شیراز متعلق به حشمت‌الله کرمانشاهچی که شرکتهای متعددی را مثل روغن نرگس شیراز و... تحت پوشش و تملک داشت؛ کارخانجات زنجیره‌ای متعلق به مراد اریه مثل: کاشی ایرانا، کارخانجات پلاستیک‌سازی، کارخانجات موکت‌بافی، کارخانجات ملامین؛ تا کارخانجات مشروب‌سازی میکده، متعلق به خانواده‌های سیما نطوب؛ شراب‌سازی ایران می متعلق به اسحاق شمسی؛ مشروب‌سازی باختر متعلق به اسحاق حکیم‌زاده، در کنار بیش از یک صد مورد مشابه که از سوی نگارنده شناسایی شده، تماماً به غارت ثروت مردم ایران مشغول بودند.[12]

علاوه بر این، صدها یهودی در مراکز و مؤسسات صنعتی، تولیدی، بانکی و بازرگانی که جایگاهی مهم و حساس در کشور داشتند، حضور و نفوذی شگفت‌انگیز داشتند. از جمله؛ ذوب آهن اصفهان، شرکت ملی نفت ایران، پتروشیمی‌، ده‌ها بانک متعلق به دولت.

روزنامه اسرائیلی جروزالم پست در سال 1330؛ به نقل از موشه (موسی) برال، نماینده یهودی ایران در مجلس شورای ملی که به تل‌آویو سفر کرده بود، تعداد ثروتمندان یهودی ایران را پنج هزار نفر و تعداد یهودی‌های ثروتمند درجه اول کشور را یک هزار نفر اعتراف و اعلام کرد.[13] نیاز به توضیح ندارد که بسیاری از این افراد به اشکال مختلف سرمایه‌های باد آورده خود را پس از تبدیل به دلار از طریق بانک‌های آمریکا، انگلیس و سوئیس به بانک‌های اسرائیل منتقل و یا در شهرهای مختلف اسرائیل مثل تل‌آویو، ناتانیا، هرتصلیا و... در بخش‌های مختلف تولیدی، صنعتی، ساخت و ساز و...، سرمایه‌گذاری می‌کردند.

به گواهی اسناد موجود، بسیاری از ثروتمندان یهودی ایران دارای دو شناسنامه و گذرنامه، ایرانی و اسرائیلی بودند.[14]

دست‌یابی به این اسناد و اطلاعات ـ که زمانی در نهانخانه اسرار، بایگانی و طبقه‌بندی می‌شد ـ اگرچه امروز نیز بسیار سخت و دشوار است اما غیر ممکن نیست. آگاهی نسبت به عمق و گستره این مهم، و آشنایی با ماهیت یهودی و صهیونیستی بسیاری از رویدادها، ارتباطات، مبادلات، معادلات، معاملات، فعالیت‌ها و عکس‌العمل‌ها در آن دوران، بدون برخورداری از اطلاعات، هوشمندی، ذکاوت و حضور استثنایی در عرصه مناسبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن نبود.

عجیب است که حضرت امام، گویی به تمامی این اسرار و اطلاعات، در همان دوران، وقوف داشت. امام، روز 12 اردیبهشت 1342، یعنی حدود یک ماه قبل از حادثه پانزده خرداد، طی سخنانی در مسجد اعظم قم، تهاجم رژیم به مجالس و مساجد و مراکز دینی، از جمله فیضیه و سرکوب، ضرب و شتم و دستگیری طلاب و مردم را اقدامی در جهت تأمین خواست و منافع اسرائیل و یهود در ایران و ناشی از نفوذ و حضور آنها در حوزه‌های سیاست‌گزاری، برنامه ریزی و مشورتی در کنار مقامات درجه اول دربار و دولت اعلام کرد.

امام در این سخنرانی، جدیت وخشونت رژیم شاه را در تعقیب بعضی افراد به اتهام «اعلام خطر برای اسلام از دست یهود»، مورد مذمت، نفرت و سرزنش قرار داد و در مقام سؤال از شخص اول مملکت فرمود:

«... آقا مگر شما یهودی‌اید؟ مگر مملکت ما مملکت یهود است.»[15]

در این سخنرانی، حضرت امام با اشاره به سیطره یهودی‌ها و ایادی آنها در ایران، هر گونه سکوت و بی تفاوتی علمای دین را همراهی با رژیم جبار اعلام می‌کند:

وای بر این مملکت! وای بر این هیئت حاکمه! وای بر این دنیا، وای بر ما! وای بر این علمای ساکت! وای بر این نجف ساکت! این قم ساکت! این تهران ساکت! این مشهد ساکت! این سکوت مرگبار اسباب این می‌شود که زیر چکمه اسرائیل، به دست همین بهایی‌ها؛ این مملکت ما، نوامیس ما پایمال شود. [...] سکوت امروز سکوت همراهی با دستگاه جبار است؛ نکنید سکوت.[16]

در خاتمه، امام، خطر اصلی برای کیان اسلام را «خطر یهود» اعلام کرده می‌فرمایند:

... حالا که خطر بر اسلام وارد شده و آن خطر یهود است و حزب یهود ـ که همین حزب بهاییت است ـ این خطر که حالا نزدیک شده، اگر آقایان علمای اعلام، خطبا، طلاب، همه با هم، هم صدا بگویند که ما نمی‌خواهیم که یهود برمقدرات ما حکومت کند، ما نمی‌خواهیم که مملکت ما با مملکت یهود هم پیمان شود[...] آقایان با یهود هم پیمان می‌شوند![17]

امام از مسئله سیطره صهیونیست‌ها بر منابع اقتصادی و مالی کشور، غافل و بی‌تفاوت نبود؛ آن چنان که فرمود: هدف اسلام است، استقلال مملکت است؛ طرد عمال اسرائیل است؛ اتحاد با کشورهای اسلامی است. الان تمام اقتصاد مملکت در دست اسرائیل است، عمال اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه کرده‌اند. اکثر کارخانجات در دست آنها اداره می‌شود؛ تلویزیون، کارخانه ارج، پپسی‌کولا.[18]

امام به مناسبت صدور حکم بازداشت و محکومیت بعضی شخصیت‌های روحانی و علمی، ضمن ابراز تأسف و اعلام نگرانی خود می‌افزاید:

تأسفِ بالاتر، تسلط اسرائیل و عمال اسرائیل است بر بسیاری از شئون حساس مملکت و قبضه نمودن اقتصادیات آن، به کمک دولت و عمال دستگاه جبار. اسرائیل با دول اسلامی در حال جنگ است، و دولت ایران با کمال دوستی با او رفتار می‌کند و همه نحو وسایل تبلیغ و ورود کالاهای آن را فراهم می‌سازد.[19]

واردات بی‌حد و حصر انواع محصولات و کالاهای ساخت اسرائیل، بازار ایران را به تسخیر اسرائیلی‌ها در آورده بود. به نوشته بعضی منابع آن زمان، اقلام و محصولات فراوانی نیز با معافیت گمرکی، یعنی بدون پرداخت هر گونه حق گمرکی یا عوارض، وارد کشور و پخش می‌شد.

حضرت امام با اشاره به سلطه صهیونیست‌ها بر بازار ایران، در این باره، چنین افشاگری کرده است:

امروز اقتصاد ایران به دست آمریکا واسرائیل است؛ بازار ایران از دست ایرانی و مسلم خارج شده است، و غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگانان و زارع نشسته است؛ اصلاحات آقایان بازار سیاه برای آمریکا و اسرائیل درست کرده است.[20]

در همین مقطع تاریخی، حضرت امام به توطئه سیاسی و فرهنگی رژیم پهلوی به منظور بدبین کردن مردم نسبت به روحانیت و تلاش آنها برای کاهش نفوذ و ارتباط روحانیت در میان مردم اشاره می‌کند و در پاسخ به مقامات حکومتی می‌فرماید:

اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد این ملت اسیر انگلیس یک وقت باشد؛ اسیر آمریکا یک وقت باشد. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه کند؛ نمی‌گذارد کالاهای اسرائیل در ایران بدون گمرک فروخته شود.[21]

حضور فعال اسرائیلی‌ها و کمپانی‌های صهیونیستی مثل؛ شرکت «تهال» و اجرای مدل‌های «کیبوتص»‌های اسرائیل در ایران، مثل؛ دشت قزوین[22] و برخی دیگر از مناطق شمال، جنوب و غرب کشور؛ توطئه خزنده دیگرِ اسرائیلی‌ها برای پیشبرد اغراض خود در ایران و از بین بردن انواع محصولات، کشاورزی سنتی و جای‌گزین کردن روش‌ها و نمونه‌های اسرائیلی با هدف وابسته کردن کشور در این عرصه بود.

حضرت امام، از همان آغاز فعالیت اسرائیلی‌ها در این حوزه، با عکس‌العمل منفی خود، اقشار مختلف مردم، بویژه علما و روحانیون، اندیشمندان و آگاهان سیاسی را نسبت به خطر این حرکت خزنده هشدار داد:

الان که من اینجا نشسته‌ام، برای شما صحبت می‌کنم، مزارع بسیار خوب ایران ـ بسیارش ـ در دست اسرائیل است! به من نوشته‌اند که مزارع خوب اینجا را داده‌اند اسرائیلی‌ها چغندر بکارند. تابلویی زده‌اند کنار جاده که مزرعه ایران و اسرائیل! این آقایانی که می‌گویند: اسرائیل را ما کنار زده‌ایم، روزنامه اسرائیل که برای من آمده است، آورده‌اند، نوشته بود اینکه سفیر اسرائیل در ایران، تهران. آقایان می‌گویند که ما کاری نداریم با اسرائیل!![23]

یادآوری این مهم خالی از فایده نیست که بسیاری از وزیران کشاورزی و مقامات بلند پایه کشور از همان ابتدا، از طریق زدو بندهای سیاسی و مالی، به طور جدی زمینه‌ها را در این عرصه برای رژیم صهیونیستی و مأموران اسرائیلی مهیا می‌کردند.

ارسنجانی وزیر وقت کشاورزی، جانشین او اسماعیل ریاحی، دکتر عبدالمجید مجیدی، ایرج وحیدی، مسعود عالیخانی، عبدالعظیم ولیان و...، از جمله نمونه‌هایی در این رابطه‌اند.

اعزام جوانان به اسرائیل، تحت عناوینی چون اردوهای علمی، فرهنگی، تورهای مسافرتی و ورزشی و تحصیلات تکمیلی، به منظور از بین بردن قبح رابطه با رژیم صهیونیستی و ایجاد فضای روانی برای عادی‌سازی روابط با اشغالگران، از جمله برنامه‌های مشترک رژیم پهلوی و اسرائیل بود که در آن دوران با جدیت تمام دنبال می‌شد. برگزاری جشنواره‌های مختلف، مسابقات ورزشی و بازدیدهای گروهی به خصوص برای دانشجویان از جمله توطئه‌ها در این مسیر بود که حضرت امام با هوشیاری تمام نسبت به آن هشدار می‌دادند:

بالاتر از آن ذخایر تحت‌الارضی، این ذخایر فوق‌الارضی است. این جوان‌های ماست. آقا! جوان‌های ما را دارند می‌برند، خدا می‌داند؛ جوان‌های دول اسلامی را دارند می‌برند. یک دسته امریکاست و یک دسته نمی‌دانم کجاست [...] و یک دسته دیگری هم الان دارند به اسرائیل می‌روند.

‌الان در منزل من موجود است.آن مجله دانشجویان، سازمان دانشجویان ایران در اسرائیل الان موجود است. آقا! این ذخایر ما این جوانان هستند. این جوان‌های ما را دارند اغفال می‌کنند؛ دارند به آنها تزریق می‌کنند که هر بدبختی شما دارید از اسلام است.[24]

حرکت دیگر رژیم در این مسیر، اعزام کارمندان، کارکنان و کارشناسان سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها و مراکز مختلف به اسرائیل، برای فراگیری آموزش‌های به اصطلاح تخصصی و کارشناسی بود.

حضرت امام در یکی از سخنرانی‌های خود، ضمن نکوهش ادعاها و تبلیغات دولتمردان رژیم مبنی بر ترقی و پیشرفت کشور و مملکت، فرمود:

این مملکت مترقی [است] که الان نسبت به هر چیزش احتیاج دارد به خارج؟ از اسرائیل کارشناس می‌آورد؛ ای وای؛ به اسرائیل می‌فرستند که یاد بگیرند. شهرداری‌ها امسال از قم رفته‌اند؛ از قم اشخاصی رفته‌اند یعنی فرستاده‌اند آنها را که بروند [...] در آنجا چیز یاد بگیرند. من نمی‌دانم از یهودی‌ها می‌خواهند چه چیز یاد بگیرند؟ از آنها تقلب باید یاد بگیرند؛ از آنها خدعه و فریب باید یاد بگیرند. چه چیز می‌خواهند یاد بگیرند؟[25]

 

مگر شاه اسرائیلی است؟

اسناد و گزارش‌های طبقه‌بندی شده ساواک و شهربانی کل کشور و دیگر نهاد‌های امنیتی مبنی بر عکس‌العمل‌ها و موضع‌گیری‌های توأم با خشم و عصبانیت و بعضاً همراه با جنون مقامات ذی ربط و بلند پایه کشور، حتی شخص شاه، نشان می‌دهد که افشای اسرار پس پرده قدرت و سلطنت و تبیین جایگاه و موقعیت صهیونیست‌ها، یهودی‌ها، اسرائیلی‌ها و اقمار و عناصر و ایادی آنها در دستگاه حکومت پهلوی، پایه‌های قدرت آنها را به لرزه در می‌آورد. این افشاگری، تمامی محاسبات و معادلات و حتی وضعیت روانی آنها را به هم می‌ریخت. تأکید امام بر روی نقاط بسیار کلیدی حکومت پهلوی و افشای برنامه‌ها، اهداف و ماهیت دسیسه گران مخفی و نیمه مخفی، در پاره‌ای مقاطع حساس، رژیم را با بن‌بست سیاسی و اطلاعاتی و حتی روانی مواجه می‌ساخت.

عصر 13 خرداد 1342 / 10 محرم 1383، یکی از حساس‌ترین فرازتاریخ نهضت اسلامی و بلکه تقویم اسلامی و ملی مردم ایران است.امام چند روز قبل از این، یعنی روز 9 خرداد 1342 / 6 محرم 1383، به صراحت اعلام می‌کند:

ما افتخار می‌کنیم که مانند سید‌الشهدا روز عاشورا کشته شویم [...] یکی از کسانی که بایستی در راه حضرت سیدالشهدا آغشته به خون خود شود خمینی است. حال که چنین است باید ما روز عاشورا را در قم کربلای حسین قرار بدهیم تا یک کربلای ثانی درست کنیم [...] چه افتخاری بالاتر از اینکه در راه دین، در راه حسین، در راه استقلال مملکت کشته شویم.....[26]

این سخنان نشان می‌دهد که امام برای سخنرانی بسیار مهم و افشاگرانه روز عاشورای سال 1342، کاملاً حساب شده و با تدابیر قبلی عمل کرده بود. به طوری که نوک پیکان قیام و مبارزه را علیه شخص شاه و پشتیبانان صهیونی و اسرائیلی او نشانه گرفت و یک تنه به مصاف آنها رفت و توطئه‌های گسترده و همه جانبه آنها را در ایران چنین آشکار و افشا کرد:

اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت دانشمند باشد، اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت قرآن باشد، اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت علمای دین باشند، اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسرائیل به دست عمال سیاه خود مدرسه را کوبید.[27] ما را می‌کوبند، شما ملت را می‌کوبند. [اسرائیل] می‌خواهد اقتصاد شما را قبضه کند، می‌خواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ می‌خواهد این مملکت دارای ثروتی نباشد؛ ثروت‌ها را تصاحب کند به دست عمال خود این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، این سد‌ها را می‌شکنند. قرآن سد راه است، باید شکسته شود، روحانیت سد راه است، باید شکسته شود. مدرسه فیضیه سد راه است، باید خراب شود، طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه شوند، باید از پشت‌بام‌ها بیفتند، باید سرو دست آنها شکسته شود، برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد؛ دولت ما به تبعیت از اسرائیل به ما اهانت می‌کند.[28]

امام در ادامه سخنرانی شخص شاه را مخاطب قرار داده و می‌فرماید:

آقا! من به شما نصیحت می‌کنم؛ ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت می‌کنم؛ دست‌بردار از این کارها[29] یک قدری تفکر کن، یک قدری تأمل کن! یک قدری عواقب امور را ملاحظه کن! یک قدری عبرت ببر! عبرت از پدرت ببر. [...] ما مرتجع هستیم؟ احکام اسلام ارتجاع است؟ آن هم ارتجاع سیاه است؟ تو انقلاب سیاه، انقلاب سفید درست کردی؟ شما انقلاب سفید به پا کردید؟ کدام انقلاب سفید را کردی آقا؟ چرا این قدر مردم را اغفال می‌کنید؟ چرا نشر کاذب می‌کنید؟ چرا اغفال می‌کنید ملت را؟ والله اسرائیل به درد تو نمی‌خورد. قرآن به درد تو می‌خورد.[30]

به نوشته‌ی منابع صهیونیستی، دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل در اسناد و مکاتبات خود از محمدرضا شاه با نام رمز «شائول» یاد می‌کردند. جالب اینکه؛ امام پیوند میان شاه و اسرائیل را به طرز بسیار ظریفی افشا و سران سلطنت و شخص محمدرضا شاه را رسوا کرده می‌فرماید:

امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را برده‌اند در سازمان امنیت و گفته‌اند؛ شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هر چه می‌خواهید بگویید، یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید؛ یکی هم نگویید دین در خطر است[...] خوب اگر این سه تا امر را ما کنار بگذاریم دیگر چه بگوییم؟ ما هر چه گرفتاری داریم از این سه تاست، تمام گرفتاری ما و...[31] ربط مابین شاه و اسرائیل چیست؟ که سازمان امنیت می‌گوید: از اسرائیل حرف نزنید؛ این دو تا تناسبشان چیست؟ مگر شاه اسرائیلی است؟ به نظر سازمان امنیت شاه یهودی است؟ این طور که نیست؛ ایشان می‌گوید: مسلمانم؛ ایشان که ادعای اسلام می‌کند، محکوم به اسلام است به حسب ظواهر شرع. ربط مابین اسرائیل [.....و شاه] این ممکن است سری در کار باشد.[32]

امام در این سخنرانی، به تهاجم مأموران شاه به مدرسه فیضیه قم و قتل و ضرب و سرکوب طلاب و روحانیون اشاره و تأکید می‌کند که مقامات و مأموران ساواک و دستگاه امنیتی رژیم، به صراحت گفته‌اند: حمله به فیضیه طبق دستور اعلی‌حضرت بوده است. ایشان سپس شاه را مخاطب قرار می‌دهد و می‌فرماید:

«اینها [طلاب و روحانیون] دشمن اعلی‌حضرت هستند؛ اسرائیل دوست اعلی‌حضرت است؟[...] اسرائیل مملکت را به باد می‌برد، اسرائیل سلطنت را می‌برد؛ [با کمک] عمال اسرائیل.»[33]

 

آمریکا متحد استراتژیک

نکته بسیار اساسی و مهمی که هیچ گاه نباید مورد غفلت واقع شود، مسئله اتحاد استراتژیک آمریکا و اسرائیل است.

ایالات متحده آمریکا از ابتدای تأسیس اسرائیل، همواره پشتیبان سیاسی، نظامی‌، اطلاعاتی و اقتصادی رژیم غاصب صهیونیستی بوده است. این اتحاد به گونه‌ای بوده است که طی پنجاه، شصت سال اخیر، مصلحت و منافع مردم و کشور آمریکا همواره بازیچه و تحت‌الشعاع مطامع و استراتژی توسعه‌طلبانه و جنایت‌کارانه اسرائیل قرار داشته است. ریشه و پایه این اتحاد و پیوند، حضور چند میلیون (و امروز شش میلیون) یهودی است که نبض اقتصاد آمریکا را در دست دارند و از این طریق نه فقط کنگره، مجلس سنا، کاخ سفید و پنتاگون، که تاریخ و هویت آمریکا را در تاریخ و هویت خود ادغام کرده‌اند.[34]

حضرت امام با درایت، کیاست و هوشمندی تمام، از همان آغاز نهضت اسلامی‌، هیچ گاه نسبت به این مسئله مهم غافل نبود و همواره این اتحاد استراتژیک را یادآور شده است. بنابراین، جنایاتی که دولت و حکومت آمریکا در ایران و علیه مردم مسلمان این کشور، به اشکال و طرق مختلف تا کنون مرتکب شده است در این سیر قابل ارزیابی است:

دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و مسلمین دارند، از اجانب است؛ از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از آمریکا خصوصاً متنفر است[...]. دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند، امروز به چنگال آمریکا و عمال آن. آمریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشیبانی می‌کند. آمریکاست که به اسرائیل قدرت می‌دهد.[35]

امام در سخنان دیگر، امریکا و اسرائیل را جریانی به هم پیوسته و واحد دانسته همه مصیبت‌های مردم مسلمان ایران و بلکه امت اسلامی را از ناحیه آنها می‌داند:

آقا! تمام گرفتاری ما از این آمریکاست! تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است! اسرائیل هم از آمریکاست.[36]

رؤیای سلطنت جهانی

موضوع و مسئله بسیار حائز اهمیت که همواره نسبت به آن غفلت شده یا کمتر مورد توجه و تأمل قرار گرفته اینکه، سلطه یهود و صهیونیست‌ها در ایران و همکاری و ارتباط بسیار نزدیک آنها با مقامات بلند پایه و تأثیرگذار کشور، از جمله شخص محمدرضا پهلوی، تنها نقطه ثقل آن خطر بزرگ نبود که همواره از سوی حضرت امام گوشزد و هشدار داده می‌شد. بلکه دیدگاه قوم گرایانه مبتنی بر تعالیم تلمودی و صهیونی حول محور «قوم برگزیده»و «نژاد برتر» بود که حضرت امام، بیش و پیش و بهتر از همه، نسبت به خطر و تهدید آن هوشیار، حساس و برخوردار از شناخت حقیقی بود.

بر مبنای این عقیده و تعلیمات تلمودی و صهیونی، «قوم برگزیده یَهـٌوَه» استحقاق آن را دارد که قدرت، حکومت و سلطنت را در تمام کشورها و مناطق جهان یکی پس از دیگری به دست بگیرد و بر تمام اقوام و ابنای بشر سروری و آقایی کند و سلطنت جهانی یهود را بر کل جهان بر پا دارد.

حضرت امام، در همان زمان آغازین نهضت اسلامی، این دیدگاه را خطری بزرگ برای کیان اسلام و مسلمانان و بویژه سرزمین و مردم مسلمان ایران می‌دانست، به طوری که فرمود:

در دو روز پیش از این، سه روز پیش از این، در شانزده شهریور [16/ 6 / 1343] در تهران، دروازه دولت، یک بساطی یهودی‌ها درست کردند؛ چهارصد ـ پانصد نفر یهودی دزد، دور هم جمع شده‌اند و خلاصه حرفشان این بوده است[...] مجد مال یهود است؛ یهود برگزیده خداست؛ ما ملتی هستیم که باید حکومت کنیم؛ نمی‌دانم چه بکنیم؛ [...] اینها نطق‌هایشان بوده. آقایان هم به مرئی و منظر این دولت ما، این جمعیت می‌آیند و این حرف‌ها را می‌زنند[...]؛ خوب جلو این را بگیر دیگر؛ این کلمه را نگذار بگویند[...]؛ عیب است از یک مملکتی اتکای به یهود.[37]

حضرت امام در همین سخنرانی، پس از اشاره به حضور آنها در دربار و مراکز حساس کشور، به پیشینه این تفکر و باور یهودی در ایران و سابقه عملکرد آنها در این خصوص اشاره و به صراحت می‌فرماید:

اینها ـ عمال اسرائیل در ایران ـ هر جا انگشت می‌گذاری می‌بینی که یکی از اینهاست. مراکز حساس؛ مراکز خطرناک؛ والله مراکز خطرناک برای تاج این آقا؛ ملتفت نیستند. اینها، آنها بودند که در شمیران تهران توطئه کردند، ناصرالدین شاه را بکشند؛ مملکت ایران را قبضه کنند. شما تاریخ [را] نگاه کنید؛ تاریخ که می‌دانید. در نیاوران توطئه کردند، در نیاوران چند نفر رفتند ناصرالدین شاه را ترور کنند و یک عده هم در تهران بودند که حکومت را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان می‌دانند. اینها در کتاب‌هایشان نوشته‌اند، در مقالاتشان نوشته‌اند: حکومت مال ماست؛ باید ما یک سلطنت جدیدی به وجود بیاوریم[38]، یک حکومت جدیدی به وجود [بیاوریم...؛]؛ همین‌هایی که یک همچو سوء‌نظرها و سوء‌نیت‌هایی را دارند، از دربار گرفته تا آخر مملکت، از این اشخاص آنجا موجودند.[39]

 

منبع: منبع: مجموعه مقالات همایش 15 خرداد زمینه‌ها و بسترها، به کوشش دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ج 2، تهران، سوره مهر، 1388، ص 455- 490.

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. نتصر، آمنون، پادیاوند، ج 3، انتشارات فردا، لس‌آنجلس، 1999 م.

[2]. همان، به نقل از پرونده شماره 65771، آرشیو آژانس یهود، اورشلیم (بیت‌المقدس).

[3]. منظور «تشکیلات صهیونیسم ایران» است که پس از صدور اعلامیه بالفور در سال 1917 م / 1296 ش، پایه‌گذاری شده بود.

[4]. برای کسب اطلاعات بیشتر، ر.ک: سازمان یهودی و صهیونیستی در ایران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ص 263 ـ 284.

[5]. پاریاوند، ج 3، ص 336.

[6]. سازمان‌های یهودی و صهیونیستی در ایران، همان.

[7]. شوکراس، ویلیام، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز، ص 91 ـ 92.

[8]. همان.

[9]. همان، ص 94.

[10]. یادنامه، دفتر اول.

[11]. همان، دفتر دوم.

[12]. ر.ک: نگارنده؛ پژوهه صهیونیت، کتاب دوم، مرکز مطالعات فلسطین، 1381، ص 386 - 398.

[13]. یزدانی، مرضیه، اسناد مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین، سازمان اسناد ملی ایران، 1374، ص 205.

[14]. برای اطلاعات بیشتر، مراجعه شود: سازمان‌های یهودی و صهیونیستی در ایران.

[15]. سخنرانی امام، 12 /2 /1342، صحیفه امام، ج 1، ص 212.

[16]. همان، ص 213.

[17]. همان، ص 216.

[18]. سخنرانی در جمع طلاب و دانشجویان، 21 /1 /1343، صحیفه امام، ج 1، ص 267.

[19]. پیام به ملت ایران، 18 /1 /1343 ش، صحیفه امام، ج 1، ص 261.

[20]. پیام امام به علمای روحانیون، 4 آبان 1343، صحیفه امام، ج 1، ص 414.

[21]. همان، ص 417.

[22]. مئیر عزری، سفیر اسرائیل در ایران، در جلد اول یادنامه، به طور مفصل این مسئله را توضیح داده است.

[23]. سخنرانی امام، 18 شهریور 1343، صحیفه امام، ج 1، صص 386 ـ 387.

[24]. سخنرانی در جمع روحانیون، 18 شهریور 1343، صحیفه امام، ج 1، صص 381 ـ 382.

[25]. سخنرانی امام، 26 /1 /1343، صحیفه امام، ج 1، ص 305.

[26]. گزارش ساواک قم، به شماره 5321، مورخ 14 /3 /1342 به ریاست ساواک تهران و اشاره به دیدار جمعی از بازاریان تهران با امام خمینی، سخنان آن حضرت، روز 9 خرداد 1342 / 6 محرم 1383، صحیفه امام، ج 1، ص 240.

[27]. مدرسه فیضیه قم بیش از دوبار و هم‌زمان مدرسه طالبیه تبریز که مورد یورش وحشیانه عمال شاه قرار گرفت.

[28]. سخنرانی امام، 13 خرداد 1342 / 10 محرم 1383، مدرسه فیضیه، صحیفه امام، ج 1، ص 243 - 244.

[29]. همان، ص 245.

[30]. همان، ص 246.

[31]. همان، ص 246.

[32]. همان، ص 246 ـ 247.

[33]. همان.

[34]. برای اطلاعات بیشتر درباره سیطره صهیونیست‌ها در آمریکا به منابع ذیل مراجعه شود: جانبداری، استیون گرین، ترجمه سهیل روحانی؛ یهود بین‌الملل، هنری فورد، ترجمه علی آرش، مؤسسه ضیاء اندیشه؛ خطا و خیانت در لبنان، جرج بال، مؤسسه اطلاعات؛ ارتباط صهیونیستی، الفرد. م. لیلینتال، ترجمه سیدابوالقاسم حسینی.

[35]. پیام امام، خطاب به علما و روحانیون، 4 آبان 1343، صحیفه امام، ج 1، ص 411.

[36]. سخنرانی امام، 4 آبان 1343، همان، ص 422.

[37]. سخنرانی امام در مسجد اعظم قم، 18 شهریور 1343، صحیفه امام، ج 1، ص 387.

[38]. دراین‌باره به منابع زیر مراجعه شود: اسرار سازمان مخفی یهود، ژررلامبلن، ترجمه مصطفی فرهنگ؛ پروتکل‌های دانشوران صهیون، عجاج نوبهض، ترجمه رضا شیخی؛ صهیونیزم چه می‌خواهد (ترجمه دیگر پروتکل‌های یهود) مترجم دکتر بهرام محسن‌پور؛ حکومت‌سازان، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی.

[39]. سخنرانی امام، 18 شهریور 1343، صحیفه امام، ج 1، ص 388 ـ 389.



 
تعداد بازدید: 1343



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.