09 فروردين 1402
ساواک آذربایجان در گزارشی به تاریخ 9 فروردین 1343 مینویسد:
«اخیراً متن نامه آیتالله میلانی خطاب به آقای سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی[1] بهطور پلیکپی شده که مفاد آن در مورد محدودیتهای وی بوده از تهران به تبریز رسیده و تعدادی بین افراد متعصب بازاری پخش شده است که رونوشت آن جهت استحضار به پیوست تقدیم میگردد.»[2]
نامه یاد شده که در 27 بهمن 1342 نگاشته شده به شرح زیر است:
«بسمه تعالی
حضرت مستطاب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی ...
تسلیم و تحیت وافر تقدیم داشته، به انواع دعوات یادآورم و خاطر شریف را متوجه میدارم به آنچه حضرت سیدالشهدا ارواحنا فداه به ابیذر فرمودند: «یا عماه انّ اللّه قادر علی ان یغیّر ما قدتری واللّه کلّ یوم هو فی شأن و قد منعک القوم دنیاهم و منعتهم دینک فما اغناک عمّا منعوک و احوجهم الی ما منعتم»[3]
دستگیر شدن حضرتعالی و بعداً محدود بودن به حدودی در تهران و نیز محروم شدن مسلمانان از زیارت حضرتعالی تازگی ندارد. از قدیم اولیاء و بزرگان مبتلا بودهاند و نیز از گذشته و آیند خبر دادهاند؛ بلی به صبر و تحمل دستور دادهاند و فتح و پیروزی را نوید دادهاند. بالاتر از آن قرآن مجید است که میفرماید: «وعداللّه الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنکم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا»[4]
بالجمله حضرتعالی جرمی نداشتهاید جز آن که عدالتخواه بوده و دعوت به عدالت نمودهاید در مملکت مذهبی نتواند آنچه که مخالف با قوانین مذهب است حکومت کند. و گفتهاید خفقان و اختناق و جور و تعدی، آرامش و آسایش ملت و امت را مختل میسازد و نتیجه وخیم دارد. گفتهاید استقلال این مملکت اسلامی وتخلص از فشار سیاستهای خارجی منحصر است در هواداری و نگهداری این امت اسلامی و رعایت احساسات مذهبی و خواستههای مشروعشان و گفتهاید این مملکت اسلامی در مخاطره نیستی از همه جهات است و در پرتگاه نابودی است. بایستی چاره کرد و رجال با ایمان و دلسوز مملکت و اهل فکر و تدبر در شئون خیر و صلاح وارد باشند نه آنکه اولیای امور چنانچه فعلاً هست تعبیه کنند و برخلاف حقیقت، رفتار و گفتارشان بوده باشد که هم بر ملت صدمه دارد و هم بر خودشان. «قد مکرالذین من قبلهم فاتی اللّه بنیانهم من القواعد فخر علیهم السقف من فوقهم و اتاهم العذاب من حیث لا یشعرون»[5]»[6]
پینوشتها:
[1]. آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی رهبری مردم آذربایجان را در همراهی با نهضت امام خمینی بر عهده داشت. به این سبب بارها زندانی و تبعید شد. اول بار در 13 /9 /42 به همراه برخی دیگر از علمای مبارز تبریز دستگیر و به تهران فرستاده شد. (شهید آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ص 10).
[2]. شهید آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی به روایت اسناد ساواک، ص 109.
[3]. ای عموی گرامی من، خداوند احدیت قادر است این اوضاع را تغییر دهد و خداوند هر روز و هر آن در شأن خود است و ظالمین تو را از دنیای خودشان منع کردند و تو نیز آنها را از دین خود منع کردی و چقدر غنی و بینیاز نمود تو را از آنچه آنها تو را از آن منع کردند و محتاج نمود آنها را به آنچه تو آنان را از آن منع کردی.
[4]. و خداوند به کسانی که از شما بندگان ایمان آورد و نیکوکار گردد وعده فرموده که آنها را در زمین خلافت دهد، چنانکه امم صالح پیامبران سلف جانشین پیشینیان خود شدند و علاوه بر خلافت دین پسندیده آنان را بر همه ادیان تسلط عطا کند و به همه مؤمنان پس از خوف از دشمنان ایمنی کامل دهد که مرا به یگانگی بدون شائبه شرک و ریا بپرستند.
[5]. کافرانی که پیش از اینان بودند نیز مانند اینها مکرها برای پایمال کردن حق اندیشیدند. لیکن خداوند سقف بنای آنها را از پایه ویران کرد و بر سرشان فرو ریخت، و عذاب پروردگار از جایی که نمیفهمیدند آنها را فراگرفت.
[6]. اسناد انقلاب اسلامی، جل 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 233 – 234.
تعداد بازدید: 682