11 فروردين 1402
ساواک در گزارشی به تاریخ 11 فروردین 1342 مینویسد:
«... اصناف قصد دارند مورخه 10 /1 /42 به تحریک روحانیون علیه اقدامات دولت مغازهها را تعطیل و دست به تظاهرات بزنند. ضمناً آیتالله حکیم اعلامیهاى علیه اقدامات دولت صادر و حکم جهاد داده است[1] لکن اعلامیه مزبور هنوز منتشر نشده و از طریق ناحیه مزبور ضمن صدور دستورات لازم به واحدهاى تابعه اقدامات احتیاطى معمول که این توطئه خنثى گردد.»[2]
گفتنی است آیتالله سیدمحسن حکیم - از مراجع تقلید شیعه حوزه علمیه نجف - با آغاز نهضت روحانیون ایران در نیمه دوم سال 1341، از اقدامات و منویات کلی ایشان حمایت و نقش مهمی در تحولات سیاسی ایران در سالهای 41 و 42 ایفا کرد. بخش زیادی از روحانیون و متدینین ایران مواضع حکیم را نصبالعین قرار داده، شاه و هیئت حاکمه رژیم نیز برای وی احترام قائل بودند، بر همین اساس در سال 1342 سفیر وقت ایران در عراق[3] به دیدار حکیم رفت. این دیدار چنین گزارش شده است:
«آقای دکتر مشایخی در کوفه شرفیاب حضور آیتالله العظمی حکیم شده اظهار داشتند که مأموریت دارم فرمایشهای آیتالهی را استماع نموده و به مقامات مافوق خود برسانم. حضرت آیتالله پس از بیانات مفصلی نسبت به اشتباه و خطاهایی که هیئت حاکمه اخیراً مرتکب شده، باعث انزجار و تنفر ملت مسلمان ایران گردیده و موجبات تشنج عموم را فراهم آورده و باعث خیانت شده بیاناتی فرمودند. سپس فرمودند این اشتباه بزرگی است که مملکت را دچار چنین اوضاع و احوال ننگین نمودهاند و بعد فرمودند اشخاصی که نطقهای آقایان مسئولین را از رادیو شنیدهاند اظهار میدارند که نطقهای آنان جز دشنام و ناسزاگویی و تعرض به مقام کلیه اشخاصی که دلسوزی به مملکت و ملت و عالم دیانت مینمایند و میخواهند اشتباهات اولیای امور را به گوششان برسانند و ملت مسلمان و مملکت ایران را از سقوط قطعی جلوگیری نمایند، چیز دیگری از آن نطقها مفهوم نمیشود. سپس اضافه فرمودند که این نحو پشتهماندازی و زورگویی چه معنی دارد و این نحوه اوضاع ایران با کدام روش و رژیم سازش دارد. آقایان مسئولین آیا نمیدانند و یا نمیخواهند بدانند و یا میدانند و به همه چیز مملکت خیانت میورزند؟ و ملت ایران و نهضت روحانیت آن کشور برای حفظ مملکت و جلوگیری از سقوط قطعی است و لذا باید از اشتباه خود برگردند وچند امری که لازم است به فوریت جامه عمل بپوشد و الا مجبورم به وظیفه دینی خود عمل نمایم:
1- الغای قوانینی که مخالف اسلام و شرع انور است و هیئت حاکمه حق ندارد بدون رضایت ملت و صلاحدید و امضای روحانیت جعل قوانین خلاف دین نماید.
2- اعتذار از آقایان علماء که به ساحت قدس آنان بیجهت جسارت شده است.
3- باید شخص شاه ضمن نطقی اهمیت روحانیت را بیان نمایند و لزوم احترام و تجلیل آنان را به ملت توصیه کند، زیرا این موضوع برای همه روشن است و مسئولین بهتر میدانند که علمای اعلام در مملکت چه وظیفه خطیری را عهدهدار بوده و قرنهاست که مملکت ایران و ملت مسلمان را از خطرها و لطمهها نگاهداری نموده و از کوران حوادث نجات دادهاند و حالا هر چه اظهار میفرمایند عین صلاح دین و ملت مسلمان است و باید مجرا شود.
پس از تمام شدن بیانات، آیتالله به آقای دکتر مشایخی فرمودند لازم است که شما به نجف اشرف مشرف شده و خدمت حضرات حججالاسلام و آیات عظام برسید و نظر مبارک آنان را نیز کسب نمایید و به مقامات مافوق خود برسانید و نتیجه مثبت و مفیدی برای کشور و ملت و استقلال یگانه مملکت شیعه عاید شود.»[4]
پینوشتها:
[1]. اعلام حکم جهاد حقیقت ندارد، اما محتوا و لحن تلگرام آیتالله حکیم که چندی بعد در 14 فروردین منتشر شد، گویای تصمیمی علیه رژیم بود. حکیم در تلگرام خود از علمای ایران خواسته بود بهصورت دستهجمعی به عتبات عالیات مهاجرت کنند تا وی بتواند «رأی خود را درباره دولت» صادر کند. متن تلگرام نسبت به روحانیت همدلانه و نسبت به حکومت ایران قهرآمیز بود، از اینرو در محافل روحانی «صدور رأی درباره دولت» اعلام جهاد علیه حکومت یا تکفیر شاه تلقی گردید. (بصیرتمنش، حمید، «آیتالله حکیم و نهضت روحانیون ایران در سالهای 1341 و 1342»، مطالعات تاریخی، بهار 1392، ش 40، ص 140 - 171).
[2]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ص 75.
[3]. دکتر محمدحسین مشایخی.
[4]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص73 – 74.
تعداد بازدید: 742