اوضاع و احوال در سه فقره

زهرا رنجبر کرمانی

06 ارديبهشت 1402

در گزارشی به تاریخ 6 اردیبهشت 1343 «فتوکپی سه فقره رونوشت اطلاعیه مورخه 22 /1 /43 »[1] مأمورینِ ساواک به اطلاع ریاست ساواک می‌رسد. اطلاعیه‌های یادشده به شرح زیر است:

«چندین نفر از زن و مرد آمده بودند منزل آقاى خمینى، نامه‌هاى زیادى به ایشان دادند. نوشته‌اند شوهرهاى ما مرده‌اند. جوانان ما کشته شدند. آقاى خمینى تکلیف ما چیست؟ سرپرست نداریم. آقاى خمینى خیلى گریه کرد و ناراحت شده، آنهایى که وضع خوبى داشته بودند، احتیاج به چیزى نداشتند، آقاى خمینى حواله داد هر خانواده‌اى مبلغ یک هزار تومان پول بدهند. آنهایى که بیچاره بودند، حواله داده هر خانواده‌اى مبلغ سه هزار تومان پول بدهند. دیروز پول‌هایشان تحویل آنها شده و آقاى خمینى در ضمن سفارش کرده بود احتیاجى دیگرى هم داشته باشند بعدا تأمین خواهم کرد. ناراحت نباشید. امیدوارم جزو شهیدان سیدالشهدا محسوب شوند. خودم هم این مصیبت را شریک هستم. من هم مصیبت زده هستم. از همه مهمتر مصیبت دین است که دارد لطمه مى‌خورد.»[2]

«طلبه‌های مدرسه خان دیشب تصمیم قطعی گرفته‌اند که ماشین رئیس سازمان امنیت و رئیس شهربانی را باید خورد کنیم. هر طور هست. الان مثل آن دفعه نیست که زور داشته باشند. [آیت‌الله] گلپایگانی خیلی آنها را نصیحت کرده بود، این عمل شما را آقای خمینی راضی نیست نکنید. این کارها خوشایند نیست. گوش نکردند.... بیست نفر جمع شدند. قرآن قسم خوردند، یک مرتبه بریزند سر ماشین شهربانی و رئیس سازمان آن وقتی که آمدند میدان جلوی صحن ایستادند، یک مرتبه بریزیم اقلاً یک مرتبه ما برنده شویم. همیشه این بی‌دین‌ها ما را بکوبند. مگر ما خدا نداریم. یک دفعه ما بکوبیم، مگر چه می‌شود. خلاصه این تصمیم را دارند. همان دیروز قصد بدی داشته بودند، ولی موفق نشدند، و الا یک دعوا شروع می‌شد.»[3]

«جریان مدرسه خان. طلبه‌ها بعد از آنکه درب را بسته بودند، حجتی[4] را قبلاً بردند توی مستراح مخفی کردند. مأمورین که رفتند، حجتى از درب پشت مدرسه خان رفت بیرون و خودش را به آقاى خمینى رسانید. جریان را گفت. [آیت‌الله] خمینى خیلى ناراحت شد. گفت دست از جان طلبه‌ها برنمى‌دارند. چه مى‌خواهند. طلبه‌ها چه کار کنند. تازه این ده ماده بود. خیلى چیزها است ما مى‌خواهیم عملى شود....»[5]

پی‌نوشت‌ها:

 
تعداد بازدید: 617