زهرا رنجبر کرمانی
13 ارديبهشت 1402
در 13 اردیبهشت 1342 آیتالله محمدکاظم شریعتمداری به مناسبت چهلمین روز فاجعه مدرسه فیضیه اعلامیهای صادر کرد. گرچه اسناد فراوانی دال بر ارتباط و همکاری وی با ساواک و دربار بین سالهای 1342 تا 1357 وجود دارد که نشان میدهد شریعتمداری از اوایل سال 1342 مخالف نهضت به رهبری امام خمینی بوده، اقداماتش بیشتر برای کسب شهرت و رسیدن به مرجعیت عامه مینمود[1] و صرف نظر از انگیزه وی، اعلامیه مذکور حاوی حقایق انکارناشدنی و به شرح زیر است:
«هنوز فشار و انواع تضییقات بر جامعه روحانیت و ملت مسلمان ایران ادامه دارد. هنوز طلاب و محصلین علوم دینی ناراحتند و عدهای از آنان که قانوناً معاف شناخته شده بودند، بدون هیچ مجوزی در سربازخانهها به سر میبرند و قادر به ادامه تحصیلات خود نیستند. هنوز وعاظ و گویندگان دینی در انجام وظیفه خطیر تبلیغی در محدودیت هستند. هنوز افراد بیگناه به عناوین مختلف در زندانها به سر میبرند. هر روز تضییقات و فشار تازهای بر عالم روحانیت و مسلمانان این مملکت وارد میشود و ناراحتیهای جدیدی برای روحانیون و حامیان قرآن و اسلام فراهم میگردد. مردم مسلمان ایران میخواستند به مناسبت اربعین فاجعه دردناک مدرسه فیضیه قم مراسم سوگواری و عزاداری بر پا کنند و اگر به مردم اجازه داده میشد در مرکز و تمام شهرستانها و حتی دهات و قصبات مراسم یادبودی برای تجدید خاطره این فاجعه عظمی بر پا میداشتند و اشک حسرت به یاد شهدای مدرسه فیضیه میریختند.... آری حادثه مدرسه فیضیه از نظر اسلام و روحانیتِ اسلام مصیبت بزرگ محسوب میشود. همه فهمیدند که در روز رحلت حضرت امام صادق(ع) در مدرسه فیضیه مراسم عزاداری آن حضرت برپا بود و صدها نفر از طلاب علوم دینی در آن مجلس حاضر بودند. آنها از جایی خبر نداشتند. گناهی نکرده بودند. سلاحی برای دفاع از خود همراه نداشتند. در این حال عده زیادی از مأمورین دولت با لباس مبدل و عدهای هم با لباس رسمی به آنها حملهور شده و با نهایت قساوت و بیرحمی آنها را مضروب و مجروح ساختند. لباسهای آنها را پاره کرده و خانه آنها را ویران ساخته و عدهای را مجروح و ناقص و شهید نمودند و عدهای هم مفقودالاثر شدند.
خاطره این جنایات هرگز فراموش نخواهد شد. نه فقط خانوادههای این طلاب عزادارند، من و همه علمای اعلام عزاداریم. مگر نه این است که آنها فرزندان عزیز روحانی ما بودند، بلکه حضرت بقیهالله ارواحنا فداه هنوز عزادار است. ...
دولت که باید امنیت مملکت را تا اقصی نقاط سرحدات حفظ کند، چگونه به مأمورین خود اجازه میدهد که این هرج و مرج و ناامنی را در یکی از مقدسترین اماکن دینی و نزدیک پایتخت مملکت ایجاد کنند. با اینکه اگر کوچکترین حادثهای در نقطه دوردستی از مملکت واقع شود با آب و تاب در روزنامهها منتشر میشود، چگونه اجازه ندارند شرح جریان این فاجعه عظمی انتشار یابد؟... دولت تاکنون حتی یک نفر از مسببین این حادثه وحشتناک و مهاجمین را تعقیب و مجازات نکرده است. مگر این مملکت قانون ندارد؟ دستگاه قضایی ندارد؟ این بهترین دلیل است که در این مملکت آزادی نیست، عدالت نیست، مقدسات اسلام و حامیان آن احترام ندارند، مظلومین باید بسوزند، ظالمان وستمگران تشویق شوند، با وجود اینها باز ادعا میکنند که ایران بهشت برین است و آزادی در سر حد کمال!...
جنبه عمومی این حادثه از جنبه خصوصی آن به مراتب مهمتر و دردناکتر بود، یعنی هتک و توهینی که از نظر عمومی و نوعی به جامعه روحانیت شیعه در فاجعه مدرسه فیضیه شد و مصیبتی که بر اثر تجاوز به حریم مقدس این مرکز بزرگ دینی و روحانی برای اسلام به بار آمد، به مراتب بالاتر از قتل و جراحت و جنایاتی بود که بهوسیله مهاجمین صورت گرفت. همه میدانند که مشمولین طلاب علوم دینی مانند محصلین مدارس جدید همیشه در مدت اشتغال به تحصیل قانوناً معاف بودند و تا چند روز قبل این قانون عملی میشد و به همه آنها ورقه معافی داده بودند، ولی بعد از حادثه فیضیه که اراده اولیای امور بر قانونشکنیِ دیگری تعلق گرفت، دستور دادند عدهای از مشمولین طلاب را در قم و شهرستانها با وضعی اسفناک به سربازخانهها اعزام دارند و رشته تحصیل آنها را قطع کنند.[2] آیا این معنی دینداریِ اولیای امور و احترام به مقدسات اسلام و احترام به آزادی و قانون است؟...»[3]
پینوشتها:
[1]. منصوری، جواد، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ص 581
[2]. در دوره رضاشاه قانون معافیت هنگام تحصیل طلاب علوم دینی به تصویب رسیده، مقرر شد وزارت فرهنگ به کمک دو تن از استادان شناخته شده حوزهها کارت معافیت تحصیلی را - که هر سال باید تجدید میشد - برای طلاب صادر کند. با این وجود مسئله نظام وظیفه طلاب جوان حوزههای علمیه همچنان به منزله اهرم فشاری بر روحانیون عمل میکرد، چنانکه در زمان حیات آیتالله بروجردی هرگاه شاه از طرف وی برای قانونشکنی مورد اعتراض و تحت فشار قرار میگرفت، زمزمه سربازگیری طلاب را بر سر زبانها میانداخت! با شروع نهضت روحانیت در سال 1341 و در پی فاجعه مدرسه فیضیه، بار دیگر اعزام طلاب به سربازی با هدف ایجاد مشکل و فشار روانی به علماء و مراجع - به رغم قانون مصوب - در دستور کار دولت قرار گرفت. صدور این دستور غیرقانونی و اقدامات خشن مأموران رژیم بر ضد طلاب، مخالفتهای گستردهای را در پی داشت. (منصوری، جواد، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ص 568 - 570).
[3]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 5، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 50 – 52.
تعداد بازدید: 672