زهرا رنجبر کرمانی
26 ارديبهشت 1402
در 26 اردیبهشت 1342 آیتالله سید محمدهادی میلانی خطاب به امام خمینی نامهای به شرح زیر نگاشت:
«بسم اللّه الرحمن الرحیم
حضرت مستطاب حجتالاسلام و المسلمین آیتالله آقای حاج آقا روحاللّه خمینی دامت برکاته، با اهدای سلام و تحیت وافر از مساعی جمیله در راه تمشیت مصالح دین و ملت تقدیر نموده و از درگاه متعال صحت و سلامتی جنابعالی را مسئلت مینمایم. از حال صدمهدیدگان و مجروحین اهل علم قم[1] که به دستور سازمانهای انتظامی مدتی قبل از بیمارستان اخراجشان کردهاند، اطلاع تفصیلی نداشته و بسی نگرانم. بالاخره نمیدانم با نبود وسایل کافی، به طلاب جوان و مجروح، چه گذشته است و بازماندگان مقتولین در چه حالند... همانطور که استظهار میشود، آینده تیره و تاریک است و شاید هیئت حاکمه، علیه مصالح دینی و ملی، تعداد این نوع مجروحین و مصدومین را به حدی رساند که نه آن که در بیمارستان جایشان ندهند بلکه همه بیمارستانها پر شود و جایی باقی نماند. حتماً توجه دارید بلکه بهتر میدانید در حال حاضر مصالح دینی و ملی، مورد تهدید و تجاوز هیئت حاکمه فاسده و عمال مقامات غیر مسئول، قرار میگیرد. عجیب است اگر مسلمانی در چنین شرایط به خود اجازه سکوت داده و درصدد دفاع از کیان اسلام برنیاید. ما از حمله و یورش چنگیزانه، به ساحت حوزه مقدسه علمیه قم گذشتیم، از حبس و زجر رجال دینی و ملی گذشتیم، از حمله به دانشگاه و مراکز علمی ملت و سلب هرنوع آزادی فردی و اجتماعی، چشم پوشیدیم، از دزدی و فساد و تباهی و تجاوز به مردمان صالح و تقویت دزدان و خیانت کاران گذشتیم، از برادرکشیهایی که در نقاط مملکت ترتیب دادهاند، صرفِ نظر کردیم! این ننگ را کجا ببریم که مملکت اسلامی ما را دارند پایگاه اسرائیل و صهیونیست میکنند و نیز افرادی را که با آنها همدستند، در رأس کارها قرار میدهند. همانطور که بر خاطر مبارکتان پوشیده نیست، وقتی فساد هیئت حاکمه موجب شد که از حمایت افراد ملت محروم بماند، برای حفظ و نگهداری خود به هر جنایتی دست میزند، از هیچ خیانتی به مملکت در راه حفظ خود چشم نخواهند پوشید و این وظیفه حقیر و جنابعالی و دیگر زعمای دینی است که بحول اللّه تعالی و قوته، مقاومت کرده از ناموس اسلام و از حریم مملکت اسلامی دفاع نماییم. البته خصم در این فکر خواهد بود که احیاناً سلامت و امنیت برخی از آقایان اعلام را مورد تجاوز و خطر قرار دهد و مثلاً در تصور ابلهانه خود، پروندهسازی کند، ولی از کنار مرقد حضرت ثامنالحجج علیهم السلام اعلام میکنم که تنها نیستند و بر هر مسلمانی واجب است هرچه در قدرت دارد در حمایت پیشروان این هدف مقدس دینی به کار برد. چنانچه گفته میشود دولت به دستوری که دارد، مشغول است خود را با سیاست حکومت پوشالی اسرائیل منطبق سازد و احیاناً در مغز خود طرح قرارداد نظامی و غیر نظامی با او را میپروراند. این خطر خطری نیست که احدی در مقابل آن سکوت کند و یا از انجام وظیفه تقاعد نماید. اکنون که مراقبت شدید بر تمام انتشارات مستولی است و برخلاف سیاست اسرائیلی و همدستانش، نتوان نشریه صادر نمود، باید بهوسیله مبلغین دانشمند و وعاظ محترم مذهبی، در ایام عاشورا و قیام حسینی، اذهان مردم مسلمان را روشن کرد و از فلسفه قیام حسینی آگاهشان نمود، حقایق را بیپرده آشکار ساخت. در این مقام نبایستی آقایان مبلغین و هر دانشمند سخنران بیم و هراس داشته باشند که عالم تشیع و اسلام، در همه نقاط دنیا از تمام طبقات، حمایت از آنان خواهند نمود. به علاوه آنکه حضرت ولیعصر (ارواحنافداه) اولین حامی خدمتگزاران خود میباشد و خداوند متعال حافظ و نگهدار همه است در همه احوال. بلی باید مردم را از لوایح دولت فاسد، در دادگستری مطلع ساخت، باید گفت: هیئت حاکمه شرط اسلام و شرایط اسلامی را از قاضی برمیدارد و به هر فرد فاسد و کمونیست، اجازه اشتغال به مقام قضا را میدهند. باید به مردم بگویند که چگونه راه را برای عمال و جاسوسان اسرائیل در ایران باز کردهاند و با پول ملت بیش از هزار نفر آنها را برای مقاصد ناپاک و خیانتآمیز، به خارج فرستادهاند.[2] باید به مردم اطلاع داد که چگونه ایادی جاسوسان اسرائیل را در فرهنگ ملت دخالت دادهاند و این همه برای آن میکنند که حال که ملت از آنها بیزار است، مگر با قدرت چهار نفر یهودی و عمالشان باقی بمانند. زهی خیال باطل! این وظیفه جامعه مبلغین مذهبی در ایام عاشورای حسینی است که هرکس جز این عمل کند، بر سر سفره حسینی نان و نمک خورده و نمکدان شکسته است. در هر حال از این تصدیع معتذرم و در این آستان مقدس (علی مشرفها السلام والصلوه) دعا مینمایم. انتظار دارم هرچه زودتر مشروحاً از احوالات عالی و احوالات آقایان مصدومین و بازماندگان مقتولین مطلع شوم که بسی موجب تشکر است.»[3]
پینوشتها:
[1]. منظور طلاب مجروح در فاجعه مدرسه فیضیه قم است.
[2]. امام خمینی در نامهای به علمای یزد در اردیبهشت 1342 ارائه تسهیلات به بهاییها برای سفر به لندن و شرکت در اولین کنگره جهانی بهاییان را محکوم کرده، میگوید:
«... لازم است توجه حضرات آقایان را جلب کنم به اعمال گذشته و حاضر دستگاه جبار؛ در گذشته به اسلام و قرآن اهانت کرد و خواست قرآن را در ردیف کتب ضاله قرار دهد. اکنون با اعلام تساوی حقوق، چندین حکم ضروری اسلام محو میشود. اخیراً وزیر دادگستری در طرح خود شرط اسلام و ذکوریت را از شرایط قضات لغو کرده. از چیزهایی که سوءنیت دولت حاضر [دولت اسدالله علم] را اثبات میکند، تسهیلاتی است که برای مسافرت دو هزار نفر یا بیشتر از فرق ضاله قائل شده است، و به هر یک پانصد دلار ارز دادهاند و قریب هزارودویست تومان تخفیف در بلیت هواپیما دادهاند؛ به مقصد آنکه این عده در محفلی که در لندن از آنها تشکیل میشود و صد درصد ضد اسلامی است شرکت کنند. در مقابل، برای زیارت حجاج بیتالله الحرام چه مشکلات که ایجاد نمیکنند و چه اجحافات و خرج تراشیها که نمیشود...»(خمینی، روحالله. صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 186).
[3]. آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380، ص 104.
تعداد بازدید: 525