زهرا رنجبر کرمانی
15 خرداد 1402
ساواک قم در گزارشی به تاریخ 15 خرداد 1342 و در پی دستگیری امام خمینی در سحرگاه آن روز مینویسد:
«جمعیت هنوز در صحن باقی و مرتباً شعار میدهند. تعداد زیادی زنان در مسجد اعظم به نفع [آیتالله]خمینی اجتماع نمودهاند. ...»[1]
گفتنی است انقلاب مشروطه و تحول نظام سیاسی حاکم و آزادیهای سیاسی ناشی از آن، فرصت و امکانات لازم را در اختیار زنان و مردان ایران قرار داد تا دیدگاههای خود را آشکارا مطرح کرده، در تحقق آن بکوشند. این انقلاب هدفها و خواستهای زنان را از محافل و مجالس محدود و بسته به عرصه جامعه کشاند.[2] در نوسازی ظاهری حکومت پهلوی اول مسئله کشف حجاب از زنان جایگاهی ویژه داشت. رژیم مقدمات کشف حجاب را با تلاش برای متحدالشکل کردن لباس ایرانیان آغاز کرد. همزمان با تصویب قانون لباس متحدالشکل و کلاه پهلوی در سال 1307 تبلیغاتی درباره ضرورت آزادی زنان و اصلاح امور آنان در جراید و مطبوعات آغاز شد که مقدمهای برای کشف حجاب بود. اما وقوع برخی رخدادها منجمله شورشهای عشایری جنوب که یکی از خواستههایشان الغای قانون وحدت لباس بود و سقوط پادشاه افغانستان که تا حد زیادی ریشه در نارضایتی مردم افغانستان از اصلاحات تند و شتابزده وی از جمله کشف حجاب داشت، موجب نگرانی رضاشاه و دولتش شده، اجرای برنامه کشف حجاب به تعویق افتاد. مرحله دوم تغییر لباس در سال 1313 و پس از سفر رضاشاه به ترکیه به کشف حجاب اجباری زنان در 17 دی 1314 انجامید.[3]
سیاست پهلوی اول در قبال زنان در دوره پهلوی دوم نیز هرچند به طریقی دیگر دنبال شد. پهلوی دوم در نظر داشت از نوگرایی فرهنگی برای سلطهپذیری و تداوم حاکمیت خود استفاده کند، از اینرو الگوهای فرهنگی جدید با هدف ایجاد یک جامعه مبتنی بر فرهنگ غرب با تکیه بر نهادهایی چون آموزش و پرورش، رسانههای ارتباط جمعی، سیستم حقوقی، هنر و سرگرمی بر اساس ارزشهای غربی توسط دولت ترویج و تبلیغ میشد. با توجه به نقش برجسته زنان در خانواده و سهم بسزایی که در جهتدهی به گرایشهای فرهنگی هر جامعهای دارند، در بسیاری از تبلیغات و اقدامات دولت، زنان به عنوان گروههای هدف در نظر گرفته شده[4]، از اینرو یکی از محورهای جریان اصلاحاتی بودند که شاه در آغاز دهه چهل در پیش گرفت.[5] این مسئله واکنشهای گستردهای در پی داشته، یکی از موضوعات مورد منازعه جریان اسلامگرا در مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید، مسئله زنان و آزادیهای آنان بود.[6] در واقع هدف پهلوی از طرح مسئله حق رأی برای زنان، نه مشارکت راستین آنها در اداره کشور، بلکه سیاستی عوامفریبانه برای القای برابری حقوق زن و مرد در ایران بود که امام خمینی به عنوان برجستهترین منتقد حکومت پهلوی از سال 1341 به بعد به مخالفت با آن برخاست. امام نه با آزادی زنان که با توسعه فساد مخالف بود، امری که حکومت در جهت آن پیوسته گام برمیداشت. وی در همان ایام در تبیین موضع خود اظهار داشت: «ما با ترقی زنها مخالف نیستیم، با این فحشا مخالفیم. با این کارهای غلط مخالفیم، مگر مردها آزادند که زنها میخواهند آزاد باشند؟ مگر آزادمرد و آزادزن با لفظ درست میشود؟ مردها آزادند؟ در این مملکت الان مردها آزادند؟ در چه چیز آزادند؟!»[7] تبعید امام اما این فرصت را در اختیار حکومت قرار داد که برنامههای خود درباره زنان را عملی کرده، بخش قابل توجهی از سیاستهای دولت در این خصوص به تغییر سبک زندگی و پوشش زنان معطوف شد.[8]
با اینحال حضور چشمگیر زنانِ اغلب محجبه در قیام 15 خرداد 42 - که گزارش ساواک گواه آن است - و تظاهرات سالهای 56 - 57[9] نشاندهنده آن است که بخش بزرگی از مخالفان پهلوی را زنان تشکیل میدادند؛ زنانی که مقهور القائات رژیم نشده، با تعریف آن از یک زن آرمانی فاصله بسیار داشتند.
پینوشتها:
[1]. پایگاههای انقلاب اسلامی، مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380، ص 70.
[2]. خسروپناه، محمدحسین، هدفها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، تهران، پیام امروز، 1381، ص 9.
[3]. رحمانیان، داریوش، ایران بین دو کودتا، تهران، سمت، 1395، ص 273 – 275.
[4]. بیگدلو، رضا، «کشاکش دولت و نیروهای مذهبی در مورد قوانین و جایگاه زنان در دوره پهلوی دوم»، پژوهشهای تاریخی ایران و اسلام، پاییز و زمستان 1391، ش 11، ص 17 – 34.
[5]. صرفنظر از تمام بیانات عوامفریبانه، دیدگاه واقعی محمدرضا شاه درباره زنان را در بخشی از مصاحبه اوریانا فالاچی خبرنگار ایتالیایی با وی در سال ۱۳۵۲ میتوان یافت.
فالاچی- عالیجناب اگر پادشاهی باشد که همیشه درباره روابطش با زنان صحبت میشود آن شاه درست شما هستید و حالا مرا شک برداشته که نکند در زندگی شما زنها هیچ به حساب میآیند.
شاه- برای اینکه در زندگی من چیزهای دیگری ارزش دارد، من زنان را بیارزش نمیدانم و انقلاب سفید من بیش از همه به نفع آنها شد، ... زنان برای زیبایی و زن بودنشان به حساب میآیند[!] و نمیخواهم بیادب معرفی شوم آنها قانوناً مساوی هستند در حالی که از نظر توانایی چنین نیست، مثلاً هرگز از بین زنان یک میکل آنژ یا باخ برنخاسته، حتی یک آشپز بزرگ در بین زنان ندیدهایم، مثلاً خود شما در تمام گفت و شنودهایتان با چند زن آشنا شدهاید که قادر به حکومت کردن باشند؟
فالاچی- حداقل دو نفر عالیجناب، گلدا مایر و ایندیرا گاندی.
شاه- نمیدانم، فقط میتوانم بگویم زنان وقتی حکومت میکنند از مردان سرسختتر هستند، خیلی بیرحمتر و خیلی به خون تشنهتر هستند، یعنی وقتی قدرت دارند دیگر ترحم ندارند...
فالاچی- با این وجود من تعجب میکنم که چرا شهبانو را به عنوان نایبالسلطنه انتخاب کردهاید تا اگر روزی قبل از رسیدن به سن قانونیِ ولیعهد مجبور به ترک سلطنت شدید وظیفه شما را انجام دهد؟
شاه- بله اما یک شورای مشاوران نیز خواهد بود که شهبانو با آنها مشورت نماید. اما من هیچ احتیاجی به مشورت با کسی را ندارم، تفاوت را میبینید؟[!]» ( فالاچی، اوریانا، مصاحبه اوریانا فالاچی با شاه ایران ( بخش سانسور شده کتاب مصاحبه با تاریخ )، نشر آواز، 1357، ص 14 - 15).
[6]. قائمینیک، محمدرضا و طیبه نجفی، «عصر تصویر بیحجابی و بیحجابی اجباری، بررسی وضعیت تصویر بیحجابی در دوره پهلوی دوم»، زن در توسعه و سیاست، پاییز 1397، دوره 16، ش 3، ص 339 – 358.
[7]. خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، 1389، ص 305.
[8]. قائمینیک، همان، ص 351.
[9]. نیکبخت، رحیم، «گفتاری پیرامون نقش زن در انقلاب اسلامی»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، آذر 1387، ش 127، ص 13 – 21.
تعداد بازدید: 772