زهرا رنجبر کرمانی
17 تير 1402
ساواک در گزارشی به تاریخ 17 تیر 1343 با موضوع «ملاقات با روحانیون قم » مینویسد:
«نظر به اینکه بازاریان تهران اکثراً تعصب شدیدی به روحانیون داشته و فعالیت آنها بستگی به طرح و نقشه روحانیون قم دارد[1]، ضمناً مدتی است ساکت نشسته و به صورت ظاهر جنبوجوش در بین آنها آشکار نمیشد به مأمور که از طبقه وعاظ میباشد آموزش کامل داده شد که به قم برود و غیر مستقیم با آقایان خمینی، نجفی، شریعتمداری ملاقات نموده و نظر آنها را روی اوضاع روز و نحوه فعالیت مردم استسفار کند. مأمور با نامبردگان... ملاقات نموده و نتیجه آن را به شرح زیر گزارش داده است:
ملاقات با [آیتالله]خمینی:
رویهم رفته روحیه [آیتالله]خمینی خوبست و عده زیادی در قم طرفدار او هستند... مأمور به [آیتالله]خمینی اظهار داشت: من جزء طرفداران شما و از مخالفین دولت بوده و هستم و تقاضای کمک دارم. [آیتالله]خمینی جواب داد باید از آقای سبط امام جماعت مسجد جامع یا آیتالله لواسانی یا شیخ جعفر خندقآبادی و سیدخلخالی امام جماعت مسجد صدرالاشراق یک یادداشت بیاورید که گفتههای شما را تصدیق کنند در اینصورت به شما کمک مالی مؤثری خواهد شد. سپس [آیتالله]خمینی از مأمور ساواک سئوال نمود که اوضاع تهران چطور است؟ مأمور جواب داد بد نیست. [آیتالله]خمینی گفت عجب است که میگویی بد نیست و حال آنکه اخباری که به من میرسد خلاف گفته شما را ثابت میکند. عده کثیری هنوز زندانی هستند. سازمان امنیت در تعقیب مسلمانان بیگناه است. با سختترین شرایطی دوستان مرا شکنجه میدهند. جبهه ملی را در تحت فشار قرار دادهاند و جلو روضهخوانی و اداء شعائر دینی را گرفتهاند. مأمور جواب داد پس جنابعالی چه اقدامی میفرمایید. [آیتالله]خمینی گفت من با تمام قوا برای حفظ قرآن مبارزه میکنم. روزی میرسد که ریشه این دولت را برمیدارم. شما بیشتر از این تکلیف مرا سئوال نکنید...
ملاقات با آقای شریعتمدای:
مأمور به شریعتمداری اظهار داشت آقای خمینی طلاب و وعاظ را بدبخت کرده است. بدون جهت خون عدهای بیگناه را به زمین ریخته و نان و منبر ما را هم گرفته است برای اینکه به هوی و هوس خود برسد. شریعتمداری حرفهای او را تایید کرد.[2] در پاسخ نحوه مبارزه با دولت، شریعتمداری گفت به نظر من صحیح نیست که بین دولت و روحانیت اختلاف باشد آن هم در این موقعیت حساس که دشمنان مملکت در صدد اخلال داخلی میباشند. در مورد لوایح ششگانه شریعتمداری اظهار نظر کرد که بعضی از موارد فعلاً صلاح نیست که روی آن فشار آورده شود، مثلاً تساوی حقوق بین زن و مرد....»[3]
پینوشتها:
[1]. در تاریخ معاصر ایران بازار و بازاریان علاوه بر مشارکت در تحولات سیاسی که ناشی از همبستگی تاریخی آنها با مسجد و روحانیون بود، پشتیبانی مالی و اقتصادی جریانات را نیز بر عهده داشته و عامل اساسی قدرت و تداوم کنش اعتراضی روحانیون علیه حکومت پهلوی محسوب میشدند. (مطلبی، مسعود، «نظری بر علل مخالفت بازاریان با حکومت پهلوی؛ بازار در برابر دربار»، زمانه، دی و بهمن 1393، ش 128 - 129، ص 70 - 73، ص 70). با شروع نهضت امام خمینی و حوادث منتهی به 15 خرداد 1342، بازاریان همسو با مرجعیت که رویکرد سنتی محافظهکارانه خود را رها کرده، به مرجعیت سیاسی گرایش پیدا کرده بود، از ایدئولوژی ملیگرایانه دهههای قبل به سوی ایدئولوژی اسلام سیاسی تحت هدایت روحانیون متمایل شدند. از اینرو آنجا که اقدامات به اصطلاح اصلاحی پهلوی از جانب علما تکاپویی علیه اسلام تلقی میشد، بازاریان به عنوان جماعتی از متدینترین افراد جامعه به فراخوان علما برای مقابله با نظام پاسخ مثبت داده و در حمایت از آنها پیشگام بودند. (روحبخش، رحیم، «چند شهری بودن جنبشهای معاصر ایران (بررسی قیام 15 خرداد)»، گفتگو، پاییز 1379، ش 29،ص 19 - 74).
[2]. تأکید از نگارنده است.
[3]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 6، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1387، ص 200.
تعداد بازدید: 592