زهرا رنجبر کرمانی
22 تير 1402
در 22 تیرماه 1342 ساواک از توزیع اعلامیه آیتالله العظمی مرعشی نجفی خبر میدهد.[1] این اعلامیه که به بیان اهداف و نتایج مهاجرت علماء به تهران پرداخته به شرح زیر است:
«... از روزی که روحانیت احساس خطر دینی کرد و زور و تهدید غیرقانونی هیئت حاکمه را مشاهده نمود برای جلوگیری از خطرهای بزرگ به طرق مختلف اقدام و نظریات خود را بهوسیله اعلامیه و بیانات روشن ساخت، تا آنجایی که حادثه اسفانگیز مدرسه فیضیه قم و سپس جریانات غیرقابل تحمل دوازدهم محرمالحرام (پانزدهم خرداد) رخ داد و حکومت جبار برخلاف انسانیت و مدنیت یکی از مراجع بزرگ تشیع حضرت آیتالله خمینی دامت برکاته و عدهای از آیات و حجج و مبلغین و متدینین را به طهران آورده و در گوشه زندانی که برای مجرمین و خائنین مملکت ساخته شده جای داد. حضرات علمای اعلام و مراجع بزرگ شیعه در همان روز به وقاحت و پردهدری و تجاوز علنی هیئت حاکمه تحمل ننموده بیدرنگ از قم و مشهد مقدس و کلیه شهرستانهای ایران برای تعقیب هدفهای مقدس دینی و معنوی خود و استخلاص حضرت آیتالله خمینی و سایر آیات و خطباء عظام و محصلین والامقام و رجال برجسته و شخصیتهای بزرگ از کلیه طبقات به مرکز مهاجرت نمودند تا عملاً نشان دهند که منویات و منظور اصلی حضرت آیتالله خمینی و سایر آیات و حجج، هدف واقعی عموم مراجع شیعه و جرم و گناه همه یکسان است و نظری جز حفظ مبانی اسلام و استقلال مملکت نداشته و ندارند. در مدت توقف یک ماه و نیمِ حضرات علماء اعلام و عموم مهاجرین و بزرگان دینی، مرکز تشکیل هیئت اسلامی در تهران شروع شد. با اینکه اجتماعات با مشکلات بسیار مواجه بود و مجامع دینی کاملاً تحت مراقبت بود، مراجع دین و علماء اعلام هر روز در تعقیب اقدامات خود مذاکرات لازم را بهعمل آورده و با وحدت نظر آنچه را که به صلاح ملت و مملکت بود اقدام گردید. متأسفانه هنوز نظرات مراجع شیعه و آنچه را که ملت در انتظار اوست تأمین نشده است و فقط عدهای از آقایان علماء و خطباء و اهل علم و رجال آزاد شدهاند، معلوم نیست مسئولین امور چرا روزبهروز بر خشم و غضب مردم میافزایند. عوض اینکه به اعمال وحشیانه و تجاوزات علنی خود خاتمه دهند و از نصایح روحانیت پیروی کنند و در مقابل تشنج و ناراحتی ملت چاره بیندیشند، مجدداً به کارشکنیهایی پرداخته و با اقدامات خائنانه و ارعاب و تهدید، حضرات آقایان علماء و بزرگان دین را به مراجعت و عودت به شهرستانهای خود وادار و بدینوسیله موجبات تنفر و انزجار شدید مردم ایران و جهان را... به خود متوجه ساخته و در عصری که مردم از تمام جریانات روز مطلعند صفحه ننگین تازهای را بر اوراق تیره جنایات خود میافزایند.
ملت شرافتمند و با شهامت ایران بدانید که دستگاه جبار برای رسیدن به مقاصد شوم خود از هیچگونه ظلم و ستم و تعدی و تجاوز دریغ نمینماید و به خواستههای مشروع ما جواب مثبت نمیدهند و گمان میکنند با زور سرنیزه میتوان بر مردم حکومت کرد، جراید و روزنامهها شدیداً سانسور و بسیاری از نامهها و تلگرافات بهطور تحقیق نمیرسد، با این وصف ادعا نیز میکنند قلوب بیست ملیون افراد مملکت با آنها است. خوب است از یکایک مردم استفسار شود که قلوب شماها با کی است؟ ادعا نمودن آسان است خود مردم انزجار خود را عملاً نشان دادند...
ملت ایران بدانید که من از این دولت جبار که موجب این همه قتل و کشتار مرد و زن و کودک و اسارت و زندانی هزاران افراد متدین و استقلالطلب را فراهم کرده است بیزارم. آری نه تنها من بیزارم، بلکه هر فرد مسلمان و آزادمرد هر کشوری و هر فرد باوجدان که در هر آیینی باشد، از این دولت تحمیلی و ستم پیشه سراپا تزویر متنفر و منزجر است. با چنین شرایط رسماً هیئت حاکمه قابل اعتماد نخواهد بود. تا کی باید ملت مسلمان در قید اسارت به سر برد تا کی در این قفسهای تاریک نفسها باقی بماند تا کی حضرت آیتالله خمینی و سایر آیات و برادران دینی ما در گوشه زندان زیست کنند تا کی بنشینیم و مشاهده کنیم که بعضی از مطبوعات و جراید و دستگاه تبلیغات دروغپرداز به روحانیت حمله کنند دیگر کاسه صبر لبریز شده خدایا تو گواهی که مرگ بر این زندگی ترجیح دارد اولیاء امور بدانند که دست انتقام بسیار قوی و چنگال مرگ و نابودی بر سر ظالمین سایهانداز و خدای قاهر و توانا در کمین آنان است...»[2]
پینوشتها:
[1]. آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1388، ص 127.
[2]. همان، ص 128.
تعداد بازدید: 527