01 اسفند 1402
روزنامه اطلاعات در شماره روز اول اسفند 1342 از قول «ناصر بهبودی، نماینده ساوه و زرند که در نطق پیش از دستور خود در جلسه مجلس شورای ملی» سخن میگفت، مینویسد:
«شخصاً عقیده دارم که بیکاران را به دو گروه کاملاً متمایز بتوان تقسیم کرد: گروه و دسته اول آن عدهای هستند که غیر از دو بازوی توانا وسیلهای برای کار ندارند. این دسته که معمولاً مردانی هستند که به علت سیستم مالکیت سابق با ظلم و فشار عدهای از مالکین سابق و بالاخره عدم تکافوی عایدات از روستاها به شهرها هجوم آورده و در شهر بیکار ماندهاند راه حل اساسی این مشکل به اراده و ابتکار شاهنشاه[!] پیدا شد و اجرای صحیح و سریع اصلاحات ارضی، اعم از مرحله اول و مرحله دوم، باعث پایبند شدن مردان کشاورز به روستاهای خود میگردد و چنانچه دولت وظیفه سازندگی خود را همانطور که تا به حال انجام داده است واضحبینانهتر و با سرعتی بیشتر انجام دهد، دیگر روستائیان به شهرها هجوم نخواهند آورد...»[1]
اجرای اصلاحات ارضی با روش مورد نظر رژیم، پیامدهای منفی بسیاری برای کشور به همراه داشت. این برنامه که یک طرح دیکته شده آمریکایی بود، ظاهراً کشاورزان متوسط را به عنوان یک نیروی اجتماعی به حساب میآورد، ولی تعداد اینگونه کشاورزان حدود یک دهم مجموع کشاورزان ایران بود. به کشاورزان فقیر قطعات کوچک زمین میرسید. کارگران کشاورز که نیروی عمدهای بودند، امید زمیندار شدن را از دست دادند و طولی نکشید که دهها هزار کشاورز بیکار و بدون زمین در جستوجوی کار به شهرها روی آوردند. شعار اصلاحات ارضی آن دسته از روشنفکران سادهاندیش را که فقط به ضربه خوردن مالکان بزرگ دلخوش بودند و از پایان ماجرا خبر نداشتند شاد کرد. طولی نکشید که حکومت بانکداران، مقاطعهکاران، صاحبان صنایع وابسته و مونتاژ و بوروکراسی اداری و نظامی در کشور برقرار شد. سرانجام کشاورزی مضمحل گردید و کشوری که لااقل از لحاظ محصولات مختلف کشاورزی و دامداری خودکفا بود، به صورت وارد کننده محصولات غذایی ضروری و حتی علوفه درآمد.[2]
پینوشتها:
[1]. اطلاعات، سال 38، پنجشنبه اول اسفند 1342، ش 11222.
[2]. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیستوپنج ساله ایران، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1371، ص 186 – 187.
تعداد بازدید: 490