10 دي 1403
روزنامه اطلاعات در شماره 10 دی 1342 در گزارشی از بنادر جنوب و خلیج فارس با عنوان «مسافری از دریای جنوب داستان میگوید» مینویسد:
«شاید شما خواننده عزیز قبول نفرمایید که در تمام نواحی چابهار یک دکتر، یک قابله، یک حمام و یک مستراح وجود ندارد. البته برای اینکه دروغ نگفته باشم باید عرض کنم که در منازل کارمندان دولت که از مرکز رفتهاند خواه ناخواه مستراح ناقصی ساخته شده است.
با یکی از اکیپهای امدادی به اطراف چابهار رفتیم. قبلا راهنمای ما که به تمام دهات آن نواحی آشنایی داشت و ما را به دهاتی که جادهای نداشت راهنمایی میکرد برایمان گفت ممکن است مردمِ بعضی از آبادیها به مجردی که از دور اتومبیل ما را ببینند فرار کنند.
در دهی وقتی من به اتفاق کدخدا به آلونک یکی از اهالی رفتیم و کدخدا به توصیه من به پیرزنی که گوشه آلونک چنبرک ساخته بود گفت: «بلند شو بیا دکتر آمده...». پیرزن در حالی که چین به ابرو و پیشانیش ریخته بود گفت: دکتر چیه؟!
در همین ده من ناظر بودم که مردم چگونه با تعجب به اتومبیل نگاه میکردند و با ولعی وصفناپذیر دست و بدن خود را به آن میکشیدند... غذای آنها اگر هفت هشت نخلستان بار میداد، خرما و آرد هسته خرما بود وگرنه ذرت سیاه را آرد میکردند و نان خالی ذرت و احیاناً با دوغ میخوردند. در یکی دو ده سه چهار گاو به چشم من خورد که مایه دوغ آنهاست.
در دهی در نزدیکی جاسک از یکی از اهالی خواستم تا آب انبارشان را نشانم دهد. مرا به سر برکه کوچکی برد و گفت: آب انبار ما را آسمان خدا پر میکند. زندگی تمام اهل این ده از انسان تا حیوان بسته به این آب است. در همان لحظات که صحبت میکردیم یک سگ و یک شتر بر سر برکه رفع عطش میکردند...
آیا این وظیفه دستگاههای مملکت نیست که لا اقل این برکهها را گندزدایی کنند؟
خاک سرخ جزیره لارک در نزدیک بندرعباس هر تن 350 تومان به کشور ژاپن صادر میشود. طبق اظهار یکی از مهندسان هر سال در حدود 380000 تن از این خاک به ژاپن حمل میگردد. آیا اگر فقط درآمد شش ماه را خرج مردم بدبخت همین جزیره بکنند، برای آنها چاه بزنند، حمام تعبیه کنند، مستراح بسازند، دکتر و قابله بیاورند و مدرسه تأسیس کنند، از این منجلاب فقر نجات پیدا نخواهند کرد؟»[1]
پینوشتها:
[1]. اطلاعات، سه شنبه 10 دی 1342، ش 11282، ص 7.
تعداد بازدید: 38