12 بهمن 1403
ساواک در گزارشی مورخ 12 بهمن 1342 مینویسد:
«روزنامه بامشاد مورخه 10 /11 /42 [مصادف با 14 رمضان 1383] به مدیریت اسماعیل پوروالی درباره جشن سده سرمقالهای تحت عنوان (جشنی که امروز فراموش شده است) درج نموده، مبنی بر اینکه «در ایران باستان روز دهم بهمنماه، پنجاه روز به عید مانده را جشن آتش میگرفتند، زیرا در چنین روزی بود که به وسیله هوشنگ پادشاه پیشدادی آتش کشف گردید و آتش به خودی خود تحولی در زندگی بشر بوجود آورد که اگر ملتی به یادگار روز کشف آتش جشن بگیرد، میتواند مدعی باشد که آغاز تمدن بشری را جشن گرفته است. در دنیایی که مردم از هیچ برای خود افتخار میتراشند، ما افتخاراتی را هم که داشتهایم فراموش کردهایم... ما این روزها بیشتر از هر وقت به اینگونه جشنها. به اینگونه خاطرات نیاز داریم. ما به شادی به حرکت و جنبش محتاجیم و خمودی و گریه و زاری دیگر کافی است.»
علیهذا چون قبل از ماه مبارک رمضان کمیسیونهای تبلیغاتی تصمیم گرفت از رادیو و تلویزیون مطالبی مغایر با دین اسلام پخش ننمایند و نیز روزنامه[ها] و مجلات از چاپ مطالبی که ممکن است دستاویزی به دست متعصبین و روحانیون بدهد خودداری نمایند و با توجه به اینکه روز سده را فقط زردشتیها جشن میگیرند و به آن احترام میگذارند، مصلحت نبوده است که روزنامه مزبور در ایام ماه مبارک چنین مقالهای درج نماید و جشن آتش را به عنوان افتخارات گذشته بر ایام سوگواریهای مذهبی ترجیح دهد.»[1]
گفتنی است اسماعیل پوروالی، روزنامهنگار و صاحب امتیاز روزنامه بامشاد بود. وی از اوایل دهه 1350 به عنوان مدیر روابط عمومی تلویزیون ملی به فعالیت پرداخت. پوروالی مدتی هم نماینده و سرپرست گروه خبری تلویزیون ملی ایران در پاریس و در این مدت در شمار همکاران ساواک بود و اسامی دانشجویان مبارز را به تهران گزارش میکرد. پوروالی به خاطر همین خوشخدمتیها در سال 1355 موفق به دریافت نشان تاج از شاه گردید. بامشاد در زمره نشریاتی بود که به دستور امیرعباس هویدا با هدف زمینهسازی برای دولتیکردن روزنامهها توقیف شد. اما پوروالی از این اتفاق راضی بود، زیرا توانست سرقفلی نشریه ورشکستهاش را به مبلغی گزاف به دولت بفروشد و بابت بازخرید خدمات مطبوعاتی خود نیز صدها هزار تومان از دولت دریافت کند.
پوروالی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی کوشید تا یکبار دیگر در عرصه مطبوعات ایران فعال شود. به همین سبب به صف همکاران «تهران مصور» پیوست. او اعتقادی به آرمانهای انقلاب اسلامی نداشت و مطبوعات را وسیلهای برای نزدیکی به هیأت حاکمه و برخورداری از مواهب آن میدانست به این سبب کوشید با انتقاد از نظام پیشین و تمجید از نظام نوپای اسلامی، زمینههای تقرب به قدرتمندان و دستیابی به اهدافش را مهیا سازد.
همکاری پوروالی با «تهران مصور» تا خردادماه 1358 ادامه یافت تا اینکه وی در اندیشه انتشار دوباره «بامشاد» افتاد و در خردادماه 1358 بار دیگر این نشریه را منتشر کرد. بازگشت بامشاد با استقبال و حمایت کانونهای قدرت وابسته به پهلوی مواجه شد و بسیاری از روزنامهنگاران بازمانده از دوران گذشته به تبلیغ و تمجید از آن پرداختند. با اینهمه «بامشاد» نتوانست در بین مردم جایگاهی پیدا کند و پوروالی چارهای جز تعطیل آن نیافت. وی پس از چندی از ایران خارج و ساکن پاریس شد و به انتشار ماهنامه «روزگار نو» پرداخت. نویسندگان و همکاران پوروالی در «روزگار نو» از تمام طیفهای ضد انقلاب هستند.[2]
پینوشتها:
[2]. دفتر پژوهشهاى مؤسسه کیهان، نیمه پنهان (سیماى کارگزاران فرهنگ و سیاست)، ج 11، تهران، کیهان، 1380، ص 77 – 78.
تعداد بازدید: 30