خطابه و اعلامیه به جای توپ و مسلسل

ساواک تبریز در گزارشی به تاریخ 2 آبان 1342 می‌نویسد: «ساعت 19:00 روز جاری آیت‌الله محمدعلی قاضی طباطبایی[1] سخنرانی به شرح زیر در مسجد ایراد نمود:1- در مورد مسرفین [مفسدین] و استعمار گفته بیت‌المال مسلمین را اسراف می‌کنند. خداوند در قرآن فرموده هر کس اسراف کند در هر مقامی که باشد از او اطاعت نکنید. حکومت ایران مسرف و مفسد و استعماری است. چند روز قبل در مشهد وعاظ را که مشغول خطابه بر علیه استعمار بودند، از منبر پایین کشیدند و عده‌ای را مجروح و زخمی نمودند آیا این است مسلمانی؟

«ظالمان و بدکاران و آدم‌کشان مغلوب‌اند.»

ساواک در گزارشی مورخ اول آبان 1342 می‌نویسد: «... روز 30 /7 /42 آقایان سیدعبدالحسین دستغیب[1] و مجدالدین مصباحی[2] و هاشم دستغیب[3] به شیراز وارد و بلافاصله به مسجد جمعه که محل سخنرانی سابق بوده وارد و مجدالدین مصباحی به شرح زیر بیان داشته پس از تشکر از مردم: 1- از مبارزات خلل‌ناپذیر خود قصدی نداشتیم تا اینجا بودیم خونی از بینی کسی نریخت بعد از ما آدم‌کشی شروع شد.

«خدا با اهل حق است.»

ساواک خراسان در گزارشی مورخ 27 مهر 1342 می‌نویسد: «بدین‌وسیله فتوکپی نامه‌ای که آقای آیت‌الله مرعشی نجفی جهت آقای آیت‌الله میلانی ارسال داشته به پیوست تقدیم می‌گردد»[1] آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی در زمره مراجع مهاجری بود که در پی دستگیری امام خمینی در 15 خرداد 1342 به تهران مهاجرت کرد تا پیگیر آزادی امام خمینی و سایر مطالبات روحانیت باشد. ساواک اما ایشان و سایر علما و مراجع را برای بازگشت به شهرهای خود تحت‌ِفشار قرار داد و سرانجام در 15 مهر آیات میلانی، مرعشی و شریعتمداری را به ترتیب به مشهد و قم بازگرداند.[2]

یارانِ نهضت؛ ثابت‌قدم و سازش‌ناپذیر

ساواک مشهد در گزارشی به ساواک تهران مورخ 26 مهر 1343 می‌نویسد: «به ‌محض مراجعت آقای استاندار[1]... موضوع عمل قمی[2] و تحت‌نظر قرار دادن وی به اطلاع ایشان رسید و تقاضای کمیسیون امنیت شد که بلافاصله تشکیل و جریان به استحضار اعضای کمیسیون رسید. آقای استاندار در کمیسیون اظهار داشتند فعلاً به علت تشریف‌فرمایی شهبانو، بازداشت قمی صلاح نیست؛ چند روز به همین حال باقی بماند تا بررسی بیشتر درباره بازداشت وی صورت گیرد.

روایت روضه‌خوانی مرحوم سیدمحمد کوثری در محضر امام خمینی

ما تا بیست روز پس از شهادت حاج آقا مصطفی در قم بودیم. می‌خواستیم برای چهلم در نجف باشیم. آقای اشراقی ـ رحمت‌الله علیه ـ داماد حضرت امام، به من تلفن کرد که بیایید اینجا. به منزلشان رفتم. گفت: «شنیده‌ام می‌خواهید به کربلا و نجف بروید.» گفتم: «بله!» این دفعه هم با مرحوم حاج علی آقا بودیم. پنج یا شش نفر. گفت: «شنیده‌ام که حضرت امام برای حاج آقا مصطفی گریه نکرده است. این از نظر روانی درست نیست که چنین پدری برای چنان پسری گریه نکند» ـ حاج آقا مصطفی، از نظر فضل، واقعاً عجیب بود ـ سپس ادامه داد: «امام با آهنگ صدای تو آشناست. آنجا که رسیدید کاری کنید که امام گریه کنند.»

فیلم: نفوذ بهائیان در مراکز آموزشی

در دهه 40 شمسی بهائیان در تمام مراکز آموزشی رخنه کردند. رؤسای دانشگاه‌های تهران، تبریز، جندی‌شاپور و دانشگاه پهلوی و... بهایی بودند. تهیه جزوه‌های نوجوانان بر عهده بهائیان بود. در سال 1347 فرخ‌رو پارسا به ریاست وزارت آموزش و پرورش منصوب شد. پارسا که بهایی بود درس عربی را از دبیرستان حذف کرد و به مبارزه با حجاب پرداخت. او چادر را نشانه تنبلی و مانع پیشرفت زنان معرفی کرد.

مشروطه‌ای که حسنعلی منصور ضامن بقای آن بود!

روزنامه اطلاعات در شماره روز 24 مهر 1342 در خبری نوشت: «در جلسه صبح دیروز مجلس شورای ملی آقای حسنعلی منصور طی نطقی از مشروطیت ایران و لزوم حفظ و حراست خونبهای آزاد مردان ایران و نیز خدماتی که باید مجلس بیست‌ویکم به مردم انجام دهد سخن گفت.» اطلاعات در ادامه از قول منصور می‌نویسد: «ما در مقابل کسانی که برای مشروطیت ایران خون خود را نثار کردند و کسانی که جان خود را فدا نمودند سر تعظیم فرود می‌آوریم[1]... ما با توجه به اصالت مشروطیت ایران و با توجه به علاقه‌ای که به این مجلس داریم باید بیش از پیش مجلسی را که امروز به دست ما سپرده شده است حمایت و حراست کنیم.

تبدیل دسته‌های عزاداری از مذهبی به سیاسی در محرم 1342ش

وقتی محرم 1383 در خرداد 1342 از راه رسید، فضای کشور متشنج بود. طی یک سال گذشته در کشور رویدادهای مختلفی رخ داده بود که شکاف میان نیروهای مذهبی و دستگاه حکومتی را عمیق‌تر کرده بود. در آستانه محرم، دولت که احتمال می‌داد عزاداری این ماه سمت و سوی سیاسی پیدا کند، با صدور ابلاغیه‌ای، هیئت‌های مذهبی را از موضع‌گیری سیاسی منع کرد.[1] ساواک هم قبل از شروع محرم، به هیئت‌ها هشدار داد اکیداً از موضع‌گیری سیاسی پرهیز کرده و علیه شاه و اسرائیل سخن نگویند.[2]

حوزه علمیه قم؛ سنگر مبارزه با ظلم و استبداد

ساواک در گزارشی مورخ 21 مهر 1342 از پخش «نامه سرگشاده علماء حوزه علمیه قم» در محافل روحانی تهران خبر می‌دهد. نامه مذکور که خطاب به هیئت دولت نگاشته شده به این شرح است: «بسمه تعالی. با فرارسیدن سال نو[1] بار دیگر فضلاء و محصلین از نقاط مختلف به حوزه علمیه قم مراجعت کرده و آماده شروع درس و بحث شده‌اند. حوادث سال گذشته و رنج‌ها و ناراحتی‌ها که در نتیجه مبارزه با بدعت‌ها از طرف دولت متوجه حوزه شد و

پادشاهِ اسلام در زمره قماربازان!

ساواک مشهد در گزارشی به ساواک تهران مورخ 19 مهر 1343 می‌نویسد: «استنباط می‌شود اظهارات اخیر قمی و اهانت به مقام شامخ سلطنت و علیاحضرت شهبانو برای عکس‌العمل در برابر مسافرت علیاحضرت شهبانو و خاندان جلیل سلطنت به مشهد است.[1] با مراجعت تیمسار سپهبد عزیزی[2] از تهران، در روز جاری کمیسیون امنیت تشکیل و تصمیم قاطع اتخاذ خواهد شد؛ زیرا گفتار و اعمال این عنصر و تحریک و تهییج مردم برعلیه شاهنشاه و دولت و اوضاع فعلی، غیرقابل‌گذشت و طاقت‌فرسا است و بایستی قبل از ماه رمضان ریشه‌کن شود.... شب گذشته عده‌ای از میهن‌پرستان[!] درب منزل قمی رفته و شعارهایی بر علیه وی داده و او را لجن‌مال نموده‌اند.
...
55
...

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.