فایده حزب رستاخیز!

پس از ترور حسنعلی منصور توسط یکی از اعضای هیئت مؤتلفه اسلامی، امیرعباس هویدا جانشین وی شد. کابینه هویدا قریب به دوازده سال بر سر کار بود و حزب رستاخیز نیز در اواخر دوره نخست‌وزیری هویدا شکل گرفت. با این هدف که تمامی احزاب ملی را منحل کنند و به اصطلاح با ائتلاف بین آنان و ادغام در حزب تازه‌تأسیس، جلو فعالیت‌های مختلف گرفته شود. شاه در مصاحبه‌ای به این منظور گفته بود که همه باید عضو حزب رستاخیز شوند. در غیر این صورت یا باید پاسپورت بگیرند و از این مملکت بروند و یا به زندان بروند.

«شما به ارشاد عوام مشغول شوید»!

در 16 مهر 1341 لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی به تصویب هیئت دولت رسیده، خبرش در روزنامه‌ها منتشر شد.[1] آیت‌الله سیدحسن طاهری خرم‌آبادی[2] در خاطرات خود از آن روزها می‌گوید: «به محض اینکه امام مطلع می‌شود دامادشان مرحوم حاج آقا شهاب اشراقی را به منزل مرحوم حاج آقا مرتضی حائری می‌فرستند. ایشان برای آقای حائری پیام می‌فرستد که شما جلسه‌ای تشکیل دهید و علماء را دعوت کنید... همان شب بعد از نماز مغرب و عشاء جلسه‌ای در منزل مرحوم آقای حائری تشکیل می‌شود.

مدتی یوسف ما بود اگر ناپیدا ...

ساواک در گزارشی به تاریخ 15 مهر 1343 با موضوع «اشعار درباره آیت‌الله خمینی» می‌نویسد: «مدتی یوسف ما بود اگر ناپیدا[1] باز از لطف خدا جانب کنعان آمد می‌نمود داد بشارت به شه شمس و شموس نایبت چون مه تابنده ز زندان آمد آیت‌الله خمینی چه به میدان نبرد سر به کف در ره حق ضیغم[2] غران آمد چون در این راه نبودش غرضی غیر خدا پیروی کرد ز جدش سوی زندان آمد هرکه از جان گذرد، مرد بود در عالم ترک جان کرد که با فتح نمایان آمد. اشعار بالا که در مدح آیت‌الله خمینی سروده شده، اشعاری است که چندی قبل توسط آقای هاشمی‌نژاد[3] سراییده شده که شخصی به نام علی‌اکبر نظافت... برای یکی از طلبه‌ها آورده بود تا مطالعه کند.

«مجلسی با سیمای نوین»!

روزنامه اطلاعات در ستون «جریان روز» 13 مهر 1342 می‌نویسد: «فردا مراسم رسمی گشایش پارلمان انجام می‌شود و بلافاصله مجلس جدید ایران شروع به کار می‌کند. قیافه مجلسین ایران... به‌کلی تازه است. زن‌ها، دهقانان، کارگران، مهندسین جوان مأمور اصلاحات ارضی که اکثریت اعضای مجلس را تشکیل می‌دهند صورت تازه‌ای به مجلس می‌بخشند و انعکاسی از یک رفورم بزرگ را که در مملکت روی داده است در صحنه پارلمان مجسم می‌سازند... اگر انتخابات این دوره رنگی و شکلی و قواره‌ای سوای انتخابات گذشته داشت برای این بود که مجلس این دوره هم مجلسی با قواره و شکل و رنگ دیگر باشد.

در آستانه سالگرد شهدای مسجد فیل

ساواک در گزارشی به تاریخ 12 مهر 1343 می‌نویسد: «روز پنجشنبه در منزل [آیت‌الله] قمی و روز جمعه در منزل [آیت‌الله]میلانی طبق معمول مجلس روضه برقرار. این مجلس ظاهراً روضه هفتگی و در باطن یکمین سال روز واقعه مسجد فیل بود[1] که در آن سیدجعفر سیدان[2] به منبر رفته و ضمن بیان مطالبی اشاره به شهیدان حادثه مسجد فیل نموده، ضمناً قمی در نظر داشت اعلامیه‌ای به این مناسبت منتشر کند، ولی میلانی با این عمل مخالفت و موضوع عملی نگردید.»[3]

شهادت نوجوان 14 ساله در واقعه 15 خرداد 42

برادرم «اسدالله» را در خانه، محسن صدا می‌کردیم. در همان ایام ماه محرم 1342 به خاطر دارم، یک روز که از مسجد جمعه برمی‌گشت، پرسیدم: «محسن کجا بودی؟» گفت: «مسجد جمعه» دیدم، کتش تنش نیست. گفتم: «کتت را چه کار کردی؟ گفت: «یک کاریش کردم»، گفتم: «خب چه کار کردی؟ گفت: «یه آدم فقیری را دیدم کتم را در آوردم به او دادم. «اسدالله» بسیار باسخاوت بود، و چون در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود، دوستان خوبی برای خودش انتخاب کرده بود. از جمله شهید علی‌اکبر صادقیان. آن دو با هم رابطه نزدیکی داشتند،‌ بچه‌های یک محله بودند و در یک مدرسه هم درس می‌خواندند. این دوستی‌ها می‌بایست ادامه پیدا کند تا جاودانه شود.

فیلم: جایگاه بهائیان در حکومت پهلوی

از دهه سی به بعد بهائیان نفوذ و قدرت زیادی در حکومت پهلوی پیدا کردند. بعد از کودتای 28 مرداد 1332، شاه تحت فشار آیت‌الله العظمی بروجردی برخوردهای ظاهری و نمایشی با بهائیان داشت اما در واقع آنها در مراکز مختلف کشور اختیارات فراوانی داشتند.

«ما نیز در آتیه به ثبوت خواهیم رسانید.»

ساواک در گزارشی به تاریخ 10 مهر 1342 می‌نویسد: «به عرض می‌رساند، قبل از ظهر امروز آقایان بخشایشی[1] و انزابی[2] و دو نفر واعظ ناشناس دیگر در مسجد مقبره بالای منبر رفته [و] هر یک در مورد مسائل دینی صحبت [نمودند] ولی آقای انزابی اضافه کرد که: «چه خوب بود که روزنامه‌های کیهان و اطلاعات، راست می‌نوشتند و رادیو ایران نیز از این حرف‌های چرند کمی دست بر می‌داشت و به من مدت نیم ساعت وقت می‌دادند تا من صحبت‌های خود را [به]وسیله رادیو به دنیا اعلام می‌کردم؛ منظور مراجع تقلید، این نیست که وزیر یا وکیل شوند، فقط نظر آنها این است، اشخاصی که چرخ مملکت را می‌گردانند مسلمان باشند و بس.

واهمه از استقبال!

ساواک مشهد در گزارشی به تاریخ 7 مهر 1342 به ساواک تهران می‌نویسد: «اگر مقدور ‌‌‌باشد که آیت‌الله میلانی و قمی در تهران یا نقطه دیگری برای مدتی بمانند[1] و به ‌مشهد مراجعت ننمایند، همان‌طور که ارتش نظرداده به صلاح است. برابر اطلاع واصله میلانی روز دوشنبه فردا، با هواپیما به مشهد مراجعت خواهد نمود، عده زیادی از اهالی، خود را برای استقبال نامبرده آماده نموده‌اند. با اقداماتی که به عمل آمده تا حدی از تعداد استقبال‌کنندگان کاسته خواهد شد.[!] تیمسار سپهبد عزیزی[2] فعلاً در تهران هستند و بنا بود که پس از چهار روز معاودت نمایند و روز دوشنبه مدت 4 روز ایشان منقضی می‌گردد.

پیکِ نهضت

ساواک مشهد در گزارشی به تاریخ 6 مهر 1342 می‌نویسد: «آیت‌الله مرعشی نجفی در مسافرتِ مشهد به دانشجویان وابسته به جبهه ملی و نهضت آزادی که با وی ملاقات نموده‌اند، پیشنهاد کرده است هر ماه یک یا دو نفر برای آوردن دستورات کلی از تهران به مشهد به عنوان پیک به تهران مسافرت کنند. در این مورد اقدام لازم معمول و مأمور نفوذی کیقباد روز پنج جاری به تهران اعزام گردید. پیک در تهران به دو آدرس زیر مراجعه و دستورات لازم برای مشهد از روحانیون کسب خواهد نمود و ممکن است آیت‌الله مرعشی با پیک تماس بگیرد.
...
56
...

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.