من هم حرکت می‌کنم

ساواک مشهد در گزارشی به تاریخ 24 خرداد 1342 می‌نویسد: «امروز قبل از ظهر در منزل آیت‌الله میلانی کما فی‌السابق مجلس روضه‌ای منعقد بود و در ضمن جزوه قرآن گذاشته بودند که مردم بخوانند جهت کشته‌شدگان تهران و جاهای دیگر[1] پسرش سیدمحمدعلی میلانی منبر رفته در ضمن سخنرانی مذهبی چنین اظهار داشت: آقایانی که در تهران زندانی هستند آقا هم در اینجا در زندان می‌باشد. آقایم می‌گویند اگر آنها را مرخص نکنند من هم حرکت می‌کنم می‌روم و در اینجا نمی‌مانم بدانید.»[2]

پشتیبانی فرمایشی!

ساواک قزوین در گزارشی به تاریخ 23 خرداد 1342 می‌نویسد: «بنا به دستور وزارت کشور مستند به تقاضاى فرماندار قزوین در نظر گرفته شد که متینگى از طرف دهقانان، کارگران و فرهنگیان و طبقات مختلف تاکستان به منظور پشتیبانى از لوایح شش‌گانه که به تصویب ملى رسیده است و همچنین ابراز تنفر از محرکین واقعه روز 15 خرداد در تهران بر پا نمایند که این موضوع در کمیته اطلاعاتى مطرح و اقدامات احتیاطى و پیش‌بینی‌هاى لازم معمول و مقارن ساعت 16:00 روز 22 /3 /42 - با حضور هزاران نفر از دهقانان و کارگران و طبقات مختلف و...

مجلس ختم فیضیه در مسجد حمام گلشن تهران

پیش از حادثه 15 خرداد، فاجعه مدرسه فیضیه رخ داد که جریان بسیار مهمی بود. در این فاجعه، طلاب و مردم را از پشت‌بام مدرسه پایین انداختند و آسیب زیادی به آنان زدند. همین عناصر فعال در بازار، برای قربانیان و شهدای مدرسه فیضیه، مجالس ترحیم و بزرگداشت برپا کردند. از جمله می‌خواستند در «مسجد جامع»، مجلس بزرگداشتی برگزار کنند که جلوگیری کردند. همچنین دوستانمان قصد داشتند در مسجد «امین‌الدوله» مجلس ختمی برپا کنند که باز هم نشد.

بارزترین مظهر ارتجاع

در 21 خرداد 1342 و در پی بازداشت امام خمینی و کشتار 15 خرداد آیت‌الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی به آیت‌الله تهرانی[1] نامه‌ای ارسال کرد که بخش‌هایی از آن به شرح زیر است: «مرقوم شریف مبنی بر تسلیت و تأسف از فجایع اخیره مخصوصاً مصیبت جبران‌ناپذیر بازداشت حضرت آیت‌الله خمینی و سایر آیات و علماء و وعاظ محترم... و قتل مسلمانان بی‌گناه واصل و موجب مزید امتنان گردید... این پیشامدهای ناگوار عموم را عزادار و از هر مسلمانی سلب راحتی و همه را نسبت به آینده اسلام و مذهب تشیع شدیداً نگران ساخته است.

قیلم 15 خرداد و راه بی‌بازگشت دولت پهلوی!

در 20 خرداد 1342 ساواک در گزارش ویژه‌ای به بررسی حوادث منتهی به قیام 15 خرداد پرداخته، می‌نویسد: «... علماء و روحانیون مخالف که به تدریج رهبری آنها به عهده آیت‌الله روح‌الله خمینی محول می‌شد تقریباً از 3 ماه پیش به این طرف در انتظار رسیدن ایام سوگواری ماه محرم بودند تا آنجا که آیت‌الله خمینی که عید نوروز سال جاری را عزا اعلام نموده بود به کرات اظهار داشته بود عید شیعیان در سال جاری در محرم برگزار خواهد شد. حوادثی نظیر واقعه مدرسه فیضیه قم و جریانات تبریز در روز دوم فروردین سال جاری به تشدید اوضاع کمک کرد تا این که ماه محرم فرا رسید.

اگر سرنیزه بگذارد...

در 19 خرداد 1342 -4 روز پس از دستگیری امام خمینی در 15 خرداد و سرکوب خونین قیام مردم – آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی اعلامیه‌ای به شرح زیر صادر کرد: «... در تعقیب اعلامیه مورخه 12 محرم الحرام [ 15 خرداد] یعنی روزی که حضرت آیت‌الله خمینی دامت برکاته غافلگیر و عالم تشیع را غرق در دریای تأثر نمودند لازم دانستم که مجدداً متذکر شوم. هدف اصلی روحانیت جز جلوگیری از آنچه را که برخلاف شرع مطهر اسلام است نبوده و در این هدف مقدس تمام آیات عظام قم و نجف اشرف و مشهد مقدس و سایر شهرستان‌ها و عموم حجج اسلام و خطباء عظام دامت تأییداتهم با پشتیبانی قاطبه ملت مسلمان ایران و شیعه جهان سهیم می‌باشند.

چگونگی فعالیت سیاسی در دانشگاه شریف

در آن سالی که من وارد دانشگاه صنعتی شریف شدم، یک ‌سال [1346] از تأسیس آن می‌گذشت. در آنجا به انجمن اسلامی دانشگاه پیوستم تا با آنها همکاری داشته باشم. انجمن اسلامی نیز تازه تأسیس و نوپا بود و در آن، هنوز جریان سیاسی شکل نگرفته بود. اما در دانشکده فنی که سابقه بیشتری داشت، جریان سیاسی شکل‌گرفته بود. در همان سال ورود من به دانشگاه، شرکت واحد اتوبوسرانی قیمت بلیت اتوبوس‌ها را چند ریال گران کرد، که همین، اعتصاب‌ها و واکنش‌هایی را در دانشگاه‌ها به‌ دنبال آورد.

شاه و زنان؛ قضیه مردسالاری ملوکانه!

ساواک قم در گزارشی به تاریخ 15 خرداد 1342 و در پی دستگیری امام خمینی در سحرگاه آن روز می‌نویسد: «جمعیت هنوز در صحن باقی و مرتباً شعار می‌دهند. تعداد زیادی زنان در مسجد اعظم به نفع [آیت‌الله]خمینی اجتماع نمود‌ه‌اند. ...»[1] گفتنی است انقلاب مشروطه و تحول نظام سیاسی حاکم و آزادی‌‌های سیاسی ناشی از آن، فرصت و امکانات لازم را در اختیار زنان و مردان ایران قرار داد تا دیدگاه‌های خود را آشکارا مطرح کرده، در تحقق آن بکوشند. این انقلاب هدف‌‌ها و خواست‌‌های زنان را از محافل و مجالس محدود و بسته به عرصه جامعه کشاند.[2]

مأمورم و معذور!

ساواک مشهد در گزارشی به تاریخ 14 خرداد 1342 می‌نویسد: «از ساعت 7 صبح در منزل آیت‌الله قمی[1] مجلس روضه‌ای منعقد و عده‌ای از وعاظ منبر رفته و در مورد گفتار زیر سخنرانی مفصلی ایراد شد[:] ... آقای طبسی[2] ضمن گفتار، مردم را به آرامش دعوت کرد و گفت: به خدا سوگند ما پیرو قرآن هستیم و مسلمانیم. ما به مأمورین دولت گوشزد می‌کنیم اینکه آنها می‌گویند مأمور و معذور، این جمله‌ای بود که یزید بن معاویه در مجلس به سر سیدالشهداء[ع] گفت،... کسی حق ندارد به آنها توهین کند.‌

چند قدم تا آغاز

ساواک قم در گزارشی به تاریخ 13 خرداد 1342 (مصادف با روز عاشورا ) می‌نویسد: «در ساعت 55 /17 دقیقه آقای خمینی در حالی که 1500 نفر او را بدرقه می‌کردند وارد مدرسه فیضیه شد. تاکنون سخنرانی شروع نشده، از بلندگو مرتباً اعلام می‌شود در صورتی که اشخاصی صلوات بی‌موقع فرستادند آنها را با احترام خارج کنید.»[1] در پی این سخنرانی تاریخی بود که امام خمینی در سحرگاه 15 خرداد بازداشت و به تهران منتقل شد. رویدادی که تبعاتی غافلگیر کننده و تکان دهنده برای حکومت پهلوی داشت.
...
64
...

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.